سید علی آقامیری نماینده ادوار مجلس در گفتگو با مستقل آنلاین:
فعالیت سیاسی هزینههای انتحاری دارد
سید علی آقامیری نماینده مجلسس ششم و پژوهشگر، معتقد است هزینه فعالیت سیاسی در حد انتحار بالا رفته و تشکیلات متفرق، پراکنده و غیرمتمرکز اصلاحطلبان مانع ارتباطاتشان با اقشار مختلف جامعه شده است. او میگوید اگر نهادهای مدنی ضروری تاسیس شوند بسیاری از مشکلات با گفتگو و کنترل حل میشوند.
«سیدعلی آقا میری»، نماینده مردم دزفول در مجلس ششم در گفتگو با خبرنگار مستقل آنلاین به پارهای از سوالات درباره سیاست داخلی کشور پاسخ داده است. او فضای سرد انتخابات پیش رو را حاصل فقدان داوطلبین واقعی برای انتخاب مردم میداند. این نماینده ادوار با پیشبینی فضای بسته درون مجلس یازدهم و استیلای شورای نگهبان بر مجلس، برگزاری انتخابات آزاد را غیرممکن میداند. متن گفتگو به شرح زیر است:
آیا احزاب اصلاحطلب، دارای استراتژی برای صور مختلف فضای سیاسی هستند؟
مگر در شرایط ارعاب، زندان و نبودن آزادی احزاب، به جز تلاشهای حداقلی و جلسات محدود، استراتژی دیگری برای فعالیت باقی میماند؟ فعالیتهای سیاسی، مثل حیات انسان نیاز به اکسیژن دارد و اکسیژن فعالیتهای سیاسی آزادی است. در شرایط انحلال احزاب، توقیف مطبوعات، دستگیری و حکم زندان چندین ساله برای اصلاحطلبان اصیل و خیرخواه، اصلا فضایی برای فعالیت باقی نمیماند. به نظر من عمدا هزینه فعالیت سیاسی را بالا بردهاند تا با خیال راحت به استراتژی خود بپردازند.
احزاب در ایران برآمده از کف جامعه هستند؟
تشکیلات حزبی در شرایطی که آزادی بیشتری هم وجود داشته، انسجام و تشکیلات ملی نداشتند. علیرغم اینکه احزاب سعی میکردند با برخی از افراد ارتباط بیشتری داشته باشند اما با کف جامعه پیوستگی کامل نداشتهاند. تشکیلات متفرق، پراکنده و غیرمتمرکز اصلاحطلبان مانع ارتباطاتشان با اقشار مختلف جامعه بوده است و به همین دلیل ادغام و تشکیلات واحد برای اصلاحطلبان ضرورت دارد و با این کار میتوانند با بدنه جامعه مرتبط شوند اما مقدمه آن وحدت نظر و استراتژی است که متاسفانه وجود ندارد.
جریان اصلاحطلبی بیشترین آسیب را از سوی چه کسانی دید؟
اصطلاحی در صحنه عاشورا وجود دارد که میگوید: «هرکس رسیدی ضربتی زدی». هر یک به نوعی ضربه زدند و در راس آنها ضربه کاری را نه اصولگرایان زدند و نه اصلاحطلبان بلکه کسانی زدند که فرصتطلب، منفعتطلب، نون به نرخ روز خور هستند، وسط لحاف میخوابند و عافیتطلب هستند این افراد بزرگترین ضربه را به اصلاحات زدند. این افراد با همه هستند و با هیچکس نیستند، به دنبال منافع خودشان هستند، نمیدانند اصلاحطلبی چیست. این افراد استحالهای در مفهوم اصلاحطلبی ایجاد کردهاند و موضعگیری آنها ضربه اصلی را به اصلاحطلبان زده است. مردم میدانند که اینها صداقتی ندارند و کوچکترین اقبالی به این افراد ندارند.
عملکرد شعسا را در انتخابات گذشته و انتخابات پیش رو چطور ارزیابی میکنید؟
باید دید که اصلا چه عملی میتوانند انجام دهند. مرکز اصلی رد صلاحیتها و تعیین نمایندگان، کاندیداها، مجلس و دولت مشخص است. مشکل مردم عدم وجود کاندیدا در انتخابات است به همین دلیل زمستان انتخابات امسال از فصل زمستان سردتر است. کمتر کسی به فکر انتخاب کردن است و دلیلش این است که اصلا گزینه مورد قبولی وجود ندارد، به غیر عدهای که با انگیزههای قومیتی انتخابات را دنبال میکنند، عموم مردم در یک بنبست، یاس و ناامیدی قرار دارند. حتی رئیس جمهور و رئیس مجلس نمیدانند که آینده و برنامه خودشان چیست. مهمتر از بحث انتخابات خطر فروپاشی اجتماعی کشور را تهدید میکند. زمینگیر شدن مردم و سرنوشت محتوم فروپاشی اجتماعی مهمتر از نگرانی برای چند و چون شورای عالی سیاستگذاری است.
در صورت تشکیل یک مجلس کارآمد، اقدام فوری این مجلس باید چه باشد؟
این فرض غیرواقعی است. پیشاپیش ترکیب مجلس مشخص است، مجلسی ضعیفتر و بیاثرتر از مجلس فعلی تشکیل خواهد شد. گام بعدی مجلس آینده انجام کارهای روزمرهای چون تصویب لوایح است و از حفظ ظاهر مجلس فراتر نخواهد رفت. به فرض که تعدادی در پی انجام اقدامات مهم باشند، تسلط شورای نگهبان بر مجلس مانع انجام اقدامات مهم است بنابراین اقدامات ابتر میمانند. فرض کنید اولین گام مجلس آشتی ملی باشد، مقدمه آشتی ملی برگرداندن حق انتخاب است، آیا مجلس پیشنهاد انحلال خودش و برگزاری انتخابات جدید و برگرداندن حق انتخاب مردم را انجام خواهد داد؟ آیا شورای نگهبان و سایر عوامل اجازه انتخابات آزاد را به مردم میدهند؟ مجلس هیچ کاری نمیتواند انجام دهد و به همین دلیل مردم در یاس و ناامیدی به سر میبرند.
آیا مجموعه مبارزات خشونتپرهیز، گفتگو و مبارزات مدنی در ایران شکست خورده است؟
مبارزات مدنی هنوز به طور کامل شکست نخوردهاند ولی هزینه مبارزات مدنی در حد انتحار افزایش یافته است لذا معتقدان به فعالیت مدنی یا هزینه بزرگ پرداختهاند یا نگران هزینه هستند، دود این محدودیتها بیشتر به چشم متولیان خواهد رفت. وقتی حکومت به اشخاص حقیقی و صالح اجازه تشکیل حزب، تاسیس روزنامه و مدیریت افکار عمومی را نمیدهد و برای آنها وقعی قائل نیست اعتراضات مردم بدون رهبری و فاقد مدیریت میشود، وقتی نهادهای مدنی لازم در کشور باشند، بسیاری از اختلاف نظرها با گفتگو تعدیل و کنترل میشود اما حکومت اجازه شکلگیری هیچ هسته موثری برای مدیریت افکار عمومی را نمیدهد. غافل از اینکه ضرر فقدان این نهادها بیشتر است و در نبود آنها اعتراضات بی کنترل میشود و با سرکوب اعتراضات تقابل دولت و ملت شکل میگیرد که دود آن اشکآورتر است. انقلابات بر اثر به نتیجه نرسیدن اصلاحات ایجاد میشوند. اگر اصلاحات به نتیجه نرسد مردم وادار به آنارشی و شورش میشوند. انجام اصلاحات بقای حکومت را تضمین میکند ولی متاسفانه عقل کالای نایابی شده است.
ارسال نظر