تاریخ حوزه علمیه نجف ۲ فقیه بزرگ را فراموش نمی‌کند؛ شیخ طوسی و مرحوم خویی

مرحوم خویی تمام امکانات خویش را در راه تعلیم و تربیت گذاشته بود. بی‌جهت نیست که به این بزرگوار "فقیه مرجع پرور" می‌گویند.

علی نظری، سردبیر مستقل آنلاین، نوشت:

خدای بزرگ را شاکرم که به بهانه نوشتن کتاب "مصائب و رنج‌های آیت الله العظمی خویی" در مواجه با صدام، دیکتاتور سرنگون شده عراق، به نجف آمدم.

این سفر قرار بود یک هفته پیش انجام شود اما از حکمت باری تعالی در شگفتم که این سفر طوری رقم خورد که شب اول ماه رجب به نجف آمدم و خوشبختانه توفیق درک روز اول ماه رجب المکرم را در جوار مولای متقیان پیدا کردم.

صبح شنبه اول رجب در معیت جناب آقای سید علی خویی نوه مرحوم خویی (فرزند شهید محمد تقی خویی) از مدرسه دارالعلم امام خویی که در انتهای صحن شیخ طوسی، حرم امیرالمومنین قرار دارد، بازدید مفصلی از این مکان آموزشی معظم داشتم.

این مدرسه در سال ۱۳۹۷ دایر شده است. در حال حاضر ۲۲۰ طلبه غیر عراقی از ملیت‌های مختلف دارد. امکانات و تجهیزات این مدرسه فوق‌العاده مدرن است.

وجود چنین مدرسه‌ای حاکی از توجه آن مرجع عالیقدر به مبحث علم اندوزی و گسترش فقه آل محمد (ص) دارد.

در این مدرسه همه گونه خدماتی به طلاب از جمله اسکان، تغذیه، اینترنت، سالن ورزش، کتابخانه بزرگی با داشتن کتبی به زبان‌های مختلفی چون فارسی، انگلیسی، اردو، هندی برای مطالعه طلاب موجود است.

در معیت جناب آقای سید علی خویی به منزل قدیمی مرحوم آقای خویی رفتیم.

سپس در نماز جماعت ظهر شرکت کردیم و در طبقه دوم مدرسه دارالعلم به موزه این مدرسه آمدیم و از نوشته‌ها و دست‌خط‌های آن مرجع عالیقدر دیدن کردم. سپس به ‌سالن غذاخوری طلاب رفتیم و نهار را صرف کردم.

مرحوم آیت الله العظمی خویی تمام امکانات خویش را در راه تعلیم و تربیت گذاشته بود و بی‌جهت نیست که به این بزرگوار "فقیه مرجع پرور" می‌گویند.

تاریخ حوزه علمیه نجف، ۲ فقیه بزرگ را فراموش نمی‌کند، شیخ طوسی که حوزه علمیه را از بغداد به نجف انتقال داد و مرحوم آقای خویی که با وجود شرارت‌های صدام، هرگز نجف را ترک نکرد، بلکه تمام آن مصائب را به جان خرید تا حوزه علمیه و مکتب نجف باقی بماند.

حدود ساعت ۱۵ جلسه با سید علی خویی به اتمام رسید. بنده برای خرید سیم‌کارت عراقی به بازار رفتم.

بعد از خرید سیم‌کارت به قبرستان وادی السلام رفتم. فاتحه اهل قبور و بویژه اولیای خدا که در این آرامستان دفن شده‌اند به هر زائری صفای درونی می‌بخشد.

حدود نیم ساعت در مزار عارف بزرگ مرحوم سیدعلی قاضی طباطبایی، استاد بزرگانی چون علامه طباطبایی و مرحوم آیت الله خویی و سایر بزرگان شیعه در قرن ۱۳ و۱۴ بودم.

نجوا با مرحوم قاضی حالی عجیبی به بنده بخشید. به جای همه شما عزیزانی که این سفرنامه را می‌خوانید دعا کردم و به روح ملکوتی مرحوم قاضی صلوات فرستادم.

سپس به حرم آمدم. دقایقی تا اذان مغرب مانده بود با عروسم، مهسا، ارتباط تصویری برقرار کردم. مهسا با چشمانی اشکبار به امام عزیزش ابراز ارادت کرد و برای پدرش، آقای جواد انصاری، طلب شفای عاجل کرد. سپس آقای انصاری از طریق تماس تصویری دقایقی با مولای متقیان به صحبت و ادای احترام پرداخت.

نماز جماعت مغرب و عشا را در شبستان خواندم. سپس به ایوان طلا آمدم برای دوست دانشمندم، دکتر جعفر میلی منفرد استاد تمام دانشگاه امیرکبیر، که روز یکشنبه عمل جراحی قلب باز دارد به دعا پرداختم. سپس به بقعه‌ای که مرقد آیت الله العظمی خویی و ۳ فرزند و ۳ داماد شهیدش و همچنین ۲ همسر محترمه در آن قرار دارد رفته و فاتحه‌ای خواندم.

سپس به داخل حرم آمدم و در کنار ضریح سوره مبارکه انسان را به نیابت از همه عزیزانی که التماس دعا گفته بودند و بویژه دوست ارجمندم آقای دکتر اشرفی نیا، پزشک عالیقدر و همسر خانم دکتر فاطمه وزیری، که ۳ روز قبل به رحمت ایزدی پیوستند، قرائت کردم و از بارگاه حضرت حق برای این مرحوم آمرزش و غفران و برای بازماندگانش همسر و دو فرزندش دکتر سعید و دکتر نرگس اشرفی نیا طلب صبر و دعای خیر نمودم.

در خاتمه به دارالعلم رفتم. بعد از صرف شام در لابی مدرسه ساعاتی را به گفتگو با طلاب شریف این مدرسه پرداختم.

(سفرنامه نجف قسمت نخست- روز مبارک اول رجب المکرم در جوار حرم امیر المومنین) 

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها