نقشِ "خاتمی"

خاتمی را می‌توان علاوه‌بر نماد اصلاحات، نمادی برای جریان "روشنفکری‌دینی" نیز دانست. فارغ از اینکه منطقیون، هنوز تعریف مشخصی برای آن ارائه نداده‌اند

نقشِ "خاتمی"

هرمز شریفیان_ روزنامه‌نگار

"عبدالله رمضان‌زاده" بی‌تردید یکی از برجسته‌ترین چهره‌های اصلاح‌طلب است.

او در حساب شخصی‌اش در توئیتر نوشت: "نهال امید را با سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان کاشت اما به ثمر ننشست، چرا؟ کجای کار اشتباه محاسبه شده بود؟" سخنگوی دولت اصلاحات این توئیت را به همراه عکس دونفره خود و "سیدمحمد خاتمی" به اشتراک گذاشته و این توئیت را درباره رئیس دولت اصلاحات نوشته است.

این‌که رمضان‌زاده این پرسش را طرح می‌کند که، 'کجای کار اشتباه محاسبه شده بود؟' یک گام بسیار مهم در راستای آسیب‌شناسی جریان اصلاحات است.

جریانی که بسیاری از اعضای آن به‌طور مستقیم در ریزش اقبال همگانی جامعه‌مدنی به آن نقش بی‌بدیل دارند و خود را تنها نماد اصلاحات می‌بینند و همان‌ها کاری‌ترین ضربات را به این جریان وارد کرده‌اند. اما رمضان‌زاده از آن دست نیست، او اصلاح‌طلبی را نه ابزاری برای کسب قدرت و ثروت که ره‌یافتی برای بهبودی وضع ایران و ایرانی برگزیده و کارنامه‌اش نشان‌دهنده این ادعا است، هرچند که خودش هرگز چنین ادعایی نکرده است.

حالا او در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی که یکی از سرنوشت‌سازترین انتخابات برای جریان اصلاح‌طلبی است، با شهامت به 'اشتباهات' این جریان اشاره کرده و گامی هرچند دیر درجهت آسیب‌شناسی آن برداشته که هنوز جای امیدواری دارد.

شاید برای آسیب‌شناسی این جریان بهتر باشد نخست به سراغ نماد آن یعنی "سیدمحمد‌خاتمی" رفت.

خاتمی را می‌توان علاوه‌بر نماد اصلاحات، نمادی برای جریان "روشنفکری‌دینی" نیز دانست. فارغ از اینکه منطقیون، هنوز تعریف مشخصی برای آن ارائه نداده‌اند و این‌که آیا می‌توان روشنفکری‌دینی را با دین و شاخصه‌های آن در هم آمیخت و نتیجه‌ای از آن بیرون آورد؛ باید به نکته‌ای بسیار مهم درباره سیدمحمد خاتمی اشاره کرد که او علاوه‌بر روشنفکر دینی بودن، رهبر جریان اصلاحات نیز هست و رهبر یک جریان سیاسی با نماد یک جریان تئوریک تفاوت‌های بسیار دارد.

شاید خاتمی هنوز انتخاب نکرده کدام باشد، نماد روشنفکری دینی یا رهبری یک جریان سیاسی؟

اما به‌نظر می‌رسد که او باید خیلی زودتر از این‌ها یعنی دست‌کم پس از رخدادهای انتخابات سال ۸۸، تکلیفش را با خود و جامعه‌مدنی ایران مشخص می‌کرد که متاسفانه تا امروز این کار را نکرده است.

شاید یکی از دلایل دلخوری شماری از حامیان اصلاحات از خاتمی که کم هم نیستند همین باشد چرا که او را در نقش رهبر یک جریان قدرتمند سیاسی تلقی می‌کنند و طبیعی است که چنین رهبری باید گاهی دستور بدهد، اخم و تحکم کند و رودربایستی را کنار بگذارد. رهبر یک جریان اثرگذار سیاسی گاهی محکوم است تصمیم‌هایی بگیرد که به مذاق بسیاری خوش نیاید اما خاتمی چنین شخصیتی را تاکنون از خود بروز نداده است. شاید یک ایراد بزرگ دیگر به این معتبرترین و محبوب‌ترین چهره سیاسی عصر حاضر ایران این است که می‌خواهد 'همه را راضی نگهدارد' که این هرگز امکان‌پذیر نیست!

سیدمحمد خاتمی دیر یا زود باید تصمیم بگیرد که نماد یک جریان تئوریک و یا رهبر یک جریان سیاسی قدرتمند باشد که در بسیاری موارد باید دل به دریا بزند و دامان تر کند. اگر او خود را تنها نماد یک جریان تئوریک می‌داند، همین نقشی که طی ده سال گذشته ایفا کرده، برایش کافی است، یعنی هر از چندگاهی دیداری داشته باشد و توصیه‌هایی بکند که گاه شنیده و گاهی نمی‌شود اما اگر می‌خواهد رهبر یک جریان  سیاسی اثرگذار باشد که به‌نظر می‌رسد مردم نیز چنین کارکردی از او می‌طلبند باید تعارف و رودربایستی را کنار گذاشته، وارد میدان شود و دستور بدهد که چه بشود و چه نشود.

 شاید نخستین گام آن آسیب‌شناسی که دکتر رمضان‌زاده پیشگام طرح آن شده است همین تصمیم خاتمی باشد که قصد دارد چه نقشی را در سپهر سیاسی ایران ایفا کند؟

آنچه مسلم است، خاتمی فرصت زیادی برای تصمیم‌گیری ندارد و همانطور که خودش بر آن تاکید کرده، دیگر "تَکرار" هم به داد اصلاح‌طلبان نخواهد رسید. خاتمی اگر می‌خواهد نهالی را که به گفته رمضان‌زاده کاشته، بپروراند محکوم است که از نقش یک روشنفکر دینی به رهبر یک جریان سیاسی پرطرفدار، 'شیفت' کرده و نقش کامل یک رهبر را ایفا کند، رهبری که باید تصمیم‌های سرنوشت‌ساز بگیرد، تحکم کند، دستور دهد، برکنار کند و گاهی فریاد بزند و بازخواست کند.

شاید یکی از راه‌های نجات اصلاحات، ایفای این نقش جدید در عرصه سیاسی توسط خاتمی باشد، عرصه‌ای که دشواری‌های بسیار دارد و احتمال سکون و "حصر" در آن وجود دارد. خاتمی بهتر از هرکس می‌داند که اهل این میدان هست یا نیست!؟ اگر هست، 'بسم‌الله' و اگر نیست، ایرادی نیست اما چه خوب که اعلام کند تمایلی برای 'رهبری جبهه اصلاحات' ندارد تا سطح توقع حامیان هم از او پایین بیاید.

به‌نظر می‌رسد در شرایط دشوار کنونی تنها یک قایق نجات برای اصلاح‌طلبان باقی مانده که بر روی آن نام خاتمی حک شده است. شرایط امروز شرایطی است که تنها خاتمی می‌تواند یک پیوستگی و انسجام در اردوی اصلاح‌طلبان حقیقی و واقعی به‌وجود آورد، این نقش، نقشی بسیار تعیین کننده است که شخصیتی خاص می‌طلبد. خاتمی می‌تواند چنین نقشی را ایفا کند اگر، کمی محافظه‌کاری را کنار بگذارد.

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها