کنکور، استعداد یاب یا استعداد کش!

مستقل آنلاین/ صبا عرب زاده- در این روزهای داغ تابستان آنچه هوا را بیش از پیش برای نوجوانان دم کنکوری غیر قابل تحمل می کند، اضطراب است و ترس از پشت کنکور ماندن.

یکی از خاطرات تابستان برای ما فرزندان ایران زمین دادن کنکور است. کنکوری که در داغ ترین روزهای تابستان نوجوانان باید خود را برایش آماده کنند. در این دوره است که ممکن است دچار اضطراب های و تشویش های بیمار گونی شوند که تا آخر عمر دست از سرشان برندارد!

پدیده کنکور بدل به موضوعی وجودی شده است.  برای ماندن در این رقابت نفس گیر باید تن به بازارهایی سپرد که در آنها هرچه بیشتر بدهی بیشتر آش می­ خوری حاکم است. اما این بازار پرحرارت حول رقابتی شکل گرفته است که نفس  برابری برای همه­ اقشار است. چنین است که این بازار در طبقات مختلف نفوذ می ­کند و به یگانه ابژه­ قابل اعتنای خانواده­ ها، برای آینده­  فرزندانشان بدل می­ شود . بدین معنا که اگر نوجوان سالهای نه چندان دور، بواسطه خانواده برای یک فعالیت اقتصادی تربیت می ­شده، اکنون برای شرکت در یک رقابت با هزینه گزاف آماده می ­شود. در چنین حالتی، یعنی تعویق فعالیت اقتصادی به آینده، نوجوانان در برزخی باقی می­ مانند که طی سالیان مدرسه در ذهن آنها سیطره پیدا کرده است و عملا آنها را از انجام فعالیتهای دیگر اجتماعی باز می ­دارد. خیلی از این  این نوجوانان با وجود داشتن تمکن مالی ، در عمل توسط طبیعت کنکور مقهور شده­ اند و با اینکه تا کنکور فاصله­ ای یکی دوساله دارند اما در تعلیق دست و پا می­ زنند و همواره زندگی را پس از کنکور می ­پندارند؛ کار،موسیقی، مطالعه، فیلم ، مسافرت و همه مظاهر فرهنگی... همه به دوران پسا کنکوری تعلق دارند.

این تعلیق، این دوران گذار بعضا کل مرحله تحصیل اجباری  دوازده ساله را تحت تأثیر قرار می ­دهد و بر همین اساس بازارهای پیرامون کنکور حتی به سنین بسیار پایین تحصیلی هم رسیده اند و از دبستان افراد را برای آمادگی نهایی، جذب این سیستم می ­کنند. و اینگونه کنکور را ماهیتی همیشگی و حقیقتی غیرقابل اجتناب جا می­ زنند. از این طریق آمال و آرزوی همه طبقات می ­شوند . لذا کنکور کل نظام آموزش و پرورش را به مثابه ذخیره ثابت خود در نظر می ­گیرد. یعنی آموزش و پرورش تبدیل به ماده خام برای سیستم سنجش کنکوری می ­شود.

این قضیه تبعات بسیار دارد، از قضا اینکه گروه­ های جدا شده از مسیر اصلی را نوعی گروه­های منسوخ شده یا پیش­تاریخ معرفی می­ کند؛ گروه ­های شغلی مثل نوجوانان برنامه نویس که درآمدشان بعضا از دانشگاهیان هم بسیار بالاتر است؛ گروه ­هایی که کارشان هنر است، فی ­المثل کسانی­که پی تشکیل گروه ­های موسیقی می ­روند؛ نوجوانان علاقمند به ورزش که ورزش حرفه­ای را برای آینده برگزیده ­اند؛ کسانی که بصورت سنتی وارد حرفه ­های دستی و به تعبیر عام، «شغل آزاد» می ­شوند. تمامی این گروه­ ها در معرض بدترین تبلیغات قرار می­ گیرند و بدل به چیزهایی غیرضروری خانواده­ های کنکوری می ­شوند. از اینرو آینده یعنی دانشگاه. لذا با این تفسیر دانشگاه سخت ضعیف شده و خود بدل به نفی حال برای دسترسی به آینده می ­شود، یعنی دانشگاه محل تعلیق حال و تعویق خود آینده می ­شود و بیشتر شکلی خیالی به خود می­ گیرد؛ خواب های آسوده­ پسا کنکوری و افت فاحش تحصیلی قهرمانان کنکور در دانشگاه و حتی اوج گیری مصرف مواد در سالهای اول پس از دانشگاه خود نشان از تعلیقی می­ دهد که فرد در آن از زمان حال کنده شده و بجای اینکه الگویی برای خود ترسیم کند در خلصه­  انجام وظیفه ای سخت – کنکور- غوطه ور است و این خلصه به شکل زندگی بدون احساس مسئولیتی در می­ آید.

 کنکور باید به نوعی برملاکننده­  ساختار کلی باشد که چه پیش از آن و چه پس از آن مبدل به نیرویی قدسی، یا رانشی می ­شود. ترس از آن و کیفر دیدن در آن امتحان نوجوان را سالهای سال در انتظار بزرگ شدن نگاه می­ دارد.

به تعبیر دیگر این بازار خود بدل به توده­  بی­شکلی می ­شود که خانواده، یعنی اتم  اجتماع را بعنوان ذخیره ثابت در اختیار دارد، این توده­ بی­شکل خود بدل به طبیعتی می­ شود که اصول آن  رتبه پایین­تر و نمره و تراز بالاتر از حد متوسط است.خود این منطق، بدل به طبیعتی از خود بیگانه می ­شود. 

از سویی دیگر این خانواده در تلاش برای آینده ­سازی فرزند خود، زیر بار کلاس های کنکور و بسیاری هزینه­ ها می ­رود که فرزندش در یک دانشگاه دولتی درس بخواند که بیش از هشتاد درصد آن خصوصی شده است. او باید دوباره در دانشگاه بار سنگین هزینه­ های تحصیل را به دوش بکشد ، دانشگاهی که به ظاهر دولتی است و در نهایت از جیب خانواده ­ها تغذیه می­ کند و حتی حق انتخاب را هم از ایشان سلب می­ کند. لذا برای موفقیت در کنکور خانواده باید قربانی شود و این بهای گزافی است که برای آینده می ­پردازد، آینده ­ای که در رقابت با سایرین شکست خورده بایستی شکل بگیرد، پس توهم آزادی از آنجا القا می ­شود که این رقابت را آزاد می­ نامد در حالیکه این رقابت روی دوش شکست خوردگان است که پیش می­ رود، لذا اخلاق آموزش، اخلاق کین­ توزی است. و کنکور خود می­ شود شاخص کین­ توزی!

 

 

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها