امیر خرم در گفتگو با مستقل آنلاین تشریح کرد

ترجیح گفتگو بر جنگ

مهندس امیر خرم کنشگر و تحلیلگر سیاسی است که مدتی پیش از نهضت آزادی جدا شد. وی هم اکنون در حوزه سیاست به مطالعات راهبردی و تحلیل عملکردها و وقایع می‌ پردازد. پس از شهادت سردار سلیمانی و حملات هوایی به پایگا‌ه‌ های آمریکا در عراق گفتگویی با وی داشتیم و نظرش را درباره این وقایع و سرانجام آن پرسیدیم، گفتگو و پیشنهادهای ایشان را بخوانید:

ترجیح گفتگو بر جنگ
  • ترور سردار قاسم سلیمانی را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این حادثه می تواند منجر به بروز جنگ میان ایران و امریکا شود؟

بهر حال با توجه به بالا رفتن سطح تنش میان ایران و امریکا و وقوع برخوردهای نظامی نیابتی اخیر، وقوع چنین حمله ­ای چندان دور از ذهن نبود. بر همین اساس نیز منطق حکم می­کرد که در چنین شرایطی، سطح حفاظت امنیتی از مقاماتِ مسئول (بخصوص مقامات نظامی و علی الخصوص شخص مرحوم سردار سلیمانی) بشدت افزایش یابد. متاسفانه نتیجه چنین بی توجهی، از دست دادن ارشدترین فرمانده نظامی ایران بود. اما اینکه این حادثه می تواند منجر به بروز تحولات بزرگی همچون یک جنگ تمام عیار گردد، با توجه به آگاهی مسئولان هر دو کشور به تبعات چنین جنگی و عدم النفع هر دو طرف از آن، بسیار بعید می دانم که در آینده و در ادامه عملات تروریستی اخیر امریکا، شاهد جنگی ویرانگر میان ایران و امریکا باشیم.

 

  • ایران چه واکنشی می تواند و باید در قبال ترور سردار سلیمانی انجام دهد؟

ایران یکی از سه گزینه زیر را پیش رو دارد.

 

  1. برخورد نظامی مستقیم
  2. برخورد نیابتی
  3. برخورد دیپلماتیک 

 

اما در هر سه شیوه مذکور الزاماً پنج فاکتور یا شرط را باید لِحاظ کند. این پنج فاکتور به شرح زیر می باشند.

  • اول: هم راستایی واکنش انجام شده با منافع و امنیت ملی. بدیم معنا که هرگونه واکنش ایران نباید نافی منافع ملی بوده و نیز نباید امنیت ملی را به مخاطره اندازد.
  • دوم: توان ادامه مواجهه: بدین معنا که واکنش ایران باید بگونه ای باشد که به یک حرکت محدود نگردد و در صورت واکنش متقابل امریکا، امکان ادامه حرکات مشابه را داشته باشد.  
  • سوم: مقبولیت نزد افکار عمومی: بدین معنا که واکنش ایران باید در افکار عمومی ایران و جهان، موجه تلقی گردد. به عنوان مثال اگر ایران در قبال عملیات تروریستی رخ داده توسط دولت امریکا، جمعی از شهروندان امریکایی را مورد هدف قرار دهد، قطعاً هیچکس چنین اقدامی را تایید نخواهد کرد. به عبارت باید واکنش ایران بگونه ای باشد که افکار عمومی داخلی و خارجی، آن را به عنوان یک واکنش مناسب و متناسب بپذیرد.
  • چهارم: پرهیز از ورود به یک جنگ تمام عیار: بدین معنا که هرگونه واکنش ایران باید بگونه ای طراحی شود که منجر به ورود ایران به یک جنگ رویارو با دولت امریکا نگردد. باید توجه داشت که ورود به جنگ مستقیم با ارتش امریکا حداقل نیازمند سه شرط است.
  • توان نظامی: به معنای آنکه ایران از نظر تسلیحاتی بتواند با ارتشی مقابله نماید که دارای پیشرفته ترین تجهیزات و تکنولوژی جنگیِ حالِ حاضر دنیا است. 
  • توان مالی: به معنای آنکه ایران بتواند علاوه بر تامین لجستیکی نیروهای رزمنده خود از هر جهت و در طول دوران جنگ، قدرت مالی بازسازی صدمات و خسارات جنگ ایجاد شده را نیز داشته باشد. 
  • توان ایدئولوژیک: به معنای آنکه ایران همچون جنگ هشت ساله با رژیم بعثی عراق، توان گسیل کردن داوطلبان فراوانی را به سوی جبهه های جنگ داشته باشد. البته با توجه به اختلاف در نوع جنگ احتمالی پیش رو با جنگ پیشین و عدم درگیری مستقیم نیروهای رزمنده دو طرف در سطح گسترده، توان ایدئولوژیک، چندان موضوعیت نخواهد داشت.
  • پنجم: ابتناء بر عقلانیت: بدین معنا که هرگونه واکنش ایران باید مبتنی بر عقلانیت بوده و بدنبال پاسخ به احساسات تحریک شده عامه مردم در فاجعه اخیر نباشد. چرا که وظیفه حکومت پیروی از عواطف مردم نیست، بلکه یافتن و بکار بستن مناسب ترین راه برای حفظ منافع و امنیت مردم است.

حال با در نظر گرفتن سه گزینه پیش روی ایران و لِحاظ کردن پنج فاکتور یا شرط در انتخاب واکنش مناسب که در بالا ذکر گردید، ماتریسی سه در پنج به شکل زیر بدست می آید که می توان در آن مشخص کرد که کدام گزینه واجد کدام فاکتورها یا شروط می باشد.

امیر خرم

با ملاحظه ماتریس فوق، مشخص می گردد که برخورد مستقیم نظامی تنها واجد یکی از فاکتورهای پنج گانه در انتخاب واکنش مناسب ایران در قبال امریکا می باشد. همچنین برخورد نظامی بصورت نیابتی نیز صرفاً واجد دو فاکتور از پنج فاکتور فوق می باشد. اما برخورد دیپلماتیک واجد هر پنج شرط موثر در انتخاب شیوه برخورد می باشد. طبیعی است که هم انتخاب فاکتورهای موثر و هم امتیازدهی به این فاکتورها در تعیین شیوه برخورد، بر اساس ذهنیت شخصی بنده بوده و قابل نقد می باشد.اما در صورت پذیرش این ماتریس، از جمله الزامات آن نیز این خواهد بود که برای راه دیپلماسی بر سایر راههای تلافی جویانه اولویت قائل شویم و معنا و مفهوم انتقام از قاتلین این جنایت را محدود به ریختن خون نیروهای امریکایی نکنیم.

در حال حاضر ایران دو پایگاه امریکایی را مورد اصابت موشک های خود قرار داده و بر اساس بعضی از گزارش ها، باعث خسارات و تلفاتی نیز شده است. منطق ماتریس بالا حُکم می کند که برخورد نظامی در همین حد محدود شود و از این پس و به پشتوانه همین عملیات نظامی، مسیر دیپلماسی تا حصول نتیجه (که می تواند خروج نیروهای امریکایی از منطقه خاورمیانه باشد)، پیموده شود.

 

  • برخی از جریان های سیاسی بدنبال آن هستند که از شهادت سردار سلیمانی در جهت منافع جناحی خود بهره برداری کنند. نظر شما در اینباره چیست؟

موضوعی که تبعات آن در سطح ملی تاثیرگذار است، قاعدتاً خود نیز واجد جایگاه و ارزشی ملی است. حضور گسترده مردم در مراسم تشییع پیکر شهدای این جنایت نیز، خود موید این مطلب است. بنابر این تقلیل دادن چنین موضوعی به سطح منازعات جناحی و بهره برداری از آن برای تضعیف رقیب (بخصوص با توجه به نزدیکی انتخابات مجلس شورای اسلامی)، علاوه بر غیر اخلاقی بودن و تقلیل دادن جایگاه آن مرحوم از سطح ملی به سطح وابستگی به یک جناح سیاسی،عملاً در تقابل با منافع ملی نیز قرار خواهد گرفت. این امر نشان دهنده پایین بودن سطح اخلاق سیاسی در میان کنشگران این عرصه است که به عقیده من مهم ترین عامل در بروز معضلات اجتماعی کنونی مبتلابه جامعه ما است. از جمله آیات مغفول مانده در جامعه ما که مدعی دینی بودن دارد، آیه دوم از سوره الصف است. آنجا که خداوند خطاب به مومنان می فرماید" یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ - اى کسانى که ایمان آورده‌ اید چرا چیزى مى‌ گویید که انجام نمى‌ دهید". متاسفانه کثیری از سیاست ورزان ما که مُبلّغ رعایت موازین اخلاقی در عرصه سیاست هستند بقول حافظ از جمله "توبه فرمایانی" هستند که خود کمتر توبه می کنند. نتیجه طبیعی چنین رفتارهایی نیز، بروز چنان معضلات اخلاقی در سطح جامعه خواهد بود.

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها