بالاخره برجام خوب بود یا بد؟
در وضعیت کنونی، ایران برای روسیه و چین بهمنزله یک کارت سیاسی و راهبردی محسوب میشود. تا زمانی که مسئله اوکراین حلوفصل نشود، روسها اجازه نخواهند داد مسئله هستهای ایران نیز حل شود. آنها معتقدند هرچه انرژی و تمرکز آمریکا در چند جبهه همزمان، تقسیم شود، تمرکزش را از دست میدهد؛ از این رو، روسیه ترجیح میدهد در این میان ابتدا مسئله خودش حلشود
در وضعیت کنونی، ایران برای روسیه و چین بهمنزله یک کارت سیاسی و راهبردی محسوب میشود
گزارش سیاسی مستقل آنلاین- چند روز قبل عمر 10 ساله برجام و قطعنامه برجامی شورای امنیت (2231) به پایان رسید. حالا دیگر توافقی به نام برجام درباره برنامه هسته ای ایران نداریم. برجام به پایان رسید و وارد عصر پسابرجام شدیم. با این تفاوت که 10 سال از عمرمان گذشت.
در این مدت برخی از مخالفان این توافقنامه آنرا آتش زدند و برخی دیگر از آن تعریف و تمجید کردند.
ظریف در آخرین روزهای دولت دوم روحانی خطاب به خبرنگاران گفت: دست افرادی را می بوسد اگر بتوانند 2 صفحه توافق مکتوب بنویسند. مخاطب این جمله او سیاستمدارانی مثل سعید جلیلی بود که در فرصت های مختلف علیه برجام حرف زد و بیانیه صادر کرد.
منصور حقیقتپور، فعال سیاسی، درباره این موضوع گفت: «مشکلات امروز، نتیجه عملکرد آقایان سعید جلیلی و محمود احمدینژاد است. همه تحریمهایی که در قالب قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران تصویب شد، مربوط به دوران مسئولیت آنهاست. تیم بعدی در دولت روحانی تلاش کرد اجرای آن قطعنامهها را دستکم ۱۰ سال به تعویق بیندازد. اکنون نیز که موضوع فعالسازی مکانیزم ماشه مطرح شده، کشورهایی مانند چین، روسیه، اعضای جنبش عدم تعهد و سازمان همکاری شانگهای اعلام کردهاند که این اقدام را نمیپذیرند. بهعبارت دیگر، بخش مهمی از جهان با این تصمیم غرب همراهی نمیکند. در واقع، کشورهای غربی با فعالکردن مکانیزم ماشه، خودشان را در موقعیت دشواری قرار دادهاند. پیش از این، ایالات متحده سختترین تحریمها را علیه ایران اعمال کرده بود، اما ملت ایران با تابآوری بالا توانست آنها را پشت سر بگذارد و حتی بسیاری از تحریمها را دور بزند».
او ادامه داد: «مقصر اصلی وضعیت فعلی، تندروها هستند. آنها نباید با تغییر دادن صورت مسئله، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. لغو برجام، خواسته مشترک آمریکا، اسرائیل و تندروهای داخلی بود؛ باید مشخص شود وجه اشتراک این سه در چیست و چرا در این موضوع همجهت عمل کردهاند و هر سه اینها اکنون از فعالشدن مکانیزم ماشه خوشنود هستند».
این فعال سیاسی همچنین بیان کرد: «رفتار تندروها مشکوک است و باید ریشه تفکر نفوذ را در میان آنها جستوجو کرد. باید ببینیم چه کسانی چنین تفکری را در ذهن برخی نیروهای رادیکال جا انداختند. این طرز فکر است که منافع ملی را هدف قرار داده است».
حقیقتپور به نامه نیوز گفت: «تندروها اگر بخواهند، به هرکسی حمله میکنند؛ بدون آنکه نیازی به دلیل داشته باشند. چرا باید به آقایان علی لاریجانی و سیدحسن خمینی حمله کنند؟ آیا برای این رفتار خود دلیلی دارند؟ بسیاری را از طریق برخی نهادها رد صلاحیت کردند، آیا دلیلی آوردند؟ خیر، فقط دلشان خواست. من به آقای پزشکیان میگویم که ما نمایندگان ادوار مجلس را پای کار شما آوردیم و برایتان وقت گذاشتیم، اما شما وقت خود را صرف دیدار و گفتوگو با اعضای مرکزیت جبهه پایداری میکنید. در هر حال حتما دولت تصور میکند با چنین سیاستی میتواند کشور را اداره کند؛ باید صبر کرد و دید که آیا می شود یا خیر».
جهانبخش ایزدی، استاد دانشگاه و تحلیلگر روابط بینالملل، هم درباره این موضوع گفت: «هر دو دیدگاه دربارهی یک موضوع داوری میکنند؛ موضوعی که مربوط به برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است. اگر محور بحث هر دو دیدگاه دقیقا یکسان باشد، میتوان گفت میان آنها تعارض وجود دارد. اما از آنجا که هر یک از زاویهای متفاوت به برجام نگاه میکنند، جهتگیریها متفاوت و در نتیجه تفاسیر گوناگون پدید میآید. حال پرسش این است که کدامیک از این دیدگاهها درستتر است؟ روسیه، چین و ایران بر این باورند که با تصویب قطعنامه ۲۲۳۱، پس از گذشت ۱۰سال، وضعیت جمهوری اسلامی ایران باید به حالت نرمال بازگردد؛ به این معنا که فعالیتهای هستهای ایران تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی و در چارچوب موازین بینالمللی ادامه یابد، غنیسازی در سطح قانونی انجام شود و بهرهبرداری صلحآمیز از فناوری هستهای ممکن شود. در مقابل، کشورهای غربی میگویند اسنپبک بخشی از همین قطعنامه است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. از دید آنها، نمیشود تنها به بند نرمالسازی پس از ۱۰سال استناد کرد، در حالی که اسنپبک در همان متن قطعنامه گنجانده شده است. بنابراین، ادعا میکنند که فعالسازی اسنپبک در چارچوب حقوقی قطعنامه ۲۲۳۱ انجام شده است».
او ادامه داد: «در روابط ایران با شرق، چین و روسیه نقشهای متفاوتی دارند. چین بیشتر در حوزهی اقتصادی با ایران همکاری میکند، در حالی که روسیه نماد روابط سیاسی و امنیتی است. هر یک از این دو کشور کارویژههای خاص خود را دارند. چین بهدلیل درهمتنیدگی اقتصادش با اقتصاد آمریکا، هم قدرت تأثیرگذاری بالایی دارد و هم در برابر فشارهای آمریما میتواند آسیبپذیر باشد اما روسیه، چون درگیری مستقیم با غرب دارد، قدرت اصرار بر مواضعش را دارد. نکته دیگر آن است که پس از خروج آمریکا از برجام، این توافق عملا از کار افتاد و ابتکارهای اروپاییها نیز نتیجهای نداشت. از آن زمان، برجام عملا مُرد. طرفهای غربی ابزارهای لازم برای فشار بر ایران را در اختیار دارند، اما بخشی از رفتار چین و روسیه در قبال آمریکا در چارچوبی گستردهتر قابل تحلیل است. این دو کشور در تلاشاند تا نظم جدیدی در روابط بینالملل ایجاد کنند؛ نظمی که در آن یکجانبهگرایی آمریکا از بین برود و آمریکا دیگر نتواند از تحریمها بهعنوان ابزار امتیازگیری سیاسی استفاده کند. این روند بخشی از پروژه بازتعریف نظم جهانی است که البته تحقق آن به این زودیها و به این راحتیها میسر نمیشود».
این تحلیلگر روابط بینالملل همچنین بیان کرد: «در وضعیت کنونی، ایران برای روسیه و چین بهمنزله یک کارت سیاسی و راهبردی محسوب میشود. تا زمانی که مسئله اوکراین حلوفصل نشود، روسها اجازه نخواهند داد مسئله هستهای ایران نیز حل شود. آنها معتقدند هرچه انرژی و تمرکز آمریکا در چند جبهه همزمان، تقسیم شود، تمرکزش را از دست میدهد؛ از این رو، روسیه ترجیح میدهد در این میان ابتدا مسئله خودش حلشود. در چنین شرایطی، هوشیاری ایران حیاتی است؛ نباید اجازه داد روسیه یا چین از موقعیت ایران برای پیشبرد اهداف خود بهرهبرداری کنند. ایران کشوری با منابع عظیم نفت و گاز، ظرفیت بالای گردشگری، نیروی انسانی توانمند و زیاد و موقعیت ژئوپلیتیکی ممتاز است. با تکیه بر این ظرفیتها، کشور میتواند سیاستی منعطف، چندوجهی و غیرایدئولوژیک اتخاذ کند».
ایزدی در پایان گفت: «اگر ایران سیاست موازنه میان شرق و غرب را دنبال کند، میتواند همکاریهای پایدار و سازندهای داشته باشد. کشورهای حاشیه خلیج فارس از نظر اقتصادی به چین نزدیکاند، اما از نظر سیاسی و راهبردی با غرب پیوند دارند. تمرکز بیش از حد بر شرق نمیتواند سیاستی کارآمد باشد. باید سیاستی متوازن داشت و شرق و غرب را توأمان ببینیم. واقعیت این است که چین و روسیه به تمام قطعنامههای هستهای شورای امنیت علیه ایران رأی دادند. این دو کشور هرگاه منافعشان اقتضا کند، علیه ایران رأی میدهند و هرگاه شرایط ایجاب کند، کارت ایران را حفظ میکنند. رفتار آنها کاملا مبتنی بر منافع اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیکی خودشان است».
ارسال نظر