اگر کسی ما را ببیند، میگوید اینها گیر سیب زمینی و پیاز هستند!
امروز آقایان به دنبال سبد معیشتی و تخم مرغ و… هستند و وقت کشور را برای مرغ و تخم مرغ گذراندند. اگر کسی نظام را ارزیابی کند، میگوید اینها گیر روزمرگی و سیب زمینی و پیاز هستند.
محمد خوشچهره در گفتگو با مهر و در پاسخ به سوال "به نظر برای تحول خواهی، باید نوع نگاهها در مشاهده مشکلات تغییر کند" پاسخ داد:
شما ببینید گره امنیت و ناامنی در خاورمیانه بود با تحول در نگاه و نگرش و نیز استعانت از خدای متعال توسط شهید سلیمانی حل شده است. اگر شما نگاهها را تغییر ندهید و نوع عقلانیت و منطق را اساس کار قرار ندهید، احساسی عمل کنید و بدون درک صحیح مفهومی از حوزهها تصمیم بگیرید، مشکلات حل نمیشود.
هم اکنون در خیلی از حوزهها درک مفهومی مناسبی وجود ندارد. مثلا در موضوع مسکن درک مفهومی خوبی از مسکن و نیاز آن وجود ندارد. مثلاً در تبلیغات میبینید که میگویند برای تأمین مسکن، خانههای ویلایی میسازیم. اگر بخواهند بگویند خانههای یک طبقه که اسمش ویلایی نیست. کسی که سرپناه ندارد و از وضعیت نامناسب مثل اتاق میخواهد به یک خانه برود اسمش را خانه ویلایی نمیگذارند. چون درک صحیحی از نیاز ندارند. خانهای با مصداقهای زیر ۴۰ و ۶۰ متر را ویلایی مینامند.
البته وقتی صحبت از مسکن میشود که باید متراژها را بالا برد. لازم است در یک برنامه بلندمدت، به مسکن که مسئله بسیار مهمی در آسایش و… است، توجه ویژه شود. مسکن از سکینه میآید و محل آرامش و آسایش است، ولی اکنون تبدیل به یک کالای اقتصادی شده است. خیلی از مسکنها از نظر حریم، نور و ابعاد دلتنگ و شبیه قفس است، لذا بی مسکنی، بد مسکنی و سوء مسکن هم اکنون مسئله شده است. باید درک صحیح مفهومی از مسائل داشت و ساده انگاری نسبت به پدیدهها را کنار گذاشت.
حتی در مورد مفهوم عدالت هم این است که کف معیشت مردم را مطرح میکنیم. این نشان میدهد که به خوبی این مسئله درک نشده است. در صحبتهایی که مطرح شده حتی در صحبتهای خود رئیس جمهور که گفته است، میخواهیم فقر مطلق را از بین ببریم و یا بردهایم! در حالی که فقر مطلق یک کلمه کاملاً منفی است و به معنی این است که یک کشور آنقدر ذلیل است که به فقر مطلق رسیده است. این اصطلاح مارکسیستی است که زمانی در مورد خط بقا صحبت میکردند. مثلاً کارگران که تحت فشار قرار دارند و خط بقا آنان این است که اگر نانی نخورند و… میمیرند.
در نتیجه هدفگذاری در عدالت این است که اگر فقر مطلق وجود نداشته باشد؛ شما فقر نسبی را هم نتوانستید حفظ کنید و خط رفاه پایین میآید. منظور من این نیست که به فقر مطلق توجه نکنید، اما به عنوان هدف و دستاورد مطرح نکنید. نگاه نباید نازل باشد و به کف نگاه کند. باید بالاترها را نگاه کرد تا به تبع آن مسائل حل شود.
شما به دنبال سبد معیشتی و تخم مرغ و… هستید و وقت کشور را برای مرغ و تخم مرغ گذراندید. اگر کسی نظام را ارزیابی کند، میگوید اینها گیر روزمرگی و سیب زمینی و پیاز هستند. حجم زیادی اخبار و اطلاع رسانی مطرح میشود. وقتی در صدا و سیما که باید دانشگاه باشد و آگاهی را بالا ببرد، حرفهای روزمره مطرح میشود، دقیقاً در راستای منویات دشمن است، زیرا آنها میخواهند شما ذلیل و انفعالی باشید.
در عین حال معتقد هستم که دولتها حتماً دستاوردی دارند. اگر نگاه کنید، بعد از جنگ دستاوردها را میبینید. اما میزان دستاورد ملاک نیست زیرا ما هدفهایی را مطرح کردهایم. امام و مقام معظم رهبری و قانون اساسی هدفها را مشخص کردهاند. ما نمره ۱۰۰ را دنبال میکنیم اما نمره فلان وزیر و مسئول، ۳۰، ۱۰، یا ۵۰ است. درست است که ۱۰ و ۳۰ هم دستاورد است اما ما به دنبال ۱۰۰ هستیم. اگر هم نمره ما ۱۰۰ نشد، ۸۰ و ۷۰ و ۶۰ شود نه اینکه به ۲۰-۳۰ برسیم. لذا بنده اگر از عملکرد دولت ایراد میگیریم، به این علت است که دولت ادعای ۸۰-۱۰۰ را مطرح کرده، اماآن طور که در مورد عدالت قول داده، علی رغم همه تلاشها، عمل نشده است.
در مورد میزان تحقق عدالت در دولتها اشاره بفرمائید.
اقداماتی که در این سالها توسط دولتها شده، ضدعدالت بوده است. به اسم عدالت آموزشی پدر نظام آموزشی را درآوردند. کسی که امکانات کلاس کنکور و و مدارس غیرانتفاعی و معلم خصوصی داشته باشد، شانس موفقیت، خود را بالا برده است. آن خانواده و دانش آموزی که این توان را ندارد، محکوم به استضعاف آموزشی است. یعنی ما برخلاف قانون اساسی و نظام آموزشی و هدفگذاریهای رهبران انقلاب، عمل کردهایم.
مستضعف مورد هدف است. مستضعف از استضعاف میآید، یعنی شخص توانایی دارد، اما کارکرد سیستم و سیاستگذاری و برنامه او را به ضعف میکشد. مثلاً حقوق بگیر تلاش میکند و ۸ ساعت کار میکند و یکباره با سیاستهای غلط پولی، مالی و ارزی ارزش پول ملی را پایین میآورند. دیگران غفلت میکنند، توطئه میکنند. طراحی نامناسب انجام میدهند. در نتیجه به یکباره اشخاص، ضعیف و فقیر میشود و پیش زن و بچه شأن خجالت میکشند. این افراد دچار کاستی شده و مستضعف آموزشی، فرهنگی و ورزشی محسوب میشوند.
در نتیجه برای عدالت، باید تعریف درستی صورت گیرد و شاخص برایش تعیین شود. تنظیمبندی زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت صورت گیرد، تا خدای نکرده در شعار و توهمات، و خیالات و وهم گرفتار نشویم.
البته ما قبول داریم دولت و مجلس و نیز قوه قضائیه در شرایط سختی هستند. درک میکنیم که از گذشته چیزهایی به ارث رسیده و توطئههایی هم از بیرون است، اما وقتی به صحنه آمدید، ادعا کردید و مدعی شدید که میتوانید مشکلات را حل کنید. اینکه بگویید برای قبلیها است و نشده، تناقض است.
وقتی به صحنه میآیید، باید درک مفهومی و درستی از ظرفیتها داشته باشید. از سویی باید فرصت را برای نقدهای عالمانه، آکادمیک، دانشگاهی و نیز برای دلسوزان فرهنگی ایجاد کرد. این ارائه فرصتها نباید نمایشی باشد. مانند دولتی که در گذشته اقدامات نمایشی میکرد و میگفتند ما با اقتصاددانان به عنوان صاحبنظر، ارتباط داریم، در حالی که بیش از یکی دو تا اقتصاددان را جدی نمیگرفتند.
وقتی اراده بر تحول باشد، باید یک تغییرات بنیادین و دگرگونیهای اساسی مبتنی بر علم، دانش، آگاهی، معرفت، بصیرت صورت بگیرد. باید با این درک بالا جلو برویم. بنابراین باید از ادبیات دستوری و محدودنگری است فاصله گرفت. مثلاً اینکه گفته شود تورم وجود دارد و نباید وجود داشته باشد. یا در جایی که بیکاری است، گفته شود باید اشتغال ایجاد شود. باید و نبایدها برای سخنرانی خوب است، اما تحلیل محتوا بین حوزههای مختلف باید صورت بگیرد.
امیدواریم با گذشت زمان، آفتها بررسی و بازنگری صورت گیرد. در غیر این صورت روز به روز شاهد استیضاحهای مختلف و در عین حال فشارهای متعدد روی اقشار جامعه خواهیم بود. مردمی که نیازهای اساسی و فرصتهای شغلی و رفاه قبلی شأن تحت فشار قرار گرفته است و از طرف دیگر متأسفانه در بخش بیرونی کارشکنی میکنند و یا نفوذیهایی وجود دارند که با مشورتهای غلط، به جای راهنمایی، چاه نمایی میکنند و در حوزه تصمیمگیری و در اجرا اختلال ایجاد میکنند.
ارسال نظر