سخاوت هیرمند و امساک طالبان

سخاوت هیرمند و امساک طالبان

مهدی قمشی
استاد دانشگاه شهید چمران اهواز

در روزهای اخیر شاهد شدت گرفتن گفتمان بین ایران و افغانستان در خصوص حقآبه ایران از آورد رودخانه هیرمند بوده‌ایم که حکایت از بغرنج بودن شرایط هموطنانمان در سیستان و بلوچستان و تالاب هامون دارد. ابتدا ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری ایران در سفر اخیر خود به استان سیستان و بلوچستان گفت: «به حاکمان افغانستان اخطار می‌دهم که حق مردم سیستان را هر چه سریعتر بدهند». طالبان نیز در واکنش به اظهارات ابراهیم رییسی، رییس جمهور ایران در مورد حقابه رودخانه هیرمند، گفته است که این سخنان نباید تکرار شود. امّا سیر تا پیاز داستان چیست؟
رودخانه هیرمند به عنوان بزرگترین رودخانه فلات شرق ایران و کشور افغانستان است که طول آن حدود یک هزار و یک صد کیلومتر می باشد. آورد متوسط تاریخی این رودخانه حدود 7 میلیارد مترمکعب در سال است. گسترش حوضه رودخانه هیرمند در فضای سرزمینی دو کشور ایران و افغانستان و قرار گرفتن بخشی از مسیر آن به عنوان مرز دو کشور باعث شده تا هیرمند رودخانه‌ای بین‌المللی محسوب شود. قرار گرفتن سرچشمه و ۹۵ درصد مسیر رود هیرمند در افغانستان، این کشور را نسبت به ایران در موضع بالادستی قرار داده و این کشور با استفاده از این مزیت، ایران را همواره به موضع انفعال کشانده به طوری که خسارت‌های جبران ناپذیر مادی، غیرمادی و زیست محیطی به منطقه سیستان و بلوچستان ایران وارد شده است.
تالاب هامون حدود ۵۷۰ هزار هکتاری مساحت دارد که حدود ۳۸۰ هزار هکتار آن در خاک ایران است و مابقی آن در کشور افغانستان قرار دارد، این تالاب یکی از بزرگ‌ترین دریاچه‌های آب شیرین ایران است که از قدیم‌الایام تأمین‌کننده آب مورد نیاز کشاورزی و حتی آشامیدنی مردم اطراف آن از افغانی تا ایرانی بوده است. در ایران حیات یک ‌و نیم میلیون نفر از مردم سیستان‌ و بلوچستان به آب این تالاب وابسته است. تنها منبع تامین کننده حقآبه تالاب هامون همین رودخانه هیرمند است که از نظر تاریخی تقریباً همه 7 میلیارد متر مکعب رودخانه وارد این تالاب می‌شده و مردم ایران و افغانستان از سخاوت هیرمند بهره مند بوده‌اند. این تالاب علاوه بر کنوانسیون رامسر  در کنگره جهانی سال ۱۳۹۴ به عنوان ذخیره گاه زیست کره ثبت گردیده است لذا این تالاب اکنون جزو میراث جهانی بحساب می‌آید و حفاظت از آن وظیفه همه دولت‌ها بشمار می‌رود.
در 150 سال گذشته طی قراردادهایی (چهار قرارداد) سهم ایران از این رودخانه از 3.4 میلیارد مترمکعب (در اولین قرارداد به سال 1251 معروف به حکمیت گلد اسمیت. این مقدار از سهم ایران با حقآبه حداقلی تالاب هامون و نیاز مردم منطقه تطابق دارد) به 820 میلیون مترمکعب (در آخرین قرارداد به نام پروتکل هیرمند در سال 1351 با رأی کمیسیون بررسی حقابه هیرمند به نام کمیسیون دلتا. این مقدار از سهم ایران تامین کننده نیاز مردم منطقه بود ولی حداقل حقآبه هامون را کفایت نمی‌کرد) کاهش یافته است. این مقدار از حقآبه تا سال‌های گذشته حدوداً تامین می‌گردیده است امّا در چند سال اخیر و با بهره برداری کشور افغانستان از بند کمال خان این شرایط برای افغانستان فراهم شده که بتواند تمام آورد رودخانه را کنترل نماید (لازم به توضیح است که حجم سد در حدود 52 میلیون مترمکعب است که مقدار زیادی نیست امّا در یکی از جناح‌های سد کانال بزرگی احداث شده که می‌تواند آب مازاد بر حجم سد را به سمت شوره‌زار گودزره منحرف نماید). از زمان بهره برداری از این سد در دوران ریاست جمهوری اشرف غنی، با تکیه بر حمایت دولت آمریکا و سوء استفاده از شرایط تحریمی ایران، طمع دولت‌مردان افغانستان برای در فشار قرار دادن ایران شدت گرفته است. مشکل اصلی و اساسی در اینجاست که متاسفانه در سطح بین المللی مصوبات یا آئین نامه‌های قرص و محکم و الزام آوری برای رعایت حقابه رودخانه‌های مشترک بین کشورها (خصوصاً برای رعایت حقوق کشورهای پایین دست) وجود ندارد و اکنون که بعضی از نقاط زمین خصوصاً خاورمیانه با مشکل تنش آبی روبرو شده‌اند کشورهای بالادستِ رودخانه‌های مشترک، از مزیت بالادستی خود نهایت استفاده را به نفع خود انجام می‌دهند. از سال‌های اخیر چنین مشکلی بین کشورهای مشترک در رودخانه نیل، دجله و فرات، اروند رود و رودخانه اردن سبب بالا گرفتن تنش بین کشورها شده است و اکنون باید رودخانه هیرمند را نیز به این لیست افزود که سبب بالاگرفتن تنش بین ایران و افغانستان شده است. متاسفانه به جهت نبود پروتکل‌های بین‌المللی الزام‌آور، در بعضی مواقع تنش بین کشورهای درگیر ماجرا، تا تهدید و جنگ بین کشورها نیز پیش رفته است.

کشور ایران بعد از سقوط اشرف غنی در افغانستان و روی کار آمدن طالبان (علیرغم بدبینی و نارضایتی بسیاری از سیاسیون دلسوز) با به رسمیت شناختن رژیم طالبان و پشت کردن به مبارزات احمد مسعود پسر احمد شاه مسعود انتظار داشت حداقل مسئله حقابه هیرمند حل‌ و فصل شود؛ اما طالبان نیز با پیروی از سیاست دولت‌های قبل در این زمینه، از رعایت حقابه مصوب امساک نموده و با وجود حجم کافی آب پشت بند کمال‌خان این حقآبه را دریغ نموده است و این در حالی است که مردم سیستان و بلوچستان و تالاب هامون خشک‌ترین روزهای خود را می‌گذرانند.
در وضعیت فعلی مسئله هیرمند یک مسئله علمی و هیدرولیکی نیست بلکه یک مسئله اخلاقی، اجتماعی، و سیاسی است. اخلاقی از این جهت که قرارداد فی مابین هنوز پابرجاست و طرف مقابل نیز در لفظ آن را قبول دارد امّا در عمل آن را اجرا نمی‌کند. بُعد اجتماعی بر می‌گردد به نیاز مبرم مردم سیستان و بلوچستان، که این مضیقه در ماه آخر بهار هموطنانمان را دچار مشکل نموده است و پیداست که تا شش ماه آینده که فصل بارندگی نیست شرایط بسیار مخاطره‌انگیزه‌تر خواهد شد. و امّا سیاسی است از این نظر که اکنون با ابزار دیپلماسی باید مسئله را به دقت پیش برد. از نظر سیاسی ابزارهای مختلفی در دست جمهوری اسلامی است که اگر بتواند از آن‌ها بدرستی استفاده نماید به راحتی می‌تواند دولت افغانستان را به رعایت حقآبه قانونی موکلف نماید. کم رنگ کردن احترام دولت فعلی به طالبان، توجه به احمد مسعود و مجاهدان مخالف طالبان، اختلال در تامین مایحتاج کشور افغانستان از طریق بنادر ایران و اختلال در تامین سوخت افغانستان از طریق ایران، ابزارهایی هستند که می‌توان با آن‌ها این همسایه ناسپاس را به احترام بیشتر به هم‌کیشان خود وادار نمود.

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها