پنج بیماری شایع اطفال

پنج بیماری شایع اطفال

به گزارش مستقل آنلاین  در حالی که در مقیاس جهانی، بیماری‌های عفونی همچنان عامل اصلی مرگ‌ومیر کودکان زیر پنج سال به شمار می‌روند، در ایران ناهنجاری‌های مادرزادی به اصلی‌ترین علت مرگ در این گروه سنی بدل شده‌اند. این جابجایی، حاصل موفقیت چشمگیر ایران در مهار بیماری‌های واگیردار تاریخی است، اما همزمان کشور را در برابر چالش‌های پیچیده‌تر ژنتیکی، محیطی و بیماری‌های مزمن قرار داده است. این گزارش، با بررسی پنج بیماری کلیدی، این تغییر بزرگ را تحلیل می‌کند.

چرا سیمای اصلی‌ترین تهدیدهای سلامت کودکان در ایران به شکلی بنیادین تغییر کرده است؟

عصر حاضر، داستان یک موفقیت تاریخی در سلامت کودکان را روایت می‌کند. بر اساس داده‌های منتشر شده توسط یونیسف، نرخ جهانی مرگ‌ومیر کودکان زیر پنج سال از سال ۱۹۹۰ کاهشی ۶۱ درصدی را تجربه کرده است. با این حال، این دستاورد بزرگ با یک حقیقت تلخ همراه است: تنها در سال ۲۰۲۳، حدود ۴.۸ میلیون کودک پیش از پنجمین سالگرد تولد خود جان باختند. گزارش مشترک سازمان ملل متحد نشان می‌دهد که بسیاری از این مرگ‌ها از علل قابل پیشگیری و درمان‌پذیر نشأت می‌گیرند که این خود، شکستی عمیق در عدالت و دسترسی جهانی به خدمات سلامت را به تصویر می‌کشد.

برای فهم این صحنه پیچیده، این گزارش پنج بیماری شایع در کودکان را تحلیل می‌کند. هر یک از این بیماری‌ها، پنجره‌ای برای نگریستن به وجهی متفاوت از چالش‌های مدرن سلامت کودک است: ذات‌الریه و بیماری‌های اسهالی، نماد نبردهای ناتمام با عفونت‌های مرتبط با فقر؛ سرخک، شاهدی بر شکنندگی دستاوردهای سلامت عمومی؛ آسم و آلرژی، بازتابی از بیماری‌های مزمن ناشی از سبک زندگی جدید؛ و ناهنجاری‌های مادرزادی، چالشی پیچیده که اکنون در ایران، به اولویت اول سلامت کودکان تبدیل شده است. این واقعیت که ناهنجاری‌های مادرزادی، و نه عفونت‌ها، عامل اصلی مرگ کودکان ایرانی است، نقطه محوری این گزارش و نشان‌دهنده قرار گرفتن ایران در یک چهارراه بهداشتی منحصربه‌فرد است.

۱. ذات‌الریه: قاتل فراموش‌شده‌ای که چهره عوض کرده است

ذات‌الریه یا پنومونی، یک عفونت حاد تنفسی است که کیسه‌های هوایی ریه‌ها موسوم به آلوئول‌ها را ملتهب می‌کند. این بیماری بزرگترین عامل مرگ عفونی در کودکان سراسر جهان است و بر اساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی، سالانه جان بیش از ۷۰۰ هزار کودک زیر پنج سال را می‌گیرد. این رقم معادل ۱۴ درصد از کل مرگ‌های این گروه سنی است. به دلیل تمرکز بالای مرگ‌ومیر ناشی از این بیماری در جنوب آسیا و آفریقای سیاه، یونیسف آن را به درستی «بیماری نابرابری» می‌نامد، زیرا شیوع آن ارتباط مستقیمی با فقر، سوءتغذیه و آلودگی هوا دارد.

تهاجم به ریه‌ها با غلبه عوامل بیماری‌زا بر دفاع طبیعی بدن آغاز می‌شود. باکتری‌هایی مانند استرپتوکوک پنومونیه یا ویروس‌هایی نظیر RSV پس از عبور از سدهای دفاعی دستگاه تنفسی، به بخش‌های پایینی آن می‌رسند. این ورود، یک واکنش التهابی شدید را به راه می‌اندازد. گلبول‌های سفید برای مقابله با عفونت به سمت کیسه‌های هوایی هجوم می‌آورند و تجمع این سلول‌ها به همراه مایعات و میکروب‌های مرده، آلوئول‌ها را پر کرده و تبادل اکسیژن را مختل می‌کند. این فرآیند به علائم کلاسیک بیماری مانند سرفه، تب و تنفس دشوار می‌انجامد.

2

مقاومت دارویی، تهدیدی بزرگتر از شیوع

ایران در مهار کلی عفونت‌های تنفسی گام‌های بلندی برداشته، اما اکنون با بحرانی پیچیده‌تر، یعنی مقاومت آنتی‌بیوتیکی، روبرو است. در حالی که داده‌های جهانی، ذات‌الریه را به فقر و کمبود دسترسی به خدمات گره می‌زنند، مطالعات منطقه‌ای در ایران تصویری نگران‌کننده از مقاومت دارویی ترسیم می‌کنند. برای مثال، نتایج یک پژوهش در بندرعباس نشان داد که ۵۸.۳ درصد از نمونه‌های باکتری استرپتوکوک پنومونیه، به چند دارو مقاوم (MDR) بوده‌اند و مقاومت در برابر پنی‌سیلین، یکی از داروهای اصلی، به ۴۱.۷ درصد می‌رسد. این نرخ‌های بالا با عواملی مانند مصرف اخیر و اغلب تجربی آنتی‌بیوتیک مرتبط است.

این آمارها نشان می‌دهد که چالش اصلی مدیریت ذات‌الریه در ایران، دیگر صرفاً شیوع بیماری نیست، بلکه قابلیت درمان آن است. مصرف بی‌رویه آنتی‌بیوتیک‌ها، به ویژه در دوران همه‌گیری کووید-۱۹، این مشکل را تشدید کرده است. شیوع بالای سویه‌های مقاوم به این معناست که پروتکل‌های درمانی استاندارد ممکن است شکست بخورند و این امر به بستری طولانی‌تر، هزینه‌های بالاتر و خطر بیشتر مرگ منجر می‌شود. در نتیجه، هر مورد از ذات‌الریه باکتریایی به یک بحران درمانی بالقوه تبدیل می‌شود و اثربخشی کل نظام سلامت را تضعیف می‌کند.

آینده مبارزه با ذات‌الریه به ابزارهای تشخیصی و پیشگیرانه نوین وابسته است. در حوزه تشخیص، حرکت از روش‌های کشت میکروبی کند به سمت پنل‌های تشخیصی مولکولی مانند BioFire FilmArray یک جهش بزرگ محسوب می‌شود. این ابزارها می‌توانند در کمتر از یک ساعت، مجموعه‌ای از عوامل بیماری‌زا و ژن‌های مقاومت دارویی را شناسایی کنند و به پزشک در انتخاب سریع‌ترین و مؤثرترین درمان یاری رسانند.

در زمینه پیشگیری نیز، نسل بعدی واکسن‌ها در حال توسعه هستند. در حالی که واکسن فعلی ۱۳-ظرفیتی مؤثر است، واکسن‌های جدیدتری که در حال آزمایش هستند، به دنبال ایجاد محافظت در برابر ۲۱ سویه یا بیشتر از باکتری پنوموکوک هستند. این پیشرفت‌ها، به ویژه در برابر تهدید فزاینده مقاومت دارویی، اهمیتی حیاتی دارند.

۲. بیماری‌های اسهالی: نبردی علیه کم‌آبی بدن

بیماری‌های اسهالی، دومین یا سومین علت اصلی مرگ در کودکان زیر پنج سال محسوب می‌شوند و طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، سالانه جان حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار کودک را می‌گیرند. روتاویروس، شایع‌ترین عامل اسهال شدید در کودکان است و بزرگترین خطری که به همراه دارد، کم‌آبی شدید بدن است. تاریخچه درمان این بیماری، داستان یک کشف علمی الهام‌بخش است. درک مکانیسم جذب همزمان سدیم و گلوکز در روده، به ابداع «درمان آب‌رسانی خوراکی» یا ORT منجر شد؛ راه‌حلی ساده که مجله معتبر The Lancet آن را «بالقوه مهم‌ترین پیشرفت پزشکی قرن بیستم» نامید.

پروتئین ویروسی NSP4 که به عنوان اولین سم روده‌ای (انتروتوکسین) ویروسی کشف شده شناخته می‌شود، نقشی محوری در این بیماری ایفا می‌کند. این پروتئین با مختل کردن تعادل کلسیم در سلول‌های روده، هم به پرزهای ریز آن آسیب می‌رساند و مانع جذب مواد مغذی می‌شود (اسهال اسمزی) و هم سلول‌های سالم مجاور را تحریک می‌کند تا به طور فعال آب و نمک را به داخل روده ترشح کنند (اسهال ترشحی). این فرآیند دوگانه به سرعت بدن کودک را تخلیه می‌کند.

پژوهش‌های انجام شده در داخل کشور نشان می‌دهد که بیماری‌های اسهالی یک مشکل شایع است. ابزارهای مدیریت آن نیز ساده و مؤثر هستند: پودر ORS و مکمل روی. با این حال، مطالعاتی از مناطق مختلف ایران یک مشکل قابل توجه را آشکار می‌سازند. در حالی که درصد بالایی از مادران ایرانی، در یک مطالعه حدود ۷۹ درصد، در مورد ORS اطلاع دارند، عملکرد واقعی آنها ضعیف است. تنها ۱۹ درصد از آنها پیش از مراجعه به پزشک از ORS استفاده کرده‌اند.

در مقابل، اکثریت بزرگی (حدود ۸۳ درصد) معتقدند که آنتی‌بیوتیک‌ها برای درمان اسهال مفید هستند و تعداد قابل توجهی (حدود ۱۵ درصد) آنها را بدون تجویز پزشک به کودک خود می‌دهند. این یافته‌ها شکستی حیاتی در ارتباطات بهداشت عمومی و آموزش بیماران در ایران را آشکار می‌کند. مشکل، فقدان یک فناوری پیشرفته نیست، بلکه یک مسئله رفتاری و سیستمی است. این شکاف منجر به عوارض قابل پیشگیری، کمک به مقاومت آنتی‌بیوتیکی و تحمیل باری غیرضروری بر نظام سلامت می‌شود. مانع اصلی کاهش بار بیماری‌های اسهالی در ایران، علمی نیست، بلکه اجتماعی و آموزشی است.

 

3

۳. سرخک: شبح یک دشمن شکست‌خورده

ویروس سرخک یکی از مسری‌ترین عوامل بیماری‌زای شناخته‌شده برای انسان است. اما خطرناک‌ترین ویژگی آن، پدیده‌ای است که دانشمندان آن را «فراموشی ایمنی» می‌نامند. ویروس تمایل خاصی به آلوده کردن و از بین بردن لنفوسیت‌های خاطره دارد؛ سلول‌هایی که وظیفه به یاد سپردن عفونت‌های قبلی را بر عهده دارند. این فرآیند به طور مؤثری حافظه سیستم ایمنی را پاک کرده و کودک را برای ماه‌ها یا حتی سال‌ها پس از بهبودی، در برابر سایر عفونت‌های باکتریایی و ویروسی آسیب‌پذیر می‌سازد. در واقع، اغلب مرگ‌های ناشی از سرخک به دلیل همین عفونت‌های ثانویه مانند ذات‌الریه و اسهال رخ می‌دهد.

سیر بالینی بیماری با یک دوره مقدماتی شامل تب، سرفه، آبریزش بینی و التهاب ملتحمه چشم آغاز می‌شود. سپس لکه‌های کوپلیک که نشانه قطعی بیماری هستند در دهان ظاهر شده و در نهایت، بثورات پوستی مشخص از سر به سمت پاها گسترش می‌یابد.

داستان موفقیت ایران در مبارزه با سرخک بسیار چشمگیر است. در دوران پیش از واکسن، ایران سالانه شاهد صدها هزار مورد ابتلا و نرخ مرگ‌ومیر تکان‌دهنده ۱۰ تا ۱۵ درصد بود. اما با اجرای برنامه گسترش ایمن‌سازی پس از سال ۱۹۸۴ و به ویژه کمپین سراسری واکسیناسیون سرخک-سرخجه در سال ۲۰۰۳ که بیش از ۳۳ میلیون نفر را پوشش داد، ایران موفق شد این بیماری را حذف کرده و گواهی آن را از سازمان بهداشت جهانی دریافت کند.

با این حال، علی‌رغم این موفقیت، ایران اکنون با بازگشت سرخک مواجه است. در یک سال اخیر، ۶۷۴ مورد ابتلا گزارش شده است. منبع این طغیان‌ها به وضوح انتقال برون‌مرزی است. کشورهای همسایه مانند افغانستان و پاکستان پوشش واکسیناسیون بسیار پایینی دارند و با اپیدمی‌های بزرگ سرخک دست و پنجه نرم می‌کنند. جریان‌های مهاجرتی گسترده از این کشورها، مستقیماً باعث ایجاد طغیان‌های جدید در ایران، به ویژه در استان‌های مرزی شده است.

این واقعیت نشان می‌دهد که سرخک در ایران دیگر تنها یک مسئله بهداشت عمومی داخلی نیست؛ بلکه یک چالش امنیت مرزی و سیاست خارجی است. موفقیت برنامه ملی ایمن‌سازی ایران، گروگان شکست‌های بهداشت عمومی همسایگانش شده است. این وضعیت نشان می‌دهد که در دنیای متصل امروز، حذف یک بیماری وضعیتی دائمی نیست، بلکه تلاشی مستمر است که نیازمند همکاری منطقه‌ای و نظارت بهداشتی قوی در مرزها است.

۴. آسم و آلرژی: نفس‌های زندگی مدرن

آسم یک بیماری التهابی مزمن مجاری هوایی است که شیوع آن در دهه‌های گذشته در سراسر جهان و به ویژه در ایران، روندی افزایشی داشته است. این بیماری که به عنوان یک «بیماری التهاب نوع ۲» طبقه‌بندی می‌شود، با مواجهه یک کودک مستعد ژنتیکی با یک آلرژن مانند مایت‌های گرد و غبار یا گرده گیاهان آغاز می‌شود. این مواجهه، سیستم ایمنی را تحریک می‌کند تا آنتی‌بادی‌هایی از نوع IgE تولید کند. در مواجهه مجدد، این آنتی‌بادی‌ها باعث آزاد شدن مواد التهابی و در نتیجه تنگ شدن مجاری هوایی و بروز علائمی مانند سرفه، خس‌خس سینه و تنگی نفس می‌شوند.

داده‌های اپیدمیولوژیک ایران نشان‌دهنده یک روند نگران‌کننده است. یک مرور نظام‌مند، شیوع «خس‌خس سینه در ۱۲ ماه گذشته» را ۷.۶ درصد در کودکان ۶-۷ ساله و ۱۰.۷ درصد در نوجوانان ۱۳-۱۴ ساله گزارش کرده است. متخصصان انجمن آسم و آلرژی ایران، شیوع علائم را در سطح ملی تا ۱۳ درصد در کودکان و حتی ۳۴ درصد در تهران آلوده ذکر می‌کنند. این آمارها آسم را به عنوان یک مشکل بهداشت عمومی بزرگ و رو به رشد در ایران معرفی می‌کنند.

آسم دوران کودکی در ایران تنها یک پدیده بالینی نیست؛ بلکه یک عامل اصلی بی‌ثباتی مالی برای خانوارها است. مطالعه‌ای در مورد بار اقتصادی آسم کودکان در ایران نشان داد که میانگین هزینه کل سالانه برای هر کودک مبتلا، ۳۶۷.۹۷ دلار است که داروها با ۶۹ درصد، بیشترین سهم را به خود اختصاص می‌دهند. تکان‌دهنده‌ترین نتیجه این مطالعه آن است که وجود یک کودک مبتلا به آسم می‌تواند «تقریباً نیمی از بودجه سلامت یک خانواده» را مصرف کند.

این فشار مالی سنگین، مانعی برای مراقبت بهینه، به ویژه برای خانواده‌های کم‌درآمدتر، ایجاد می‌کند. مراقبت ناکافی منجر به کنترل ضعیف بیماری، حملات بیشتر و نیاز به مراجعات اورژانسی می‌شود؛ فرآیندی که در آن دسترسی سریع به فهرست پزشکان و دریافت نوبت نقشی حیاتی در مدیریت بهینه هزینه‌ها و جلوگیری از وخیم‌تر شدن شرایط ایفا می‌کند.

برای موارد شدید و کنترل‌نشده آسم، درمان‌های بیولوژیک یک گام انقلابی محسوب می‌شوند. این داروها که آنتی‌بادی‌های مونوکلونال هستند، مولکول‌های خاصی را در آبشار التهابی هدف قرار می‌دهند و آن را مهار می‌کنند.

  • امالیزومب: با هدف قرار دادن IgE، از شروع واکنش آلرژیک جلوگیری می‌کند.

  • مپولیزومب و بنرالیزومب: با هدف قرار دادن مسیر IL-5، تعداد سلول‌های التهابی ائوزینوفیل را کاهش می‌دهند.

  • دوپیلومب: با مسدود کردن گیرنده‌های IL-4 و IL-13، دو مسیر کلیدی التهاب را مهار می‌کند.

دسترسی به این داروها در ایران یک چالش است. اگرچه این داروها در دسترس هستند، اما بسیار گران‌قیمت بوده و پوشش بیمه‌ای آنها اغلب نیازمند تشکیل پرونده‌های ویژه است که یک مانع اداری و مالی قابل توجه برای خانواده‌هایی ایجاد می‌کند که بیشترین نیاز را به این درمان‌های تحول‌آفرین دارند.

 

4

۵. ناهنجاری‌های مادرزادی: اولویت اول ایران

چشم‌انداز سلامت کودکان در ایران شاهد یک تغییر عمیق بوده است. در حالی که در سطح جهانی، بیماری‌های عفونی مسئول حدود ۳۰ درصد از مرگ‌های کودکان زیر پنج سال هستند، در ایران علت اصلی مرگ در این گروه سنی، ناهنجاری‌های مادرزادی است و پس از آن، حوادث و سوانح در رتبه دوم قرار دارند. این تفاوت، مشخصه کشوری است که با موفقیت مرحله اول بهداشت عمومی (کنترل بیماری‌های عفونی) را پشت سر گذاشته و اکنون با چالش‌های پیچیده‌تر، غیرواگیر و ژنتیکی دست و پنجه نرم می‌کند.

علل ناهنجاری‌های مادرزادی پیچیده است و در حدود نیمی از موارد، ناشناخته باقی می‌ماند. اما عوامل شناخته‌شده شامل نقایص ژنتیکی، عوامل محیطی (مانند برخی عفونت‌ها یا داروها در دوران بارداری) و کمبودهای تغذیه‌ای می‌شود. یک متاآنالیز در سال ۲۰۱۷، شیوع کلی این ناهنجاری‌ها را در ایران ۲.۳ درصد تخمین زده است. ازدواج‌های فامیلی که خطر اختلالات ژنتیکی مغلوب را افزایش می‌دهند، نقشی مهم در این زمینه ایفا می‌کنند و مطالعات ایرانی، این نوع ازدواج‌ها را به عنوان یک عامل خطر مهم شناسایی کرده‌اند.

برنامه ملی غربالگری ایران برای بیماری‌هایی مانند سندرم داون، به نرخ مشارکت بسیار بالایی (حدود ۹۴.۵ درصد) دست یافته است. با این حال، این برنامه با یک چالش جدی روبروست: نرخ مثبت کاذب آن بین ۱۲.۵ تا ۱۶.۵ درصد است، در حالی که استاندارد پذیرفته‌شده بین‌المللی کمتر از ۵ درصد است.

 

5

این نرخ بالای مثبت کاذب، هزاران خانواده را هر ساله وارد یک مسیر اضطراب‌آور و پرهزینه می‌کند که شامل آزمایش‌های تشخیصی تهاجمی مانند آمنیوسنتز می‌شود. این وضعیت نشان می‌دهد که برنامه غربالگری، هرچند با نیت خیرخواهانه طراحی شده، ممکن است به دلیل کیفیت ناکافی آزمایش‌ها یا تفسیرها، در حال ایجاد آسیب‌های روانی و حتی فیزیکی (خطر سقط ناشی از اقدامات تهاجمی غیرضروری) باشد. این مشکل به ویژه به اقشار کم‌درآمد آسیب بیشتری می‌زند، زیرا آنها پس از دریافت نتیجه مثبت اولیه، دسترسی کمتری به مراقبت‌های تخصصی تکمیلی دارند.

بار اقتصادی ناهنجاری‌های مادرزادی بسیار سنگین است. یک مطالعه، هزینه مادام‌العمر مراقبت از یک کودک مبتلا به سندرم داون در ایران را بیش از ۶۵۰ میلیون تومان محاسبه کرده است. در پاسخ به این چالش بزرگ، جامعه مدنی نقشی قدرتمند ایفا کرده است. مؤسسه خیریه «محکم» که در سال ۱۳۸۴ تأسیس شد، نمونه برجسته‌ای از این پاسخ است. این مؤسسه درمان رایگان برای ۵۶ نوع ناهنجاری مادرزادی را در ۳۴ بیمارستان تخصصی در سراسر ایران فراهم می‌کند و نمادی از یک واکنش اجتماعی قدرتمند به یک چالش بزرگ بهداشتی است.

/انتهای پیام

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها