شکایت شهرداری میناب از رسانه‌ها برای چیست؟

با ردا و روحیه نظامی نمی‌شود در دستگاه‌های اجرایی مشغول فعالیت شد. این دستگاه سالانه با ده‌ها و صدها پروژه ریز و درشت در جهت آبادانی و ترقی شهر مواجه است و کوچکترین لغزشی در هر کدام از پروژه‌های عظیم به بهای هدر رفتِ سنگین بیت‌المال تمام می‌شود.

شکایت شهرداری میناب از رسانه‌ها برای چیست؟

شهردار در  محیط «غیرنظامی» باید خرقه «نظامی» را از تن در آوَرَد و آن را به کناری آویزد

 

مهدی میرابی /نویسنده و روزنامه‌نگار

اگر عقب‌ماندگی، ناکارآمدی و فساد یک طرف تبعات نشاندن افراد نالایق بر کرسی ریاست دستگاه‌های کشور باشد. لجاجت، برخوردهای قهری، شکایت از افراد دلسوز و مطبوعاتِ منتقد طرف دیگر آن است.

 

 ساختار بروکراسی ایران آنقدر معیوب، پیچیده، تودرتو و فاقد تعبیر و تفسیر یکسان است که با همین حجم از نیروی انسانی که می‌چرخد، توان به ثمر رساندن کارها در اسرع وقت و به شکل استاندارد (که مورد رضایت شهروندان باشد) را ندارد. یعنی سیستم به دست نخبگان هم اگر بیفتد برای رشد و ترقی می‌لنگد حال تصور کنید از نیروهای نخبه، کاربلد و توانا هم تهی شود. خب طبعاً شرایط پیشرفت و اهداف سازمان با مانع محکمی روبرو می‌شود. 

 

عینی‌ترین مصداق چنین وضعیتی مدیریت شهرداری‌ها در سراسر کشور است. از پایتخت گرفته که زاکانی آن را اداره می‌کند تا شهر دور افتاده میناب که آقای سهرابی در رأس آن است. تجربه، تخصص و همین‌طور شغل سابق آقای سهرابی هیچ سنخیتی با کار اجرایی و معماریِ شهری که مسئولیت آن را بر عهده گرفته ندارد.

 

 در چنین شرایطی وقتی با کوچکترین نقد و انتقادی روبرو می‌شود به جای مدارا، سعه‌ صدر و بردباری، برخوردهای قهری و شکایت را پیش می‌کشد. در حالی که در این محیط «غیرنظامی» باید خرقه «نظامی» را از تن در آوَرَد و آن را به کناری آویزد. با ردا و روحیه نظامی نمی‌شود در دستگاه‌های اجرایی مشغول فعالیت شد. این دستگاه سالانه با ده‌ها و صدها پروژه ریز و درشت در جهت آبادانی و ترقی شهر مواجه است و کوچکترین لغزشی در هر کدام از پروژه‌های عظیم به بهای هدر رفتِ سنگین بیت‌المال تمام می‌شود.

 

 نمونه‌اش را در شهر دیدیم. «پروژه تبدیل خیابان شهید امینی به پیاده‌رو!» سرانجام «پروژه دفع آب‌های سطحی (که نیمه‌تمام باقی مانده)» این مکان با هر بارندگی و آب‌ گرفتگی به عنوان «خرابکاری» تلقی می‌شود تا «روبه‌راه» کردن!

و ده‌ها نمونه دیگر...

 

بسیار بدیهی است که ناکارآمدی، نارضایتی به بار آورد. سر همین مسئله که رسانه‌ی «صدای میناب» «صدای شهروندان» را پوشش می‌داد مرتبه اول شکایتی ازش شد که هیچ سرانجامی نداشت و پرونده مختومه و مدیر مسئول رسانه تبرئه شد. 

 

بسیار شرم‌آور است که باز سر موضوع مشابهی، شهرداری میناب شکایت دیگری را علیه رسانه صدای میناب ترتیب داده. موضوعات مطرح شده در شکایت بسیار خنده‌دار و به جوک شباهت دارد. چرا رسانه تیتر زده «استفاده نخاله ساختمانی به جای کف‌پوش استاندارد؟» مگر غیر از این است؟ دو عضو شورای شهر آن را تأیید نموده‌اند. ضمن اینکه عکس‌ها هم مدعای رسانه را تأیید می‌کنند.

 

یا در موضوع «پروژه دهکده ورزشی» صدای میناب صرفاً خواستار شفافیت و روکردن مجوزها بود. چرا که اجرای چنین پروژه‌ای در بستر و حریم رودخانه عملاً خلاف قوانین جاری محسوب می‌شود و نه اکنون بلکه در گذشته‌های خیلی دور، شهردارهای وقت طرح‌هایی در همین مکان در نظر داشتند که محقق نشد. مورد دیگر «انتشار مطالبه شهروند برای رسیدگی به پارک خلفی»ست.

 

آخر  این هم شد سوژه شکایت؟ آیا اقدام شهردار و بعضی اعضای شورا فرار رو به جلو نیست؟! قاضی آگاه به امور رسانه نه تنها چنین طرح دعوی را رد می‌کند بلکه به طرف شاکی توصیه می‌کند بی‌خود و بی‌جهت وقت دادگاه را نگیرد و پول بیت‌المال را بخاطر اینگونه دادخواست‌ها هدر ندهد.

 

به‌گمان بنده آنچه رسانه «صدای میناب» مطالبه‌ نموده، گرچه طبیعی می‌نماید اما بسیار سطحی‌ست. هنوز شفاف سازیِ بسیاری از قراردادهای کلان، مهم و حساس مسکوت مانده که اگر تخلف‌شان محرز و اثبات شود جای بعضی از این افراد که بر کرسی‌های ریاست و صندلی‌های دیگر تکیه زده‌اند، در جای دیگری خواهد بود!

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها