عمو پورنگ از ماجرای ازدواج با یک دختر هندی پرده برداشت!

عمو پورنگ در برنامه یلدایی علی ضیا که همراه با مادرش در آن شرکت کرده بود، از گلایه های همیشگی اش نسبت به وضعیت کودکان و برنامه سازی تلویزیونی گرفته تا ماجرای ازدواجش با دختر هندی سخن گفت و با نشستن بر روی صندلی اجرا، با مادرش گفتگو کرد.

عمو پورنگ از ماجرای ازدواج با یک دختر هندی پرده برداشت!

سیدعلی ضیا در ویژه برنامه شب یلدای شبکه یک، میزبان داریوش فرضیایی مجری محبوب کودکان و سیده فاطمه گیلانپور مادر او بود.

عمو پورنگ در ابتدا گفت: با حضور در این استودیو یاد و خاطره شبکه یک که از آن شروع کردم برایم زنده شد. بعد رسیدیم به دو، بعد سه، بعد چهار… (با خنده)

وی که در رشته گرافیک تحصیل کرده درباره فراز و نشیب دوران کاری اش اظهار کرد: اکثر هنرمندان ما از همین جا شروع کرده اند وگرنه باید به آنها شک کنید. من از خیلی پایین تر از این ها شروع کرده ام. مادرم می داند. او یک کتابچه از خاطرات من است. من از جای پایین و با سختی شروع کرده ام.

مادر عمو پورنگ هم گفت: باید سختی بکشید تا موفق شوید.

فرضیایی ادامه داد: من از مهدکودک شروع کردم و از آن زمان با بچه ها انس دارم و به اینکه از جای پایین کارم را آغاز کردم افتخار می کنم.

وی یادآور شد: ما سعی کردیم به روز کار کنیم. ما رو به جلو رفتیم و پسرفت نداشتیم. گروه برنامه ساز عمو پورنگ چه نویسنده و کارگردان و تهیه کننده همیشه خلاق بودند.

کودک محلی از اعراب ندارد

عمو پورنگ با انتقاد از وضعیت فعلی تصریح کرد: الان کودک محلی از اعراب ندارد. هوا هم با کودک لج است. کودک مریض است و حالش خوب نیست. کتابهای کودکمان، برنامه سازی کودکمان، داریم با خودمان چه می کنیم؟! واقعا حالا داریم با برنامه چکار می کنیم.

فرضیایی خطاب به ضیا گفت: دیدم کودکی را که در سطل زباله انداختند به برنامه آوردی و از او دلجویی کردی اما چند نفر دیگر هستند که اصلا دیده نمی شوند؟ باید برای کودکان برنامه ریزی بلندمدت شود، آموزش و پرورش، کتاب، سینما و موسیقی کودک هم مهم است.

وی با بیان اینکه نباید اصلا تبلیغاتی برای کودکان پخش شود، یادآور شد: ما عناصر فرهنگی هستیم و پتانسیل های ما نباید خرج شود. من یک برند هستم که دارم از خودم حراست و علی رغم همه پیشنهادات سینمایی و تلویزیونی از خودم مراقبت می کنم.

عمو پورنگ درباره این پیشنهادات توضیح داد: مدام پیشنهاد دارم. من داریوش فرضیایی هستم اما به هر حال عمو پورنگ را یدک می کشم. هرجایی می توانم باشم اما عمو پورنگ یک سرمایه است که نباید آن را از دست بدهم حتی به بهای پیشنهادات بالایی که به من می شود.

فرضیایی با تمجید دکور برنامه یادآور شد: دکور ساده ای دارید و آجیل که مردم نمی توانند بخرند در دکورتان نگذاشته اید.

ضیا هم اشاره کرد: این روزها می بینیم برخی از نمادهای کریسمس استفاده می کنند، در حالی که نماد ما کرسی است و قطعا ما کم کاری کرده ایم که شاهد این اتفاقات هستیم.

دولت بودجه صداوسیما را بدهد دیگر

عمو پورنگ هم با بیان اینکه زمانی به جشنواره هایی می رفتم که جمعیت ۵۰۰، ۶۰۰ هزار نفری می آمدند و فضای خوبی بود، تاکید کرد: آن زمان چقدر برنامه ها محتوا داشت و برنامه سازان با انگیزه بیشتری کار می کردند چرا باید پس زده بشوند و بی انگیزه شوند. چرا باید دل سرد شوند؟ دولت بودجه صداوسیما را بدهد دیگر. خیلی ها هستند که تمکن مالی ندارند و تلویزیون همه زندگی شان است.

وی درباره شایعاتی که مبنی بر مهاجرت او شنیده می شود، با اشاره به مادرش گفت: من وقتی این را دارم کجا باید بروم! عشق من است.

مادرش هم اظهار کرد: جرات هم ندارد برود. می دانی چرا؟ چون من غیر از این کسی را ندارم. ۵ تا پسر داشتم خدا یکی را از من گرفته، خودش داده خودش هم گرفته ۴ تا پسر دارم، دو تا هم دختر دارم. پسرهای من همه خوب و اهل هستند عین داریوش.

گیلانپور درباره این حواشی و همچنین شایعه ازدواج عمو پورنگ با یک دختر هندی گفت: بگذار بگویند من که نمی دانم. آن دختر با من صحبت کرد و با هم سلام علیک کردیم.

فرضیایی هم در پاسخ به ضیا که می گفت پس این ماجرا حقیقت دارد، گفت: به هر حال کسی که بخواهم با او ازدواج کنم باید ننه مرا ببیند، من هم باید ننه او را ببینم ولی ما به توافق نرسیدیم. مامان من که هندی بلد نیست، من هم دست و پا شکسته با او حرف می زدم.

مادر او هم تاکید کرد: من زبان آن دختر را نمی دانم، مسلمان هم نیست. ما نماز می خوانیم خداپرست هستیم من آن عروس را قبول ندارم.

می خواستم با یک دختر هندی ازدواج کنم اما نه او حاضر است به ایران بیاید نه من می توانم در هند زندگی کنم

فرضیایی با رد این موضوع گفت: چرا او مسلمان است. اما به هر حال برای این مقوله مهم باید همه چیز بررسی شود. ما دو مشکل داریم یکی اینکه ایشان تحت هیچ شرایطی به ایران نمی آید و مشکل دیگر هم اینکه من هم به هند نمی روم، پس این ماجرا منتفی است.

وی درباره نحوه آشنایی اش با این دختر هندی توضیح داد: ایشان یکی از زیردست های آقای دکتر ایرانی از دوستان من، در بیمارستانی در هند است. اصلا پیشنهاد ازدواج با او را آقای دکتر ایرانی به من دادند. من هم او را دیدم و بدم نیامد؛ ایشان مسلمان و آدم افتاده و خاکی است ولی من نمی توانم آنجا بروم و او هم می گوید من نمی توانم اینجا بیایم.

عمو پورنگ خطاب به ضیا ادامه داد: خوب برای امشب حاشیه درست کردی ها. من معتقدم خیلی راحت باید حرف زد. حالا خودت جواب مرا بده، شما کی داماد می شوی!؟

فرضیایی در ادامه جای خود را با ضیا عوض کرد و در جایگاه مجری نشست و گفت: مادر مرا همه دوست دارند من اگر یک درصد از خوبی های این را داشتم خیلی موفق بودم.

وی خطاب به مادرش اظهار کرد: این پسر آخری تان چرا هندی می خواند؟ شما شمالی، شوهرتان خدا بیامرز آذری. چرا این اینطور شد؟

عمو پورنگ با بیان اینکه شنیدم گل یا پوچ خیلی خوب بازی می کنی، با مادرش این بازی را روی آنتن انجام داد و درباره علاقه او به داشتن گوشی تلفن هوشمند در حالی که سواد ندارد سخن گفت.

پایان بخش حضور داریوش فرضیایی در برنامه شب یلدای علی ضیا اجرای یک ترانه هندی روی آنتن زنده بود.

 

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها