اینجا ایران است؛ما خاک میخوریم اما خاک نمیدهیم

ما خاک میخوریم، اما خاک نمیدهیم. این سخن، شعار نیست؛ شناسنامه ماست. اگر تاریخ را ورق بزنید، هر سطرش گواهیست بر صبری سختتر از کوه و غیرتی سترگتر از مرزها. ما مردمانی هستیم که در گرسنگی و رنج، قامتمان خم نشد، اما به هیچ بیگانهای ذرهای از خاکمان را ندادیم. ما به تنگدستی تن دادیم اما تن به تحقیر ندادیم.
ما آغازگر هیچ جنگی نبودهایم، اما پایاندهنده بسیاری از تجاوزها بودهایم. ما اهل تهاجم نیستیم، اما دفاع را چون عبادت باور داریم. در تاریخ، بارها میزبان بیپناهان بودهایم، نه شکارگر آنان. ما مردمانی هستیم که با مهر زندگی میکنیم، اما اگر پای میهن در میان باشد، به تندیس خشم بدل میشویم.
سرزمین ما، تکهای از دل تاریخ است. اینجا ایران است؛ زادگاه کوروش و داریوش، مهد فرهنگ، تمدن، ادب و اقتدار. اما ما تنها فرزندان امپراتوران نیستیم، ما فرزندان غیرت و شجاعتی هستیم که در کوچهپسکوچههای تبریز از حنجره ستارخان و باقرخان برخاست. ما نژاد جنگطلبی نیستیم، اما نژاد تسلیم هم نبودهایم؛ نه در برابر اسکندر، نه در برابر چنگیز، نه در برابر استعمار و نه در برابر تحریم.
ایران، نه نامی بر نقشه، که نَفَسی در سینه ماست. مرزهایش، تنها خطهایی بر کاغذ نیستند؛ هر وجبش را با خونِ دل نگه داشتهایم. چگونه میتوان پذیرفت که دست بیگانهای به خاک ما دراز شود؟ مگر ما مردهایم که دشمن، خیال تصرف زندهترین ملتها را دارد؟
ما اهل صلح و گفتوگوایم، اما فراموش نکنید: وقتی پای وطن در میان باشد، از نسل آن شیرزنانی هستیم که در عصر قجر تفنگ به دوش گرفتند، از نسل آن دلیرمردانی که در برابر دشمن زانو نزدند. ما تنها با عدالت آرام میگیریم، و تنها با شرافت زندگی میکنیم.
شما ما را نمیشناسید؛ ما از تبار نور و آتشیم، از تبار خون و حماسه. تاریخ گواه است: ما شکستناپذیران خاموشیم؛ و اگر مجبور شویم، طوفان میشویم.
اینجا ایران است؛ سرزمینی که برایش جان میدهیم، اما حتی یک وجبش را نمیدهیم.
ارسال نظر