دکتر "علیرضا رجایی" در گفت‌وگوی اختصاصی با "مستقل آنلاین

تحولِ اصلاح‌طلبانهِ عمیق، امکان‌پذیر نیست

 شکی نیست که دوران اصلاحات موجب تحولی بزرگ در عرصه روزنامه‌نگاری ایران شد. "روزنامه‌ آوانگارد جامعه"، نگاه مخاطب به مطبوعات را مجذوب خود کرد و به‌دنبال این روزنامه، "توس"، "نشاط" و "عصرآزادگان" روزنامه‌های بعدی بودند که میراث "جامعه" را بر دوش کشیدند. بر صدر تحریریه‌ی این روزنامه‌ها "آقای سردبیر" نشسته بود و بیشتر مخاطبان این روزنامه‌ها را با نام "ماشاالله(محمود) شمس‌الواعظین" می‌شناختند. پیشانی این روزنامه، گروه سیاسی آن بود و دبیری این گروه برعهده جوانی فروتن، باسواد، شجاع و دوست‌داشتنی بود که در نیمه دوم دهه هفتاد، دهه چهارم زندگیش به پایان نرسیده بود.

تحولِ اصلاح‌طلبانهِ عمیق، امکان‌پذیر نیست

  مستقل آنلاین/گروه سیاسی - هرمز شریفیان. شکی نیست که دوران اصلاحات موجب تحولی بزرگ در عرصه روزنامه‌نگاری ایران شد. "روزنامه‌ آوانگارد جامعه"، نگاه مخاطب به مطبوعات را مجذوب خود کرد و به‌دنبال این روزنامه، "توس"، "نشاط" و "عصرآزادگان" روزنامه‌های بعدی بودند که میراث "جامعه" را بر دوش کشیدند. بر صدر تحریریه‌ی این روزنامه‌ها "آقای سردبیر" نشسته بود و بیشتر مخاطبان این روزنامه‌ها را با نام "ماشاالله(محمود) شمس‌الواعظین" می‌شناختند. پیشانی این روزنامه، گروه سیاسی آن بود و دبیری این گروه برعهده جوانی فروتن، باسواد، شجاع و دوست‌داشتنی بود که در نیمه دوم دهه هفتاد، دهه چهارم زندگیش به پایان نرسیده بود. "دکتر علیرضا رجایی" که در انتخابات مجلس ششم و با نهایت سادگی جزو ۳۰ نماینده تهران شد، رای آورد و به مجلس راه یافت اما جای او را به "غلامعلی حداد عادل" دادند. رجایی شجاعت و پایداری را ادامه داد و پس از چند مرحله و بار دیگر پس از رخدادهای انتخابات مناقشه برانگیز سال ۸۸ به زندان رفت و در اثر سرطان و عدم رسیدگی به روند مداوایش، پزشکان مجبور به تخلیه چشم و بخشی از استخوان‌های صورتش شدند‌. رجایی اما با وجود تحمل جراحی‌های سنگین، رنج بیماری و ادامه طاقت‌فرسای درمان، نظراتش را مانند گذشته، کارشناسانه و شجاعانه بیان می‌کند. در ادامه گفت‌وگوی اختصاصی دکتر علیرضا رجایی را با مستقل آنلاین می‌خوانید. سرمایه‌های اجتماعی اصلاح‌طلبان به‌علت عملکرد ضعیف سه نهاد شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان، دولت و مجلس، آسیب‌های جدی دیده است. به‌نظر شما چگونه می‌توان این سرمایه اجتماعی را در انتخابات مجلس به سبد آرای اصلاح‌طلبان بازگرداند؟

کار دشواری است. مشکل اصلی اصلاح‌طلبیِ مسلط، در کنار دیگرموانع موجود، محدود شدن در چارچوب حد و رسم‌ها و‌ مرزهایی است که نظام برای آن تعریف کرده‌است. با استانداردهای تعریف شده‌ی فعلی، همان‌گونه که به‌کرّات گفته‌اند، هیچ‌گونه اقدام اساسی که معنای یک ‌تحول اصلاح‌طلبانه‌ی عمیق را داشته‌باشد، امکان‌پذیر نیست. به بیان صریح‌تر، چشم‌انداز امیدوار کننده‌ای در انتخابات پیش رو نمی‌بینم. مجموعه‌ی مواضع جریان‌های اصلی اصلاح‌طلب در ماه‌های اخیر انتقادی‌تر و صریح‌تر شده‌است اما دورنمایی از تغییرِ خط‌مشی، حداقل فعلاً دیده نمی‌شود. ++اصلاح‌طلبان جوان به‌ویژه تحول‌خواهان از عملکرد شورای‌عالی به‌شدت عصبانی هستند. با چه مکانیزمی می‌توان این کلونی پرقدرت را دلگرم و به‌پای صندوق‌های رای کشاند؟ اصلاح‌طلبان جوان حتماً می‌دانند تا زمانی که مستقلاً موفق به تاسیس نهاد جدیدی نشوند، نخواهند توانست تحوّل موثری در وضع فعلی ایجاد کنند. هنگامی که بیانیه‌ی اصلاحِ‌ اصلاحات را صدتن از جوانان اصلاح‌طلب منتشر کردند و از ضرورتِ بازنگری در روند موجود گفتند، این احتمال وجود داشت که گروهی از امضاکنندگان آن بیانیه، مطالبه‌ی اصلاحِ اصلاحات را پیگیری کنند زیرا واضح بود که با صدور یک بیانیه چیزی تغییر نخواهد کرد. به‌نظرم دو تن از کسانی که عمیقاً به این ضرورت باور داشتند "مهدی حاجتی" و "مسعود کاظمی" بودند که هردو اکنون در زندان هستند، بنابراین می‌بینیم که قضایا به این سادگی‌ها هم نیست. نمی‌توان کلیّت بحران موجود را به آوردن مردم به پای صندوق‌های رای تقلیل داد. نبودِ سازمان سیاسیِ مناسب و فقدان تجربه‌ی غنیِ تشکیلاتی یکی از عمده‌ترین مشکلاتِ امروز گرایش‌هایی است که منتقد وضع موجود هستند امّا خود یک نیروی موثر در تحوّلات جاری ایران نیستند و ضرورتاً به جمعیّت منفعلی تبدیل شده‌اند که سقف تصمیم‌گیری آن‌ها موکول است به این که آیا در هر انتخابات شرکت کنند یا نه!

 به باور شما حربه "تکرار" در انتخابات مجلس یازدهم می‌تواند به افزایش مشارکت مردم و سپس به پیروزی اصلاح‌طلبان کمک کند؟

خیلی تردید دارم! به‌خصوص در تهران که انتخابات مجلس رنگ بومی و محلّی ندارد و از ابعاد ملّی بیشتری برخوردار است. در بسیاری از شهرستان‌ها و شهرهای کوچک‌تر انتخابات مجلس با رقابت‌ها و ‌پیوندهای منطقه‌ای آمیختگی دارد اما این در کلان‌شهرها کم‌رنگ‌تر است و فکر می‌کنم در تهران اساساً به عنوان یک مولّفه مطرح نیست. بنا به برخی ارزیابی‌ها در هر شرایطی ۳۰درصد مردم به هر حال در انتخابات مجلس شرکت خواهند کرد اما عجالتاً چشم‌انداز روشنی برای اصلاح‌طلب‌ها در وضع فعلی دیده نمی‌شود.

"محمدرضا عارف" درحال حاضر تبدیل به پاشنه آشیل اصلاحات شده است. آیا اصرار بر حضور او در راس شورای‌عالی سیاست‌گذاری به منزله‌ی دهن‌کجی به اصلاح‌طلبان حامی جامعه مدنی نیست؟

به‌نظرم آقای عارف پیوسته نماینده‌ی روایتی از اصلاح‌طلبی بوده که خود را در چارچوب حد و مرزهای مشخص نظام تعریف کرده‌ و هیچ‌وقت هم ادعایی بیش از این نداشته‌است. بن ابراین جایگاه تعریف شده برای او ناشی از جهت‌گیری کلّیِ اصلاح‌طلبیِ موجود است نه تحمیل اراده‌ی عارف. مسلّماً اگر قرار بود این جریان سمت و سوی رادیکال‌تری بگیرد آقای عارف هم از آن کناره می‌گرفت. بنابراین به نظرم در اینجا باز با گونه‌ای تقلیل‌گرایی روبرو هستیم که به‌جای نقد همه‌جانبه به دنبال قربانی و سپربلا می‌گردد. تصور می‌کنم اصلاح‌طلبانِ به قول شما "حامیانِ جامعه‌ی مدنی" باید پیش‌از هر کاری به تحلیل تضاد تئوری و عمل در اصلاح‌طلبیِ بوروکراتیک فعلی بپردازند. اصلاح‌طلبی موجود در حالی که در تئوری با عمده‌ی مطالبات دمکراتیکِ شما موافق است، در عمل و در مواجهه با موانع حاکمیتی، از اغلب این مطالبات صرف‌نظر می‌کند و این هراس که هر اقدامی ممکن است وضع را از این هم که هست بدتر کند، از جانش بیرون نمی‌رود و شاید تا آنجا پیش برود که روزی صلاحیتِ هر عمل بن‌بست‌شکنانه‌ای را از دست بدهد.

 

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها