یک داستان غریب در ماریوپل

یک داستان غریب در ماریوپل

‏در هر جنگی یک سری از داستان‌ها شاخص‌ آن جنگ‌ها هستند و این‌جا در جنگ روس‌ها علیه اوکراین، Elvira Borts زن ۸۷ ساله اوکراینی از هلوکاست و محاصره‌ی ۴ ساله لنینگراد جان به در برد و می‌گوید ماریوپل چیزی فراتر از آن است.

 

آن‌سوی غریب ماجرا خبرنگار این خبر ‏خانم Vira Hyrych است که چند روز پیش توسط روس‌ها در کی‌یف کشته شد و این آخرین خبری است که او به آن پرداخته است.

سوژه خبر از دو جنگ نجات پیدا می‌کند و خبرنگار خبر آن سوژه کشته می‌‌شود.

حرف‌های الویرا، داستانش، بیانش، گریه‌هایش و خستگی مفرط چهره‌اش، همه‌چیز این داستان غریب است.

‏الویرا می‌گوید: «آن‌جا در ماریوپل ۳۸ نفر با همین نام خانوادگی Borts خاک شده‌اند فقط به این دلیل که یهودی بودند. نام‌های آشنایان و دوستانی که کشته شده‌اند آن‌قدر زیاد است که یک کتاب را پر می‌کند».

 

‏الویرا یک مهندس و زمین‌شناس است و یکی از بانیان ساخت ماریوپل مدرن و زیبا (پیش از نابودی شهر به دست روس‌ها) بود.

 

الویرا می‌گوید: «تقریبا در ساخت تمام ساختمان‌های مدرن شهر نقش داشتم، حالا تمام آن‌ها توسط روس‌ها نابود شده‌اند.

 

زیباترین جای شهر بلوار Prymorskyi بود، یک خیابان صاف با ‏نیمکت‌های قشنگی که برای نشستن و استراحت کردن وجود داشت.

آخرین تصویری که از آن بلوار دارم از مردی بود که روی یکی از آن نیمکت‌ها قرار داشت و صورت توسط روس‌ها تکه تکه شده بود و جسدش چند روز آن‌جا قرار داشت».

 

‏«ما شاهدان این نسل کشی -اوکراینی‌ها توسط روس‌ها- هستیم». و بعد خطاب به پوتین می‌گوید: «این تو بودی که گفت باید به همه‌ی کشورها و سنت‌ها احترام گذاشت اما حالا آن‌قدر خون روی دستان تو قرار دارد که هیچ خدایی قادر به بخشیدن تو نیست.»

‏و در آخر با همان طرز بیان غریبش می‌گوید:

«ما حق سکوت کردن نداریم چرا که آن‌وقت همدست این جنایت بوده‌ایم». 

 

 

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها