اسرائیل تصمیم گرفته همه فرماندهان را بزند / آمریکا: چاره‌ای نداریم جز اینکه آن‌ها را بکشیم!

ترامپ تهدید کرد: اگر به این کار ادامه دهید چاره‌ای نداریم جز اینکه همه شما را بکشیم!

اسرائیل تصمیم گرفته همه فرماندهان را بزند / آمریکا: چاره‌ای نداریم جز اینکه آن‌ها را بکشیم!

عباس موسوی، معاون تشریفات دفتر پزشکیان، درباره غیبت تهران در اجلاس شرم‌الشیخ گفت این نشست «شویی برای خودنمایی و قدرت‌نمایی ترامپ» بود و افزود «اینکه مطرح می‌شود فرصت مذاکره از دست رفت حرف بی‌مبنایی است.»

به گزارش مستقل آنلاین او تصریح کرد: «اگر مسئولان نظام، از رهبری تا رئیس‌جمهور و سایر مقامات عالی تشخیص بدهند که مذاکره با آمریکا فایده‌ای خواهد داشت، حتماً این کار را انجام خواهند داد و لزومی ندارد که حتما در حاشیه یک اجلاس باشد.» موسوی تاکید کرد که عدم حضور تهران در شرم‌الشیخ به معنی مخالفت با توافق صلح غزه نیست، بلکه «تمجید از یک دیکتاتور جهانی» را محکوم و غیابی هوشمندانه خوانده است.

این اظهارات در میانه‌ای از تنش‌های منطقه‌ای مطرح می‌شود که سایه آن بر روندهای سیاسی و نظامی منطقه سنگینی می‌کند؛ اعمال فشار دیپلماتیک، مکانیسم ماشه و تهدیدهای لفظی زمینه‌ای هستند که می‌توانند مسیر تحولات را به سمت یک درگیری دیگر هدایت کنند. پرسش بزرگ این است که آیا دیپلماسی می‌تواند مانع از واقعی ‌شدن تهدیدها شود یا این تهدیدها در نهایت به حمله مجدد اسرائیل به ایران می‌انجامد؟

 

روایت نظامی از درون تجربه جنگ ایران و اسرائیل

سردار حسین علایی، نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه، تجربه حمله اسرائیل به ایران را بازخوانی کرد و به جماران گفت: «شب ۲۳ خرداد تا صدای انفجار آمد گفتم اسرائیل حمله کرده است.» او به نحوه هدف‌گیری فرماندهان اشاره کرد و افزود که پیش‌بینی این مسأله دشوار است: «من خودم به سردار رشید و سردار باقری در فروردین ۱۴۰۳ گفتم که به نظر من اسرائیل تصمیم گرفته همه فرماندهان را بزند.» روایت علایی به روشنی نشان می‌دهد که خاطره و تجربه ضربه‌های هدفمند، همچنان در محاسبات نظامی حضور دارد و همین تجربه زمینه‌ای برای افزایش سطح آماده‌باش در برابر احتمال حمله مجدد اسرائیل به ایران فراهم می‌آورد.

در چنین فضایی، احتمال رویارویی مستقیم یا محدود میان تهران و تل‌آویو دوباره مطرح می‌شود؛ واقعیتی که می‌توان آن را بخشی از ادامه خط مشی‌ بلندمدت راهبردی منطقه‌ای خواند: جنگ ایران و اسرائیل، تا روشن شدن افق سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، همچنان یکی از سناریوهای مورد توجه بازیگران است.

 

دیپلماسی عدم تعهد؛ بغداد تا تهران و پیام عراقچی

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، اما در واکنش به رویکرد بین‌المللی گفت اعضای جنبش عدم تعهد — «همچون چین و روسیه» — اجرایی شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی را «غیرقانونی» می‌دانند. عراقچی توضیح داد که در سند نهایی این جنبش حمایت آشکاری از ایران در قبال اسنپ‌بک مطرح شده و این را «یک دستاورد بزرگ برای جمهوری اسلامی» خواند. او گفت: «تقریبا همه اعضای عدم تعهد که بیش از ۱۰۰ کشور هستند از این موضع حمایت کردند.»

این موضع‌گیری نشان می‌دهد از منظر تهران ابزارهای سیاسی ـ حقوقی غربی مانند مکانیسم ماشه نه تنها قابلیت مشروعیت‌بخشی به فشارها را ندارند، بلکه می‌توانند به تقویت اتحادهای مقابل منجر شوند. پرسش این است که آیا فشار حقوقی و تحریمی غرب، راه به تسلیم یا سازش خواهد برد یا برعکس انگیزه‌های تقابلی را در تهران افزایش خواهد داد؛ سناریویی که می‌تواند بار دیگر راه به جنگ ایران و آمریکا یا تشدید منازعات منطقه‌ای باز کند.

 

تهدید لفظی واشنگتن و پیامدهای احتمالی

در سوی دیگر، دونالد ترامپ در شبکه‌های اجتماعی و اظهارات رسمی‌اش مدعی شده که در مقابل هرگونه تلاش ایران برای پیشبرد برنامه هسته‌ای، «سایت‌ها هدف حمله قرار خواهند گرفت و نابود خواهند شد.» این لحن تهدیدآمیز و تأکید بر گزینه نظامی، معادلات امنیتی را پیچیده‌تر می‌کند و هم‌زمان دریچه‌ای برای بازگشت به میز مذاکره یا تشدید فشارها باز نگه می‌دارد؛ واقعیتی که رسانه‌ها و تحلیلگران آن را به‌عنوان عامل بالقوه‌ای در راستای تشدید تقابل تهران و واشنگتن تعبیر می‌کنند.

همین ترکیب فشار اقتصادی-سیاسی (اسنپ‌بک و بازگشت تحریم‌ها) و تهدید نظامی می‌تواند سناریوی رویارویی را بیش از پیش محتمل سازد؛ سناریویی که در آن گزینه حمله مجدد اسرائیل به ایران یا اقدامات مشابه در دستور کار قرار گیرد.

 

تهدیدهای ادامه‌دار آمریکا و اسرائیل علیه حماس

ترامپ همچنین در شبکه اجتماعی تروث‌سوشال حماس را تهدید کرد و نوشت: «اگر حماس به این کار ادامه دهد — که این بخشی از توافق نبود — چاره‌ای نخواهیم داشت جز اینکه وارد شویم و آن‌ها را بکشیم.»

یسرائیل کاتس، وزیر دفاع اسرائیل، نیز اعلام کرد به ارتش اسرائیل دستور داده است که در صورت ازسرگیری جنگ از سوی حماس، یک «طرح جامع» برای شکست کامل این گروه در نوار غزه تهیه کند. 

به گفته کاتس «اگر حماس از اجرای توافق غزه سر باز زند، اسرائیل با هماهنگی آمریکا به جنگ بازخواهد گشت و برای شکست کامل حماس، تغییر واقعیت در غزه و تحقق کامل اهداف جنگ، اقدام خواهد کرد.»

 

دیپلماسی یا جنگ؟

آن‌چه امروز روشن است این است که تهران با حفظ خطوط قرمز فنی و سیاسی، از یک سو بر لزوم «نه جنگ، نه تسلیم» و تکیه بر راه‌های دیپلماتیک تأکید دارد و از سوی دیگر با توجه به تجربه‌های تلخ گذشته، آمادگی نظامی و حساسیت دفاعی را افزایش داده‌ است. در این وضعیت به‌شدت متأثر از فشارهای بین‌المللی، احتمال تشدید تنش‌ها و تبدیل شدن مجدد رقابت‌ها به درگیری نظامی — چه در قالب جنگ ایران و اسرائیل و چه در گستره‌ای وسیع‌تر مانند جنگ ایران و آمریکا — به هیچ وجه منتفی نیست.

در پایان، این پرسش همچنان بی‌جواب می‌ماند: آیا بازیگران بین‌المللی حاضرند مسیر دیپلماسی واقعی را باز کنند و به سازوکارهای اعتمادسازی تن دهند یا آن‌که فشار بیشتر و به‌کارگیری ابزارهای نظامی و حقوقی، راه را به سوی مرحله‌ای خطرناک‌تر باز خواهد کرد؟ تا پاسخ روشن نشود سایه جنگ و احتمال حمله مجدد اسرائیل به ایران بر فراز منطقه باقی خواهد ماند — و مذاکرات و تصمیمات سیاسی در روزهای آینده نقش تعیین‌کننده‌ای در تعیین سرنوشت این تنش‌ها خواهند داشت.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها