ساداتیان از ردصلاحیت نمایندگان می‌گوید:

چه کسان دیگری باید حقوق نمایندگان ملت را اعاده کنند؟

سید جلال ساداتیان نماینده ادوار مجلس میگوید: احزاب اصلاح طلب و کاندیداهایشان منتظرند چه کس دیگری حقوق ملت و از جمله خودشان را پیگیری کند؟ او معتقد است اکثریت خاموش و خاکستری جامعه متکثر ایران امروز، نماینده‌ای در احزاب و حاکمیت ندارند.

چه کسان دیگری باید حقوق نمایندگان ملت را اعاده کنند؟

پس از اعلام نتایج بررسی صلاحیت‌ نامزدهای انتخابات مجلس یازدهم، توسط هیات‌های اجرایی و سپس هیات‌های نظارت، شاهد اقدامات عملی موثر و عکس‌العمل درخور از سوی احزاب اصلاح‌طلب نبودیم. شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان به عنوان تنها مرجع برنامه‌ریز در جریان انتخابات، به صدور چند بیانیه بسنده کرده است. هر چند که انتقادات از شورای نگهبان توسط اصلاح‌طلبان و از تریبون‌ رسانه‌ها به گوش می‌رسد اما مشخص نیست که راهکار آنها برای وضع موجود چه خواهد بود. 

«سیدجلال ساداتیان»، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و دیپلمات پیشین کشور در گفتگو با مستقل‌آنلاین به تشریح جایگاه اصلاح‌طلبان در ساز و کار سیاسی و انتخاباتی امروز کشور پرداخته است. مشروح این گفتگو را در زیر می‌خوانیم: 

 

 آیا احزاب اصلاح طلب ایران را :

۱- دارای استراتژی برای صور مختلف فضای سیاسی می‌دانید؟

۲- برآمده از کف جامعه می‌دانید؟

 بازی‌ها معمولا بر اساس قاعده‌ها شکل می‌گیرند، بازی بی‌قاعده، هرج و مرج و نهایتا سر درگمی را در پی دارند. به نظر می‌رسد جریانات موجود کشور که از حمایت حاکمیت برخوردار نیستند، در چنین فضائی تنفس می‌کنند، اگر سیاست را، همچون شطرنج، دارای قاعده بدانیم، بازی احزاب در شرایط بی‌قاعدگی و روشن نبودن حوزه فعالیت و اختیارات و امکانات، شرایط را برایشان بسیار سخت و طاقت فرسا نموده است. نمونه‌اش انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی است که به قول دبیر ستاد مرکزی اصلاح طلبان از ۲۰۷ حوزه انتخاباتی، در ۱۵۸ حوزه فاقد نامزد هستند، بقیه هم به همین ترتیب.

 رد شدن بدون ضابطه و خلاف قانون، حتما امکان داشتن چشم انداز و تعیین استراتژی و بالمآل، برنامه و راه‌کارهای اجرائی منطبق با برنامه تعیین شده را برایشان میسر نمی‌سازد.

 البته اینکه اصولا جریانی خود، به میزانی بالنده و رشد یافته باشد که بتواند در شرایط عادی و معمولی، برای پیشبرد تفکرات خود برنامه منسجم و بلند مدت داشته، آن را به برنامه‌های قابل اجرا تبدیل نماید و از حمایت‌های مردمی و اعضای قابل اتکا نیز بهره‌مند باشد، بسیار محدود، برخورداریم.

 از کف جامعه بر آمدن، به مفهوم برخورداری از حمایت‌های اعضائی که شاکله اصلی آن حزب و گروه را تشکیل دهد، احزاب محدودی را می‌توان نام برد. چه، اگر این چنین بودند و متکی به چند یا حتی یک چهره شاخص نبودند، قاعدتا باید می‌توانستند علیرغم محدودیت‌های ایجاد شده، از پویائی بیشتری برخوردار باشند و کاملا منفعلانه برخورد ننمایند.  

بیشترین ضربه به جنبش اصلاحات از جانب اصول‌گرایان بوده یا فرصت‌طلبانی در پوشش اصلاح‌طلب؟

حتما هر دو جریان، لطمه زده‌اند. طبیعتا جریان اصولگرائی، عمدتا از طریق شورای نگهبان و نظارت استصوابی آن، که کاملا خلاف قانون اساسی و حتی قوانین جاری کشور عمل می‌کند، راه جریان اصلاح‌طلبی را سد نموده است و عملا یا به کلی راه را بسته و یا اگر راهی را گشوده، بسیار محدود اجازه فعالیت به آنان داده است، این‌ها بیشترین نقش را ایفا نموده‌اند امّا آیا زمانی که اصلاح‌طلبان مصادر امور را بر عهده داشتند، کنترل لازم را بر عواملشان (فرصت طلبان) اعمال کردند که بعضاً، بی‌اخلاقی‌ها، خلاف‌ها و زیاده‌روی‌هایشان، لطمه حیثیتی به کل جریان نزند یا حداقل بهانه لازم برای رقیب فراهم ننماید؟  

عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان را در مواجهه با رد صلاحیت‌های گسترده‌ی این دوره از انتخابات چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ظاهرا، منفعلانه! تنها گلایه‌های خود را در سطح رسانه‌ای مطرح کرده‌اند، موارد محدودی هم از طریق تریبون مجلس و آن‌هم به طور فردی اعتراضاتی را منعکس نموده‌اند. آیا نمی‌توانستند مستدل و به طور جمعی ایرادات و اشکالات خود و خلاف‌های بیّن شورای نگهبان را به رهبری منعکس و نیز از تریبون مجلس و سایر تریبون‌های در دسترس بازتاب دهند؟ منتظرند چه کس دیگری حقوق ملت و از جمله خودشان را پیگیری کند؟ آیا اینگونه اقدامات حداقل انتظارات برای اجرای قانون و نظارت بر حسن اجرای قانون از سوی نمایندگان ملت نیست؟

مجلس شورای اسلامی را در بهترین ترکیب خود و با قوی‌ترین و عمل‌گراترین رئیس تصور کنید. اولین گام و فوری‌ترین اقدامات این مجلس چه خواهد بود؟ آیا آن مهمترین و فوری‌ترین اقدام را به لحاظ ساختاری عملی می‌دانید؟

مجالس اولیه، نشان‌دهنده‌ی نقشِ مجلس شورای اسلامی و قوه مقننه‌ی منبعث از متن مردم، در ساختار نظارتی و حسن اجرای امور کشور بوده و می‌توانست الگویی برای ادامه فعالیت‌ها باشد. اما آنان که نظر امام خمینی را بر نمی‌تافتند که فرموده بود که "مجلس در راس امور است" و یا "مجلس چکیده فضائل ملت است" دوره به دوره با اقدامات محدود کننده، این مجلس را تضعیف نموده‌اند به گونه‌ای که برخی نهادها، به گفته آقای دکتر مطهری، در ساحت قانون‌گذاری مجلس، که منحصرا باید در اختیار مجلس باشد، ورود نموده‌اند.

در نتیجه، باز گرداندن به جایگاه و شان اصلی‌اش در قانون گذاری و نظارت بر حسن اجرای امور و بازتاب‌دهنده خواست واقعی مردم، کما اینکه این چنین بود، اولویت جدی و فوری مجلس با فرضی که مطرح ساخته‌اید، می تواند باشد و عملی هم هست. 

آیا مبارزات مدنی، گفتگو و مجموعه‌ی جنبش‌های خشونت پرهیز در ایران شکست خورده است؟

راهپیمائی مردم در تشییع پیکر شهید والا مقام سردار سلیمانی را اگر یک استثنا ندانیم، می‌تواند بیانگر این باشد که مردم دارای تشخیص سره از ناسره هستند و فریب تبلیغات داخلی و خارجی بی‌اصالت را نمی‌خورند و در بزنگاه‌های تاریخی، ایفای نقش کرده‌اند و حرف خود را به روشنی گفته‌اند. به مردم اعتماد کنیم، کما اینکه در دفاع مقدس کردیم. هنوز هم مردم می‌توانند نقش خود را در این ملک و میهن به خوبی ایفا کنند. اگر به مردم اعتماد کنیم و راه‌های دستیابی به حقوقشان را از طرق قانونی و سازمان یافته برایشان بیان کنیم، حتما همراه خواهند بود. تنبلی‌های خودمان، خودخواهی‌ها و گرایشات منفعت‌طلبانه و غیر صادقانه خودمان را اگر کاهش دهیم، خواهیم دید مردم با سرباز وطن، همچون سلیمانی‌ها، جدای از گرایشات تنگ‌نظرانه جناحی، واکنشی به زیبائی تشییع جنازه سراسری در سطح کشور و جهان نشان خواهند داد.

اپوزیسیون نظام سیاسی ایران را چگونه دسته بندی می‌کنید؟ گرایشات متفاوت اپوزیسیون چه گروه‌ها و طبقاتی از جامعه را نمایندگی می‌کنند؟

کدام حزب سیاسی داخل نظام درخواست‌های معترضین را نمایندگی می‌کند؟

جریانات بیرون از ایران، عمدتا به دامن بیگانه غلطیده‌اند و بعضی از آنان علیرغم هزینه‌های کلانی که می‌کنند، دارای چهره مقبول و پایگاه مردمی نیستند، اندک افرادی هم که به عنوان معترضین و بنا به شرایط خاص تلاش می‌کنند تا وجهه‌ای سالم و منصف از خود ارائه کنند، جریان‌ساز نبوده‌اند و حداکثر نظراتشان از طریق شبکه‌های مجازی منعکس می‌شود.

در داخل کشور نیز هر کدام از جریانات شناخته شده موجود، اصلاح‌طلب، اصولگرا و مستقلین، بازتاب دهنده نظرات بخشی از جامعه هستند و اکثریت خاموش و خاکستری جامعه متکثر ایران امروز، نماینده‌ای ندارند و متناسب با شرایط خاص به سمتی گرایش یافته‌اند مثل دوم خرداد ۱۳۷۶ و یا انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ (امروزه به شدّت از آن اعلام پشیمانی می‌کنند و یاس بزرگی مردم را فرا گرفته است!).

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها