گزارش اختصاصی مستقل از ناترازی گاز مصرفی خانوار؛

چرا مردم بحران گاز را جدی نگرفتند؟

امروز معلوم شد سرمایه اجتماعی چیست و به چه کار می‌آید و چگونه کار می‌کند. دولتی که نتواند دلایل صرفه‌جویی در مصرف انرژی، و حسن‌نیت و صداقت خود را به مردم ثابت کند چگونه قادر به اداره امور داخلی کشور است؟

چرا مردم بحران گاز را جدی نگرفتند؟

سرویس اقتصاد

زمستان سخت از آنچه فکر می‌کردیم به ما نزدیکتر بود و بالاخره سر رسید و مدارس و ادارات و صنایع را تعطیل کرد؛ هرچند صنایع زودتر از این‌ها هزینه ناترازی را پرداخت کردند و یک ماهی است که قطعی گاز در مجموعه‌های مختلف، ارائه سوخت جایگزین و بعضا مازوت‌سوزی به گوش می‌رسید.

اگرچه دولت‌ها در وقوع وضعیت فعلی در حوزه گاز مقصرند و هر دولت و هر مدیری که در این زمینه فعالیت داشته باید پاسخگوی وضعیت فعلی باشد، اما در وضعیت فعلی باید از تضاد جناحی و دعوای درونی عبور کرد. با وجود مرزبندی نسبت به انتقادات وارده به دولت و ضعف‌های دولت سیزدهم در حوزه‌های مختلف، اما در این وضعیت موضوع ناترازی یک دعوای جناحی نیست و باید آن را با نگاه یک چالش ملی دید. زیرا شاید اگر وارد اعداد و ارقام شویم، تک تک شهروندان در کنار تک تک دولت‌ها مقصر وضعیت فعلی هستند.

جامعه‌ای که در حال مصرف گاز به اندازه نیمی از اروپاست و با نگاهی حق به جانب در صد سال اخیر نسبت به مسئله‌ی انرژی، مصرف گاز خانگی ایران را روز به روز بیشتر کرده است.
یکی از ایراداتی که به مجموعه وزارت نفت در سال‌های اخیر وارد است دقیقا در همین جاست که باید جامعه را با اعداد و ارقامی واقعی نسبت به میزان مصرف و وضعیت آن آگاه می‌کردند تا شهروندان و صنایع بدانند که به واقع در حال چه میزان مصرف هستند و نسبت این مصرف در قیاس با کشورهای دیگر در چه حد است.

اما متاسفانه عمده شهروندان حتی نمی‌دانند به چه میزان در حال مصرف گاز هستند و تنها به قیمت روی قبض‌هایشان توجه دارند و گاهی از قیمت گاز هم ناراضی‌اند و دولت و صنایع را مقصر اصلی این وضعیت می‌دانند.
در حالیکه طبق آمارهای موجود بیست میلیون بخاری فرسوده در خانه‌ها توسط بیست و شش میلیون مشترک، نزدیک دویست میلیون مترمکعب، یعنی به همان میزان که درگیر ناترازی هستیم، گاز اضافی مصرف می‌کند که با تعویض آن‌ها می‌توان چهار فاز پارس جنوبی را از افزایش تولید مکرر که باعث افت فشار و فرسودگی صنایع می‌شود نجات داد.

مصرف خانگی، مصرف غیرمولد است

عمده مصرف گاز طبیعی در ایران خانگی است. برخلاف کشورهای توسعه یافته، مثل آمریکا که تولید کننده گاز طبیعی است. مصرف خانگی مصرف غیرمولد است. به این معنی که با سوزاندن گاز طبیعی در خانه‌ها ارزش افزوده تولید نمی‌کند و استفاده از حامل گاز طبیعی خانگی به منظور گرمایش، هم خطرناک‌تر و هم در نقطه مصرف آلوده‌تر از برق است. علاوه بر آن، گاز طبیعی پرمصرف‌ترین حامل انرژی در ایران است. این آمارها نشان می‌دهد کاستی و غرایب عجیبی در مصرف انرژی ایران وجود دارد و الگوی مصرف ایران باید اصلاح شود.

 چرا اروپا زمستان سخت نداشت؟

از سوی دیگر دولت و طرفداران او که همواره منتظر زمستان سخت اروپا بودند و دلشان می‌خواست از انرژی به عنوان یک سلاح استفاده کنند، حالا باید بجای سختی اروپا به این نگاه کنند که به واقع اروپا در زمانی کوتاه چگونه توانست اثرات قطع ارتباط انرژی با روسیه را خنثی کند؟ اروپا با نگاهی علمی به مسئله‌ی هدررفت انرژی در ساخت و سازها، انتقال انرژی و خودروها و .. که از سال‌ها قبل به آن مشغول بود، زیرساخت‌های لازم برای عبور از چنین بحرانی را دارد و از میانه دهه هفتاد میلادی به فکر چنین وضعیتی افتاده است. از سوی دیگر تربیت مصرف در میان مردم اروپا با عناصر فرهنگی و اقتصادی و حتی گران بودن قیمت انرژی باعث شده در بحران‌های این چنینی مردم آن نقاط چندان دچار مشکل و جوزدگی روانی نشوند‌. اما در ایران که تربیت مصرف در هیچ سطحی صورت نگرفته و دارندگی و برازندگی شعار اصلی حکومت و ملت بوده، در زمان‌ بحران با طلبکارانی مواجه هستیم که مصرف بیش از استاندارد را حق خود می‌دانند.

جو مسموم رسانه‌ای در بحران گاز

با این وجود شبکه‌های فارسی زبان خارجی (مانند گفتگوی جمال موسوی در بی بی سی) نیز در حال جوسازی مسمومی هستند. گرچه طبیعی است این رسانه‌ها راه حل جامع و علمی برای عبور از این بحران ارائه ندهند و تنها به تمسخر و تحقیر توصیه‌های وزارت نفت در راستای پوشیدن لباس گرم توسط مردم بسنده کنند. درحالیکه اروپایی‌ها در کنترل و کاهش مصرف انرژی شهره عام هستند و بقول جوزف بورل دمای بیش از ۱۷ درجه منازل، خیانت به آرمان اروپایی است. 

این جو مسوم رسانه‌ای در رسانه‌های الکترونیک و شبکه‌های اجتماعی نیز وجود دارد و شاهد لجبازی عده‌ای در این شرایط هستیم. این عده مردم را تشویق به مصرف بیشتر در جهت مقابله با دولت می‌کنند زیرا قدرت تفکیک بحران سیاسی و بحران ملی را از دست داده‌اند و متاسفانه برخی با این صدا همراه شده‌اند که مصرف هر میزان که باشد دولت باید نسبت به تامین آن تلاش کند. در حالیکه بحران این چنینی اگرچه ناکارآمدی دولت‌ها در آن دخیل است اما بروز و ظهوری ملی دارد و همگان را درگیر خود می‌کند. اساسا باید با یک مرز بندی فکری مسائل ملی را از تضادهای سیاسی جدا کنیم و درگیر جوسازی‌های توییتری در این حوزه نشویم.
 

اصلاح الگوی مصرف

مشاهدات میدانی تایید می‌کند که ایرانی‌ها عموما اهمیتی به ارزش گاز طبیعی نمی‌دهند و ترجیح می‌دهند در محیط گرم (با دمای بالای ۲۳ درجه) و با لباس خنک و راحتی در خانه و محیط کار بگذرانند. راندمان مصرف هم این مشاهدات را تأیید می‌کنند.
در حالی که در کشورهای اروپایی سال‌ها است که الگوی مصرف اصلاح شده و دمای خانه‌ها را پایین‌تر تنظیم می‌کنند و در فصل سرد با لباس گرم زندگی می‌کنند. 
البته حتی اگر معضل کمبود گاز وجود نداشت ما امروز مجبور به اصلاح الگوی مصرف بودیم.
 اما باز هم باید تاکید کرد که این وضعیت و چالش ملی آن، نباید دولت را حق به جانب و فقط ملت را مقصر اعلام کند بلکه همه به اندازه خود در وضعیت فعلی مقصرند و باید نسبت به انجام وظیفه خود در قالب شهروند و دولت عمل کنند. اما دولت با رویه نادرست مدیریتی در سویه توزیع و انتقال به این وضعیت از جانب خود دامن زده است. از ابتدا گازرسانی به تمامی نقاط و استان‌های کشور سیاست اشتباهی بود که همچنان ادامه دارد. این سیاست به طور غیرمستقیم مردم را تشویق به مصرف بی‌رویه گاز می‌کند. همان‌طور که در نمودارها مشخص است، مصرف گاز خانگی در ایران روندی نمایی داشته و رو به کاهش نیست.



مصرف حامل‌های انرژی در ایران مصرف حامل‌های انرژی در ایران

وضعیت امروز ایران تقصیر یک دولت نیست بلکه همه سیاستگذاران حوزه انرژی این کشور باید امروز پاسخگوی بحران پیش آمده باشند.


در این بین برخی با نگاهی حق به جانب خواهان افزایش تولید به موازات افزایش مصرف هستند و فقدان سرمایه گذاری در صنایع گازی را تنها عامل مشکل می‌دانند، در حالیکه هرچقدر هم که میزان تولید افزایش یابد در نتیجه فعلی تغییری حاصل نمی‌شود زیرا آنچه در این بین مشکل‌ساز است، نوع نگاه به مسئله‌ی انرژی در ایران و برخورد نادرست و تبلیغاتی با توزیع انرژی و فرسودگی صنایع مصرف شهری و صنعتی است که سی درصد انرژی تولیدی را در مسیر انتقال هدر می‌دهد.

هدررفت گاز در مسیر انتقال

گزارش بانک جهانی روسیه را با ۲۵ میلیارد متر مکعب پرت گاز، بزرگ‌ترین هدردهنده گاز در سال ۲۰۲۱ خوانده است. بعد از روسیه، عراق با پرت ۱۷.۶ میلیارد متر مکعب گاز در جایگاه دوم قرار دارد. ایران نیز طی سال گذشته، ۱۷.۴ میلیارد مترمکعب گازسوزی داشته و در رتبه سوم قرار گرفته است. بعد از ایران، آمریکا، ونزوئلا، الجزایر، نیجریه، مکزیک، لیبی و چین رتبه‌های چهارم تا دهم را به خود اختصاص داده‌اند.

نتیجتا هدررفت گاز در ایران به حدی جدیست که به موازات بالاترین آمارهای جهانی در حال حرکت است. هرچند سرمایه‌گذاری در صنایع امری لازم و جدی است اما تنها راه برای عبور از بحران نیست بلکه مانند یک افیون تنها درد را برای مدتی کاهش می‌دهد اما اعتیاد را نیز افزایش می‌دهد و به مرور با افت فشار پارس جنوبی در آینده شاهد از کار افتادن برخی فاز‌ها نیز خواهیم بود که خطر تبدیل شدن صنایع گازی به بزرگترین موزه فنی جهان را به دنبال دارد. نتیجتا بجای افزایش تولید به عنوان یک امر موقت باید به دنبال کاهش میزان مصرف تا رسیدن به مصرف دقیق رفت که این هدف از راه سخت بهینه‌سازی مصرف سوخت می‌گذرد.
بهینه‌سازی صرفا در کلام و توصیه‌های اخلاقی و خواهش و تمنا خلاصه نمی‌شود و وجهه‌ای فنی نیز دارد که یکی از موارد آن همان مسئله‌ی اشاره شده در بالا یعنی تعویض یا جایگزینی بخاری‌های فرسوده در خانه‌ها و مدارس است.
چندی پیش بود که در مجلس نیز این تضاد بروز جدی یافت و اوجی در قامت وزیر نفتی که در پی دریافت پول برای سرمایه‌گذاری هشتاد میلیارد دلاری به مجلس رفته بود در مقابل مطالبه خود با پاسخ تند قالیباف مواجه شد که اوجی را به توجه در حوزه بهینه‌سازی هدایت کرد. به گزارش ایرنا «طبق داده‌های مربوط به مصرف گاز، از مجموع تولید ۸۷۰ میلیون مترمکعبی گاز در فصول سرد سال، بیش از ۸۰ درصد از کل تولید گاز کشور در بخش خانگی و تجاری مورد استفاده قرار می‌گیرد.»

الگوی مصرف در ایران 


«نکته بسیار مهم در این زمینه، مصرف بسیار بالای مشترکان خارج از الگوی بهینه مصرف است. این مشترکان با وجود اینکه تنها ۱۱ درصد از مشترکین در پله ۷ تا ۱۲ که مشترکان پرمصرف هستند؛ اما این گروه علاوه بر اخذ حداکثری یارانه‌ها، حدود ۴ تا ۵ برابر مشترکین عادی نیز مصرف دارند که همین موضوع سبب شده بخش بزرگی از ناترازی گاز بر دوش همین عده قلیل اما پرمصرف جامعه باشد.»
ارقام مربوط به اتلاف گاز طبیعی در ایران عمدتا مربوط به گاز طبیعی آزاد شده مرحله استخراج نفت خام است. به دلیل نداشتن تکنولوژی لازم، حجم زیادی گاز طبیعی در این مرحله سوزانده می‌شود. این رویه تقریبا در همه‌جای دنیا وجود دارد اما در ایران وضعیت بدتر است. اگرچه این اتلاف غیرقابل بخشش است، اما تا وقتی تحریم‌های حوزه انرژی برطرف نشوند به هیچ عنوان نمی‌شود جلوی آن را گرفت.

 خطر اصلی در چه بخشی است؟

این خطر در سال جاری به قطعی گاز و تعطیلی مدارس و ادارات برای یک هفته رسیده است اما در سال‌های آینده چنین نخواهد بود و اگر مصرف در بخش خانگی و سپس دولتی و صنعتی کاهش نیابد بحران بصورت خیلی جدی‌تری بروز می‌کند که در آن صورت دیگر افزایش تولید نیز حریف آن نمی‌شود. از سوی دیگر این وضعیت، کشور را ناچار به واردات گاز از ترکمستان کرده است که به نوعی درگیری‌های سیاسی و سیاست خارجی نیز در آن دخیل شده‌اند و باعث شده ترکمنستان هم در این اوضاع و احوال آشفته برای ایران قد علم کند و گاز سوآپ به سوی خراسان همواره درگیر چالش قطع وصلی باشد.
با این وجود وقتی درگیر بحران انرژی می‌شویم دیگر مسئله صرفا اقتصاد و انرژی نیست بلکه در حوزه سیاست و سیاست خارجی و حتی اجتماعی نیز این بحران اشکال مختلف خود را نشان می‌دهد.
با تمام این تفاسیر مسئله این است که ما با یک بحران ملی در تمامی سطوح مواجه هستیم و باید در کنار یکدیگر فارغ از هر تضادی با نگاهی جدید به حوزه انرژی از افزایش مصرف بی‌رویه خودداری کنیم و این جملات را نیز به حساب یک توصیه مطبوعاتی نگذاریم زیرا دیگر ماجرا از توصیه و تبلیغ و تعریف گذشته است و قطعی گاز پشت درب تمامی خانه‌هاست. اگر بخواهیم با لجاجت به مسیر مصرف ادامه دهیم، راهی نیست جز تبدیل دومین دارنده ذخایر گازی جهان به وارده کننده گاز. مسئولین نیز به جای آرزوی یخ زدن اروپا و تصورات مبهم درباره زمستان سخت بهتر است با نگاهی واقعی‌ دلسوزانه‌تر به وظایف خود در اصلاح الگوی مصرف، نوسازی صنایع و جذب سرمایه و فناوری در حوزه انرژی بپردازند و البته از خرج‌تراشی و حیف و میل بیت‌المال و تعدی و دست‌درازی به اموال دولتی و عمومی دست بردارند.

شاید که مردم بالاخره از مسئولین دلسوزی و منطقشان را باور کنند و گاز را سرمایه‌ای متعلق به خودشان بدانند و نسبت به مصرف آن مسئولیت‌پذیر شوند زیرا تعطیلی ادارات به دلیل کمبود گاز اشتباه بزرگی است و نشان می‌دهد حتی امروز دولت ترجیح می‌دهد گاز طبیعی به طور غیرمولد در خانه‌های پرمصرف هدر رود، حتی به قیمت نابودی چرخ اقتصاد و هر آنچه از معیشت مردم باقی مانده. علت این تعارضات تنها این است که دولت از نارضایتی مردم واهمه دارد و توانایی اتخاذ یک تصمیم محکم و قاطع، به قیمت نارضایتی موقت مردم را ندارد و ترجیح می‌دهد اقتصاد کشور را با آسیب مواجه کند، مبادا مردم از این ناراضی‌تر شوند.

امروز معلوم شد سرمایه اجتماعی چیست و به چه کار می‌آید و چگونه کار می‌کند. دولتی که نتواند دلایل صرفه‌جویی در مصرف انرژی، و حسن‌نیت و صداقت خود را به مردم ثابت کند چگونه قادر به اداره امور داخلی کشور است؟

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها