اختصاصی مستقل‌آنلاین؛

بحران نقد در سینمای ایران / فیلم‌های مصون از نقد تیشه به ریشه سینما می‌زنند

از مشکلات جدی سینما و تلویزیون ایران مصون ماندن بسیاری از تولیدات نازل از نقد است. هر ساله در جشنواره فجر به عنوان ویترین سینمای ایران فیلم‌های حاضر در جشنواره توسط منتقدان و مردم دیده می‌شوند و بحث‌های جدی و دامنه‌داری درباره کیفیت آثار در می‌گیرد. بر فیلم‌ها نقدهای متعدد نوشته می‌شود و هر منتقدی به فیلم‌ها ستاره می‌دهد. فیلم‌ها در طی سال اکران می‌شوند و نقدها اگر در حافظه جمعی تماشاگران تاثیری گذارده باشد بتدریج کمرنگ و کم‌اثر می‌شوند و همین دور باطل تا سال آینده ادامه می‌یابد.

نقد سینمای ایران

هادی حقانی - سرویس فرهنگی مستقل‌آنلاین:

از مشکلات جدی سینما و تلویزیون ایران مصون ماندن بسیاری از تولیدات نازل از نقد است. هر ساله در جشنواره فجر به عنوان ویترین سینمای ایران فیلم‌های حاضر در جشنواره توسط منتقدان و مردم دیده می‌شوند و بحث‌های جدی و دامنه‌داری درباره کیفیت آثار در می‌گیرد. بر فیلم‌ها نقدهای متعدد نوشته می‌شود و هر منتقدی به فیلم‌ها ستاره می‌دهد. فیلم‌ها در طی سال اکران می‌شوند و نقدها اگر در حافظه جمعی تماشاگران تاثیری گذارده باشد بتدریج کمرنگ و کم‌اثر می‌شوند و همین دور باطل تا سال آینده ادامه می‌یابد. در سال انواع و اقسام مراسم سینمایی برگزار می‌شود. جشنواره فیلم فجر، جشن خانه سینما، جشن‌های اصناف خانه سینما، جشن حافظ، جشن آکادمی سینما سینما، جشن سینماتورز و غیره. اما خروجی نقدهای جدی و درست بر آثار نمایش داده در این جشنوره‌های متعدد عملا ناچیز است و بسیاری از فیلم‌هایی که در جشنواره‌ها خصوصا جشنواره فجر حاضر نمی‌شوند و سازندگانشان واجد اسم و رسمی دهان‌پرکن نیستند از نقد مصون می‌مانند. بسیاری از منتقدان کارکشته حتی این فیلم‌ها را آنقدر بی‌کیفیت و نازل می‌دانند که نقد کردن آن‌ها را دون شان خود می‌شمارند. در چنین خلا نقد درستی است که بسیاری از این فیلم‌ها که عملا سینما (که مفهوم ذاتی آن که تعریف کردن قصه‌ای است جذاب به زبان تصویر) نیستند راه خود را در گیشه پیدا می‌کنند و حتی به فیلم‌هایی پرفروش تبدیل می‌شوند.

چند نکته درباره این موضوع قابل ذکر است:

1- منتقدان قدیمی و باسواد سینمای ایران این روزها کمتر می‌نویسند. رسانه‌های کاغذی چون مجلات و روزنامه‌ها در بحران جدی اقتصادی به سر می‌برند. نوشتن در فضای مجازی نیز معمولا معاش منتقدان را تامین نمی‌کند. اوضاع مترتب بر سینما و تلویزیون نیز به سرخوردگی این قشر از منتقدین دامن زده و عملا جز درباره فیلم‌های مهم سال مطلبی به عنوان نقد از آن‌ها دیده نمی‌شود.

2- هر چه می‌گذرد سینمای ایران بیش از پیش به کاسبکاری صرف تبدیل می‌شود تا هنر. این موضوع هم کمر به نابودی سینما بسته و هم نقد و نقادی را از درون تهی کرده است. در دورانی که سرمایه‌گذاران، پخش‌کنندگان و صاحبان پردیس‌های بزرگ سینمایی حرف اول و آخر را در سینمای ایران می‌زنند برخی از منتقدان عملا به روابط عمومی آن‌ها تبدیل شده‌اند.  بسیاری از نقدهایی که می‌خوانیم مصلحت‌اندیشانه، محافظه‌کارانه و احتمالا برمبنای منافع مشترک با مالکان فیلم‌هاست و بی‌دلیل نیست که تاثیر نقد منتقدان در تماشاگران کاهش یافته و اعتماد مخاطبان به تدریج به نقدها و توصیه‌های منتقدان کمرنگ می‌شود.

3- رفتار تماشاگران با خود سینما نیز تغییر کرده است. این روزها دیگر کسی با سینما عاشق نمی‌شود، اشک نمی‌ریزد، به هیجان نمی‌آید. بندرت کسی برای تماشای فیلمی چندبار به سینما می‌رود. کم پیش می‌آید آنی و دیالوگی از فیلمی سر زبان‌ها بیفتد. کیفیت لذت بردن از سینما به طرز فاحشی افت کرده و این موضع منتقدان را نیز بر سر ذوق نمی‌آورد که با اشتیاق درباره فیلم‌ها بنویسند. سال‌ها پیش جوایزی به نام تمشک طلایی وجود داشت که در آن فیلم‌های ناامیدکننده و بی‌کیفیت نیز مورد توجه و داوری قرار می‌گرفت. بی آنکه بخواهیم در مورد تاثیر این گونه جوایز اغراق کنیم می‌توان اذعان کرد وجود چنین مکانیسم‌هایی برای معرفی فیلم‌های بد هر سال در ایجاد تمایز کیفی در آثار سینمایی آن سال بی‌تاثیر نخواهد بود و چه طنز تلخی است اگر چنین جشنواره‌ای در سال‌های اخیر برگزار می‌شد رقابت میان انتخاب فیلم‌های شایسته دریافت تمشک طلایی از رقابت فیلم‌ها در جشنواره‌های مهم سینمایی کشور شلوغ‌تر و پرهیجان‌تر می‌بود.  

4- سنت نقد در سینمای ایران مانند بسیاری از سنت‌های در حال تغییر سینما و تلویزیون لازم است مورد مداقه قرار گیرد. فیلم‌ها و سریال‌های بی‌کیفیت نیز به اندازه آثار فاخر و خوب بد لازم است دیده شوند، درباره‌شان صحبت شود و دلایل کیفیت نازل‌شان مورد نقد قرار گیرد. به هر اندازه که هزینه مادی فیلم‌سازی بالاتر رفته هزینه معنوی ساختن فیلم بد در ایران پایین‌تر آمده است. بدتر آنکه سازندگان فیلم‌های نازل در باد فروش فیلم‌هایشان سینه سپر می‌کنند و حتی لاف کیفیت می‌زنند و خط و ربط‌های آینده سینمای ایران را تعیین می‌کنند.

در باره چرایی بحران این سال‌های سینمای ایران زیاد می‌توان نوشت، اما آن‌های که دلشان برای سینما می‌تپد و میتوانستند بنویسند اما عافیت‌طلبی پیشه کردند نیز در این اوضاع نابسامان مسئولند

 

 

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها