روایت عجیب و جدید از مرگ مهسا امینی!

معلوم نیست چه اصراری دارند که هر روز سناریوی جدیدی از ماجرای مرگ مهسا امینی روایت کنند؟! آخرینش هم همین فرمایش شگفت انگیز جناب "حسین‌امیر عبداللهیان" است.​ واقعاً یعنی چه که 15 دقیقه بعد از ورود مهسا به بیمارستان دو عنصر امنیتی وارد بیمارستان کسری شده و هدایت ماجرا را از همانجا آغاز کرده اند؟!

روایت عجیب و جدید از مرگ مهسا امینی!

به گزارش مستقل آنلاین؛ عصر ایران نوشت: "بدانید! 15 دقیقه بعد از ورود مهسا امینی به بیمارستان کسری، دو عنصر امنیتی در بیمارستان مستقر می شوند و هدایت از همان لحظه شروع می شود."

این را وزیر خارجه ایران در جمع ایرانیان مقیم ایروان - پایتخت ارمنستان - در توضیح نفوذ عناصر دشمن در ناآرامی های بعد از مرگ مهسا امینی گفته است؛ این که راست گفته است یا نه، خود داند و خدای خودش اما ای کاش، مسوولان و تریبون داران مملکت ما، لااقل این قدر حرف نزنند.

معلوم نیست چه اصراری دارند که هر روز سناریوی جدیدی از ماجرای مرگ مهسا امینی روایت کنند؟! آخرینش هم  همین فرمایش شگفت انگیز جناب "حسین‌امیر عبداللهیان" است.

واقعاً یعنی چه که 15 دقیقه بعد از ورود مهسا به بیمارستان دو عنصر امنیتی وارد بیمارستان کسری شده و هدایت ماجرا را از همانجا آغاز کرده اند؟!

آن طور که خود مسوولان گفته اند از لحظه جلب مهسا امینی توسط گشت ارشاد تا ورودش به بیمارستان کمتر از 2 ساعت طول کشیده است (طبق اعلام مسوولان، مهسا ساعت 18 جلب و ساعت 19 وارد مقر پلیس می شود و 19:42 به بیمارستان می رود)؛ کسی هم از بقیه ماجرا -که چه خواهد شد- خبر نداشت. 

حال چطور در این زمان کوتاه، دو عنصر امنیتی فهمیدند که قرار است دختری در این بیمارستان فوت کند و فوراً خودشان را به آنجا رساندند؟  اگر وزیر می گفت 15 دقیقه بعد از فوتش آمدند، باز می شد توجیه کرد که دشمنان در 3 روزی که مهسا در بیمارستان بود، نشسته اند و توطئه کرده اند و مترصد فوت بوده اند تا بلوا به پا کنند! ولی درست در همان دقایق اولیه ماجرا که مهسا را تازه برده اند بیمارستان و حتی خانواده اش هم مطلع نیستند، این دو فرد ادعایی از کجا فهمیدند و سر رسیدند؟ و چه سرعتی عملی هم داشته اند!

گذشته از این، آیا چنین روایت بی منطقی، وهن سیستم امنیتی خود جمهوری اسلامی توسط وزیر خارجه نیست که می گوید دو عنصر امنیتی نه تنها وارد شدند بلکه در بیمارستان "مستقر" هم شدند و هدایت جریان را بر عهده گرفتند و در عین حال امنیتی های نظام متوجه نشدند و گذاشتند ماجرا را هدایت کنند؟!

اصلاً از داخل بیمارستان چگونه داشتند هدایت می کردند؟ راستی! کجای بیمارستان مستقر بودند؟ بعدش چه شد؟ از کجا آمده بودند؟ دستگیر شدند؟ فرار کردند؟ اصلاً کی بودند؟ شبح بودند یا آدمیزاد؟! چگونه ماجرا لو رفت و خبرش هم به وزیر خارجه رسید؟ و چرا تا حالا کسی درباره شان حرفی نزده بود و 35 روز بعد از مرگ مهسا، ناگهان در شهر ایروان ارمنستان به یاد وزیر خارجه افتاد که دو نفر هم در این میان بودند که کسی ازشان حرف نزده است؟!

بله! این که بعد از مرگ مهسا و گسترش اعتراضات، عناصر امنیتی هدایت شده از خارج کشور کوشیدند اعتراضات را به مسیر مطلوب خود بکشند و علیه جمهوری اسلامی از آن استفاده کنند، گزاره صحیحی است. هر دولت متخاصمی، از هر گونه اتفاقی در کشور دشمن بهره برداری می کند و حتی خود ایران هم درباره رویدادهای داخلی دشمنانش چنین می کند و از جمله در خصوص حکومت اسرائیل. 

هر کس این واقعیت را انکار کند، دنیای امروز و روابط دشمنان و رقیبان را از بیخ و بن نمی فهمد؛ اما این که موضوع را سینمایی کنند و شاخ و برگ اش دهند و حرف هایی بگویند که در یک سطرش، 10 تا حفره وجود داشته باشد، کمکی به بهبود زخم که نمی کند، نمک بر رویش می پاشد و شفاف که نمی کند، بر ابهامات نیز می افزاید.

عجیب تر و تاسف بار تر این که این روایت پر اشکال، توسط رئیس دستگاه دیپلماسی گفته شده است، کسی که باید کلمه به کلمه سخنانش، پخته، سنجیده و از پیش محاسبه شده باشد تا دیپلمات های کشورهای دیگر - که قاعدتاً باید نکته سنج هم باشند - حرف هایش را جدی بگیرند.

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها