مقامات داخلی: هدف جنگ، تغییر رژیم در ایران بود | نتانیاهو و ترامپ: با براندازی جمهوری اسلامی مخالفیم!
هدف پنهان جنگ ۱۲ روزه، تغییر رژیم در ایران و براندازی بود؟

در بحبوحه تنشهای فزاینده و گسترش درگیریهای نظامی در چارچوب جنگ ایران و اسرائیل، مسئله «تغییر رژیم در ایران» به یکی از محورهای جدل سیاسی در عرصه بینالمللی بدل شده است. با این حال شواهد نشان میدهد که برخلاف تصور عمومی، آمریکا و اسرائیل نه تنها برنامه جدی برای تغییر رژیم در ایران ندارند بلکه اولویت آنها مدیریت و مهار بحران بهجای ورود به یک پروژه پرهزینه و پرریسک است. در واقع در شرایطی که جنگ ایران و اسرائیل روزبهروز ابعاد تازهتری پیدا میکند، تغییر ساختار سیاسی تهران برای این دو بازیگر نه ضرورتی فوری دارد و نه تضمینی برای تحقق اهداف بلندمدتشان فراهم میکند.
دشمن با هدف تغییر رژیم جنگ را طراحی کرد
به گزارش مستقل آنلاین، چه در بحبوحه جنگ ایران و اسرائیل و چه پس از پایان آن، «براندازی و تغییر رژیم در ایران» از کلیدواژههای پرتکراری است که سیاستمداران داخلی و خارجی از آن استفاده میکنند.
علیرضا کاظمی، وزیر آموزش دولت پزشکیان، با اشاره به جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل گفته است «دشمن» با هدف تغییر رژیم در ایران و براندازی کامل نظام این جنگ را طراحی کرده بود، اما ملت ایران با ایستادگی و توکل به خداوند، معجزهای بزرگ را تجربه کرد. او تاکید کرد که جنگ ایران و اسرائیل تنها یک نبرد نظامی نبود، بلکه بخشی از یک پروژه پیچیده برای برهم زدن ثبات داخلی و تحقق تغییر رژیم در ایران بود.
احمدرضا رادان، فرمانده نیروی انتظامی، نیز در برنامه «گفتگوی ویژه خبری» صداوسیما گفت که اسرائیل در جریان جنگ ایران و اسرائیل تصور میکرد که با هدف قرار دادن فرماندهان نظامی و ایجاد فشار اقتصادی، میتواند تابآوری کشور را کاهش داده و شرایط را برای تغییر رژیم در ایران فراهم کند. او توضیح داد که دشمن حتی به آمریکاییها پیام داده بود چند روز بیشتر صبر کنند تا «کار را تمام کند».
الیاس حضرتی، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت، گفته است: «آنها وارد فاز عملیاتی براندازی شدند، سران سیاسی و نظامی را هدف قرار دادند و حتی نیرو در پشت مرزهای ایران پیاده کردند. هدف اصلی، شعلهور کردن اعتراضات داخلی و سرعت بخشیدن به روند تغییر رژیم در ایران بود.»
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نیز در بیانیهای اعلام کرد که در خلال جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، کشور با یک ائتلاف گسترده امنیتی و اطلاعاتی موسوم به «ناتوی اطلاعاتی - امنیتی غرب» روبهرو بوده است. این وزارتخانه تاکید کرد که آنچه در جنگ ایران و اسرائیل رخ داد یک عملیات چندوجهی شامل جنگ نظامی، ترور، خرابکاری، عملیات روانی و تلاش برای تغییر رژیم در ایران بود.
مهدی سیاری، جانشین سازمان اطلاعات سپاه، گفته است سال ۱۴۰۳ به عنوان سال اقتدار جمهوری اسلامی ثبت خواهد شد، زیرا دشمن در جنگ ایران و اسرائیل نتوانست به هدف اصلی خود، یعنی تغییر رژیم در ایران، برسد. به گفته او هرچند مدلهای براندازی تغییر کرده، اما هدف ثابت مانده است.
ترامپ: خواهان تغییر رژیم در ایران نیستم
در این میان، واکنشها در سطح بینالمللی هم قابل توجه بوده است. مرجوری تیلور گرین، نماینده جمهوریخواه کنگره آمریکا، گفت که سیاست «اول آمریکا» به معنی عدم مداخله مستقیم در جنگ ایران و اسرائیل است و آمریکا نباید وارد ماجرایی شود که به تغییر رژیم در ایران منجر گردد.
سباستین گورکا، مقام ارشد سابق کاخ سفید، هم تاکید کرد که واشینگتن به دنبال چنین تغییری نیست.
حتی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، سناریوی نظامی برای تغییر رژیم در ایران را «واهی» توصیف کرد.
دونالد ترامپ نیز در مسیر نشست سران ناتو اعلام کرد که شخصاً خواهان تغییر رژیم در ایران نیست، زیرا چنین اقدامی میتواند هرجومرج گستردهای به همراه داشته باشد. او گفت: «در حالت ایدهآل، نمیخواهیم شاهد آشوب و بیثباتی باشیم. باید ببینیم مسیر جنگ ایران و اسرائیل به کجا ختم میشود.»
در پایان، باید صریح گفت که ایده تغییر رژیم در ایران چه در اتاقهای فکر آمریکا و چه در محافل سیاسی اسرائیل، بیشتر شبیه یک شعار مصرفی برای جنگ روانی است تا یک راهبرد عملی.
تجربه سالهای اخیر نشان داده که چنین رویکردهایی نه تنها به پایان جنگ ایران و اسرائیل کمکی نکرده، بلکه بر شدت بیثباتی و تنشها افزوده است. تکرار مکرر بحث تغییر رژیم در ایران بدون برنامه واقعی، تنها ابزاری برای توجیه سیاستهای شکستخورده و انداختن مسئولیتها بر گردن دیگران است.
ایده تغییر رژیم در ایران در واقع بیشتر از آنکه ابتکار عمل دولتهای خارجی باشد محصول تبلیغات و فشار سیاسی بخشی از اپوزیسیون ایران است؛ گروههایی مانند سلطنتطلبان و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که سالهاست این سناریو را به دولتهای آمریکا، بهویژه در دوران ترامپ، پیشنهاد میکنند. با این حال این طرح نه پشتوانه و امکان سیاسی جدی در سطح بینالمللی دارد و نه از زمینه اجتماعی مؤثری در داخل کشور برخوردار است. جامعه ایران با همه نارضایتیهایش در برابر پروژههای تحمیلی از بیرون حساسیت دارد و نبود انسجام و پایگاه مردمی برای چنین گروههایی، این ایده را به یک شعار بیپشتوانه بدل کرده که بیشتر برای مصرف رسانهای و جمعآوری بودجه در خارج از کشور به کار میرود تا یک راهکار عملی.
ارسال نظر