ساداتیان در گفتگو با مستقل از نتایج جنگ اوکراین می‌گوید؛

شاید در چرخه‌ی تحریمِ سختِ اقتصادی، بنیان‌های روسیه از هم بپاشد!

ساداتیان می‌گوید: بنظر می‌رسد این بار با نقش آفرینی آمریکا و انگلستان و فرانسه و شاید آلمان، وضعیت متفاوت از دفعات قبل باشد و روسیه را در چرخه تحریم سخت و محروم ساختن از توان اقتصادی قرار دهند تا بنیان‌هایش از هم بپاشد!

شاید در چرخه‌ی تحریمِ سختِ اقتصادی، بنیان‌های روسیه از هم بپاشد!

شاید در چرخه تحریم سخت اقتصادی بنیان‌های روسیه از هم بپاشد!

 

سرویس سیاسی

یک هفته از آغاز حمله روسیه به اوکراین می‌گذرد و جهان در بسیاری از وجوه خود از این اتفاق متاثر شده است. ائتلافی جهانی بر علیه روسیه تشکیل شده که حتی منجر به حذف روسیه از المپیک و جام جهانی شده است.

اما این تنها تاثیر جنگ نبوده و قیمت نفت نیز به بیش از ۱۰۰ دلار رسیده اما آنچه موجب نگرانی ناظرین سیاسی در داخل شده تاثیر این بحران بر مذاکرات هسته‌ای است. برای بررسی هرچه بیشتر این موضوع با سید جمال ساداتیان تحلیلگر و کارشناس روابط بین الملل گفتگو کردیم؛

 

تنش اوکراین چه تاثیری بر مذاکرات وین خواهد داشت؟

 

دستور روز پنجشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۰ برابر با ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، مبنی بر به رسمیت شناختن استقلال دو استان "دونتسک" و "لوهانسک" در شرق اوکراین، تاثیرات خاصی بر روابط بین الملل، بخصوص در رابطه با اروپا و غرب و صف بندی‌های قدرت‌های موجود در جهان، به‌ویژه فیمابین قدرت‌های دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد خواهد گذاشت. 

این تاثیرات از جهات مختلف قابل بررسی است. از بعد اقتصادی که جهان امروز عمدتا فعالیت‌هایش را بر محور اقتصاد قرار داده است، به عبارتی در شرایط ژئو اکونومی حاکم بر جهان امروز، تلاش برای حل مشکلات از طریق نظامی و قدرت اسلحه، ممکن است نتایج رضایت بخشی را در کوتاه مدت حاصل کند، اما فضای افکار عمومی جهان، به ویژه با دسترسی به فضای مجازی، نفی کننده خشونت و ترغیب کننده به سمت رعایت ضوابط و معیارهای بین المللی است.

دوره بزن در روئی‌های قرون وسطائی و قلدرمآبی‌های بی حساب و کتاب گذشته است، کما اینکه عملکرد ظالمانه ترامپ نسبت به برجام، به عنوان قدرتمندترین دولت موجود در جهان توسط افکار عمومی و حتی دولت‌های هم‌پیمان آمریکا پذیرفته نشد، ولو آنکه برخی از سر جُبن یا پیروی از منافع اقتصادی خود، در مقاطعی نسبت به زور گویی‌های ترامپ تمکین کردند!

حرکت ظالمانه پوتین در ورود متجاوزانه به خاک اوکراین، و کشتار وحشیانه مردم و ایجاد صحنه‌های دلخراش از زیر گرفتن اتومبیل مردم در حال عبور توسط نفربرها و تانک، حتما محکومیت افکار عمومی جهانی را در پی داشته و دارد، کما اینکه دولت و ملت اوکراین را به مقاومت در برابر این تجاوز واداشته و رئیس جمهور و اعضای کابینه اوکراین خود در صحنه حاضر شده‌ و نیروهای مسلح و مردم را به مقاومت دعوت کرده‌اند.

مقاومت مردم از داخل عاملی برای سرازیر شدن کمک‌های نظامی و غیرنظامی از خارج و همچنین افزایش چشمگیر داوطلبان شرکت در جنگ و نیز کمک به آوارگان پرتعداد اوکراینی شده است و بنظر می‌رسد که روز بروز بر تقویت جبهه اوکراین در برابر روسیه افزوده می‌شود!

اثر اقدام روسیه بر مذاکرات وین را اگر از زاویه نقش نماینده روسیه در مذاکرات بررسی کنیم که تاکنون سعی کرده خود را میانجی نشان دهد و بظاهر تلاش در رفع تنش‌ها و حل اختلافات نموده است، مورد توجه قرار دهیم، نقش او در برابر غربی‌ها کم‌رنگ‌تر شده و بلکه با مقاومت و تقابل غربی‌ها با نماینده روسیه مواجه خواهیم بود.

اما اگر هیات ایرانی را دارای موقعیت مستقل و مسلط بر مذاکرات بحساب آوریم، باید امیدوار به این باشیم که (جنگ اوکراین) کمترین تاثیر را بطور مستقیم بر مذاکرات و توافقات داشته باشد. انعطاف بیشتر ایران به سمت گروه غربی در این مقطع، حتما مورد استقبال آنان واقع شده، ممکن است توافق برجامی را در دسترس‌تر قرار دهد!

البته اثر غیرمستقیم اقدام پوتین در حمله نظامی به اوکراین، افزایش قیمت نفت و فرآورده‌ها را در پی داشته که با توجه به میزان فروش نفت و فرآورده‌ها از سوی ایران، منافع بیشتری متوجه ایران شده و خواهد شد!

 

 منشأ بسیاری از وقایع سیاسی تاریخ ایران تضادها یا توافقات قدرت‌های بزرگ بوده است، آیا با توافق وین قرار است اتفاق مهمی در سیاست ایران بیفتد؟

 

موقعیت ژئوپلیتیک و حوادثی که در طی دوران حیات جمهوری اسلامی ایران بر ما گذشته است، ایران را در جایگاهی مهم در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه قرار داده است، مساله برجام و همچنین علاقه‌ای که قدرت‌های مطرح جهانی و در راس آن‌ها ایالات متحده آمریکا علاقمندند با ایران تعامل کنند تا اختلافات و مسائل را از راه گفتگو حل کنند نیز از همین نگاه نشأت می‌گیرد که می‌دانند با خشونت و پیمودن راه‌های دیگر، نتایج زیان‌باری در منطقه و جهان خواهد داشت، کما اینکه تاکنون نیز نتوانسته‌اند به نتیجه دلخواه خود برسند!

همگرائی در قدرت‌های جهانی در رابطه با موضوعات مهم، بخصوص در مقطع زمانی فعلی را باید در کمترین حد خود تصور کنیم.

اما اینکه روسیه قادر باشد مشکل خود را در وضعیت پیش آمده فعلی، با غرب و آمریکا، با کارت ایران معامله کند، کما اینکه برخی در تحلیل‌های خود مطرح ساخته‌اند، بسیار دور از ذهن به نظر می‌رسد.

 برای آنکه روسیه در شرایط کنونی در موقعیتی نیست که بتواند سریعا وارد معامله و حل و فصل قضایا شود و از سوی دیگر پرونده ایران نیز در مقطعی نیست که آن مقدار به طول بیانجامد تا روسیه وارد معامله با غرب شود!

بنظر می‌رسد روسیه خود در دام غرب افتاده تا زیربناهای اقتصادی‌اش در اثر تحریم‌های غرب، تخریب شود.

آیا غرب قادر خواهد بود جهان را بدون نفت و فرآورده‌های نفتی روسیه به گونه ای اداره کند که بتواند بدون فشار سنگین بر اقتصاد خودش و بدون تحمیل اثرات مخرب بر معیشت مردم خود، به اهداف متوقف ساختن روسیه دست یابد، کما اینکه با گذشت ۸ روز از تهاجم نظامی روسیه به اوکراین و برقرار نمودن انواع تحریم‌ها علیه روسیه از سوی غربی‌ها، هنوز نسبت به تحریم نفت و گاز روسیه اقدامی صورت نگرفته است. آیا طرفین خیلی زود، بر اساس درک واقعیات میدانی به سمت سازش با یکدیگر پیش خواهند رفت؟ اگر آن وضعیت پیش آید، خطر قربانی کردن منافع ایران متصور خواهد بود! کما اینکه در تصویب قطعنامه‌های پیشین علیه ایران در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، کاملا هماهنگ شدند و یک پارچه شش قطعنامه را علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رساندند!

 

 آیا ممکن است تقویت ناتو را شاهد باشیم یا این جنگ فرو پاشی ناتو را در پی دارد؟

 

پیمان ناتو، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نسبت به "ماهیت"، "هدف"، "ساختار" و "کارکرد" خود بر اساس نگرش "نهادگرائی نولیبرالی" در مقابل نگاه کسانی که ماموریت ناتو را پایان یافته تلقی می‌کردند، سازماندهی جدیدی یافت و با تلاش برای جلب و جذب نظر روسیه، نسبت به عضو نمودن ده کشور، از کشورهای بلوک شرق و جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی، با موافقت خود روسیه، تعداد اعضایش را از ۱۶ عضو به ۲۶ عضو افزایش داد.

 حتی ساختاری فراهم نمود تا خود روسیه نیز به عنوان عضویت در "شورای همکاری آتلانتیک شمالی" و عضویت در "شورای مشترک دائمی با ناتو" همکاری‌های قابل توجهی را با ناتو داشته باشد و مخالفت صریحی با سیاست نگاه به شرق ناتو نداشته باشد.

 

اما از بیانیه بخارست در سال ۲۰۰۸ که ناتو اوکراین و گرجستان و همچنین منتهی‌الیه شرق قفقاز را در مسیر عضویت در ناتو قرار داد و نیز روسیه حس کرد که با عضویت در تشکیلات مشترکی که با ناتو شکل گرفته و روسیه با حضور وزرای دفاع و خارجه‌اش در آن‌ها شرکت می‌کند ولی عملا از اختیار برخوردار نیست! حس کرد که حضور ناتو اگر به حوزه آسیای میانه و قفقاز برسد می‌تواند منافع او را خدشه‌دار کند، لذا با حضور در پیمان شانگهای، مخالفت‌هایش با ناتو رنگ و بوی جدی‌تری بخود گرفت.

در ماجرای اوکراین اوج تقابل با ناتو خودنمائی نموده است.

اما آیا انسجام ناتو بخاطر این تقابل از بین خواهد رفت یا پیوستگی بیشتری در بین اعضا بخاطر نوع عملکرد پوتین پیش خواهد آمد؟

بنظر می‌رسد هماهنگی بین اروپا و آمریکا بیشتر شود و جهت‌گیری‌های سیاسی بیشتری علیه مسکو در بینشان شکل بگیرد، کما اینکه فرانسه اعلام داشته که برای اوکراین سلاح می‌فرستد. آلمان و کشورهای شمال اروپا نیز موشک‌های ضد تانک و استینگرهای خود را به اوکراین رسانده‌اند، هرچند منافع همه کشورها، مثل آلمان با انگلستان یا آمریکا به یک شکل و اندازه در تقابل با روسیه تامین نشود!

به عنوان مثال، آلمان گاز مورد نیاز خود و برخی از دیگر کشورهای اروپائی را با خط لوله نورد استریم یک تامین می‌کرد و روسیه با هزینه‌ای بالغ بر ۱۲ میلیارد دلار خط نورد استریم ۲ را به نقطه پایانی نزدیک ساخته تا از آن بهره‌برداری کند، اما در ماجرای اخیر، آمریکا به آلمان و بقیه اروپا اطمینان داده که با گاز LNG و حمل با کشتی نیاز آنان را تامین می‌کند تا نگران چیزی نباشند و به این ترتیب رقمی در حدود ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد سالانه روسیه را از او دریغ کند.

 

 آیا آلمان و دیگران با این روند موافقت خواهند کرد و آیا تامین سوخت اروپا بدون مانع و بدون تحمیل فشار قیمتی بر مردم اروپا جاری و ساری خواهد شد!؟ در زمان نگارش این سطور قیمت نفت خام و حامل‌های انرژی سیر صعودی یافته است ولی قدری زمان لازم است تا آثار و نتایج قطعی وضعیت فعلی انرژی و قیمت‌ها خود را بنمایاند!

 

 با توجه به انفعال اروپا در این تنش و اینکه انگلیس دو سال پیش از اتحادیه خارج شد، الآن با این وقایع سرنوشت اتحادیه اروپا را فروپاشی پیش بینی می‌کنید یا مستحکم‌تر می‌شوند؟

 

ظاهر قضایا به سمت انسجام و هماهنگی بیشتر همکاری‌های فراآتلانتیکی به پیش می‌روند.

جدا شدن بریتانیا از اتحادیه اروپائی بر اساس وعده‌های ترامپ از سوئی و افزایش حس ملی‌گرائی در میان مردم بریتانیا در مقابل استقلال‌خواهی اروپایی‌ها شکل گرفت، اما بایدن خود را به اروپا نزدیک‌تر کرده و تلاش بر آن دارد تا همکاری‌های بین المللی را با مشورت بیشتر با اروپا شکل دهد.

آقای بایدن به چه میزان خواهد توانست این مهم را به انجام برساند؟ آیا محبوبیت او و حزبش به آن اندازه خواهد بود که بتواند طی دو دوره متوالی اهداف خود را در همکاری‌های بین المللی و مهار چین و روسیه به طور همزمان بدست آورد، یا حوادث به سمت و سوئی میل می‌کنند که تقابل‌ها و تنش‌های ناشی از آن‌ها، تضعیف اتحاد غربی را در پی خواهد داشت.

هیچ ساختار قطعی برای آینده نمی‌توان ترسیم نمود، بنظر می‌رسد عملکرد اشخاص و ساختارهای موجود بسیار در شکل‌گیری روند آتی موثر باشند، به این معنا که اگر آمریکا بتواند با اقدامات اقتصادی‌اش هم چین و هم روسیه را مهار کند، ممکن است برای سال‌های بیشتری بتواند برتری خود را حفظ نموده، انسجام ساختارهای موجود را حفظ نماید و یا حتی تقویت کند، اگر قادر به اعتمادسازی و تامین منافع اعضا نباشد، قدرت‌گیری جریانات ناسیونالیستی در اروپا، پیوند موجود را تضعیف خواهد نمود.

 

 آیا برنامه پوتین را در نهایت احیای اتحاد جماهیر شوروی می‌دانید یا اهداف کوچکتری دارد؟

 

بنظر می‌رسد پوتین از سر خشم و برای نشان دادن قدرت خود از سوئی و از سوی دیگر مقابله با تهاجم غربی‌ها قبل از آنکه اوکراین را به جرگه‌ی کشورهای عضو ناتو در آورند، خواست پیشدستی کند و با حرکتی سریع اوکراین را تحت سلطه خود در آورد و با تعویض رئیس جمهور غربگرای آن، جریان طرفدار خود را بر آنجا حاکم گرداند و اگر موفق به اینکار نشود حداقل با به رسمیت شناختن این دو استان در کنار منطقه "دونباس" که قبلا آنجا را هم برای خود در سال ۲۰۱۴ امن ساخته بود، بتواند یک حاشیه مطمئن و امن فیمابین مرزهای خود و ناتو و دیگر بخش‌های اروپا بوجود آورد و به این تصور است که غرب به همان شکل که در ماجرای "اوستیای جنوبی" و "شبه جزیره کریمه" منفعل بود در این ماجرا هم انفعال را در پیش خواهد گرفت!

 در حالیکه بنظر می‌رسد این بار با نقش آفرینی آمریکا و انگلستان و فرانسه و شاید آلمان، وضعیت متفاوت از دفعات قبل باشد و روسیه را در چرخه تحریم سخت و محروم ساختن از توان اقتصادی قرار دهند تا بنیان‌هایش از هم بپاشد!

اهداف پوتین، اگر بتواند، بر اساس نگاه ژئوپلیتیسین‌ها، توسعه هارتلند خواهد بود، اما خود بخوبی می‌داند که قادر به اینکار نیست و در صدد است شاید بتواند جلوی تهاجم بیشتر ناتو و استقرار موشک‌های اتمی بیشتر به قصد محاصره اتمی را بگیرد، اما ظاهرا این بار موضوع با دفعات قبل و حتی تهاجم به سوریه فرق دارد، بنظر می‌رسد نه از راه جنگ نظامی، بلکه از راه تحریم و فشار اقتصادی، روسیه با دشواری‌های بسیار بیشتری مواجه شود!

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها