وفاداری یا حذف

وفاداری پاداش می‌آورد، استقلال هزینه دارد.

وفاداری یا حذف

 ابوالقاسم عابدین‌پور

در حکومت‌های اقتدارگرا، قدرت تنها با ابزارهای نظامی یا امنیتی حفظ نمی‌شود؛ یکی از مهم‌ترین ابزارها، تقسیم جامعه به «خودی» و «غیرخودی» است. این تقسیم‌بندی ظاهراً ساده، اما در واقع سازوکاری عمیق و پیچیده برای کنترل سیاسی، اجتماعی و روانی جامعه است.

در این مقاله، سازوکار «وفاداری یا حذف» و تأثیر آن بر ساختار قدرت در رژیم‌های اقتدارگرا بررسی می‌شود.

۱) منطق پنهان اقتدارگرایی: چرا تقسیم می‌کنند؟

حکومت‌های اقتدارگرا به دلیل نبود رقابت سیاسی آزاد و شفاف، برای بقا نیازمند کنترل مداوم وفاداری هستند.

هر فرد یا گروهی که نتواند وفاداری کامل و دائمی خود را اثبات کند، از نگاه حکومت بالقوه خطرناک است. از این‌رو:

وفاداران به عنوان «خودی» پاداش می‌گیرند

منتقدان یا مستقل‌ها به «غیرخودی» تبدیل می‌شوند

و طبقه میانی در فضای ترس، به تظاهر یا سکوت کشانده می‌شود

در این منطق، بقا مهم‌تر از عدالت، آزادی یا شایستگی است.

۲) خودی کیست؟

در نظام‌های اقتدارگرا، «خودی» یک تعریف اجتماعی یا حقوقی نیست؛ یک برچسب سیاسی است.

ویژگی‌های خودی:

وفاداری آشکار به رهبر یا حزب

عدم طرح پرسش و نقد

همراهی با ایدئولوژی رسمی

سابقه سیاسی یا خانوادگی قابل اعتماد

حضور در نهادهای حکومتی، امنیتی یا اقتصادی همسو

مزایای خودی بودن:

دسترسی آسان به شغل‌های دولتی

رانت و امتیازات اقتصادی

امنیت اجتماعی و قضایی

امکان ارتقای سریع در ساختار قدرت

دسترسی به رسانه و تریبون

خودی بودن، در واقع پاداشِ وفاداری است، نه نتیجه شایستگی.

۳) غیرخودی کیست؟

«غیرخودی» الزاماً مخالف سیاسی نیست؛

گاهی فقط کسی است که حکومت نمی‌تواند روی او حساب کند.

نشانه‌های غیرخودی:

طرح پرسش، نقد یا استقلال فکری

عدم مشارکت در آیین‌ها و مراسم حکومتی

فعالیت دانشگاهی یا رسانه‌ای مستقل

ارتباط با جریان‌های غیررسمی یا اقلیت‌ها

سابقه خانوادگی خارج از حلقه قدرت

پیامدهای غیرخودی بودن:

محدودیت شغلی و محرومیت از موقعیت‌ها

نظارت، پرونده‌سازی یا فشار امنیتی

حذف از ساختارهای قدرت

سانسور و محدودیت رسانه‌ای

محرومیت اقتصادی و اجتماعی

در این نظام‌ها، «غیرخودی بودن» گناه نیست، اما خطر محسوب می‌شود.

۴) پیامدهای اجتماعی و سیاسی این تقسیم‌بندی

از بین رفتن شایسته‌سالاری

وقتی وفاداری جای شایستگی را بگیرد، نخبگان واقعی حذف می‌شوند و جای آن‌ها را حلقه‌ای کوچک از وفاداران می‌گیرند.

گسترش فساد و رانت

پاداش دادن به وفاداران، موجب شکل‌گیری شبکه‌های بسته اقتصادی می‌شود.

قطبی شدن جامعه

برچسب "خودی/غیرخودی" جامعه را دوپاره می‌کند و بی‌اعتمادی عمومی را گسترش می‌دهد.

رواج ترس و خودسانسوری

ترس از حذف، مردم را به سکوت و تظاهر به وفاداری وامی‌دارد.

تضعیف نهادهای مستقل

رسانه، دانشگاه، و جامعه مدنی تبدیل به ابزار تأیید قدرت می‌شوند.

۵) مصادیق جهانی

این سازوکار در بسیاری از رژیم‌های اقتدارگرا قابل مشاهده است:

چین: حزب کمونیست تعیین می‌کند چه کسی در حلقه اعتماد قرار بگیرد.

روسیه: الیگارش‌های نزدیک به کرملین خودی‌اند؛ مخالفان و رسانه‌های مستقل غیرخودی.

کره شمالی: جامعه رسماً به طبقاتی بر اساس میزان وفاداری تقسیم شده است.

مصر و بلاروس: فعالان مدنی یا سیاسی مستقل به عنوان تهدید تعریف می‌شوند.

اختلاف‌ها واقعی‌اند، اما الگوی کلی یکسان است:

وفاداری پاداش می‌آورد، استقلال هزینه دارد.

در حکومت‌های اقتدارگرا، خط اصلی تقسیم جامعه نه «دانش»، نه «ثروت»، نه «مهارت»، بلکه وفاداری است.

هرکس در دایره وفاداری قرار گیرد، «خودی» است و از فرصت‌ها و امنیت بهره‌مند می‌شود؛ هرکس بیرون بایستد، حتی با نیت خیر، «غیرخودی» تلقی می‌شود و با فشار، حذف یا محدودیت روبه‌رو خواهد شد.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها