سنگاپور الگویی برای توسعه

دولت _ شهر سنگاپور کشوری است جزیره‌ ای و کوچک در جنوب شرقی آسیا که مساحت آن کمی بیش از ۷۰۰ کیلومتر مربع است و در حالت مد به حدود ۵۰۰ کیلومتر مربع می رسد یعنی در بهترین حالت نصف جزیره قشم است.

سنگاپور الگویی برای توسعه

این کشور در سال ۱۹۶۵ و به دنبال اخراج از فدراسیون مالزی استقلال یافت در حالیکه تا سال ۱۹۶۳ مستعمره انگلیس بود و بعد از آن به فدراسیون مالزی پیوسته بود. از جمعیت ۵ میلیونی آن حدود ۷۴ درصد چینی، ۱۳.۵ درصد مالایی، ۹ درصد هندی و … هستند و به لحاظ مذهبی هم حدود ۳۱ درصد بودایی،۱۷ درصد مسیحی، ۱۵ درصد مسلمان، ۸ درصد تائو، ۵ درصد هندو هستند و ۲۰ درصد هم دین خاصی ندارند.

این کشور به لحاظ منابع طبیعی بسیار فقیر و حتی از نظر آب آشامیدنی هم دچار کمبود شدید است. هنگام استقلال درآمد سرانه اسمی آن حدود ۵۰۰ دلار بود و اصولا کشوری فقیر محسوب می شد به نحوی که انگلیس خود از آن دست کشید و رهبران آن از سر ناچاری و شاید نوعی ترس به فدراسیون تازه تاسیس مالزی ملحق شدند اما تنش های قومی و مسایل دیگر باعث شد مجلس مالزی دو سال بعد رای به اخراج آن بدهد. امری که شکست سختی برای رهبران سنگاپور و مردم آن بود زیرا با عنایت به ضعف اقتصادی و کمبود منابع طبیعی از یک سو و کوچک بودن و ضعف نظامی حداقل در اعلام استقلال بیم داشتند اما آن رویداد آنها را در مقابل کار انجام شده قرار داد و “لی کوان یو” نخست وزیر آن زمان و رهبر حزب اقدام مردم که معمار توسعه و تعالی آن کشور در سه دهه بعد شد با یک سخنرانی توام با اشک کوشید به مردمش امید دهد و به تعبیر خودمان بگوید “خدای ما هم کریم است”. رهبری قوی و اتخاذ سیاست های درست از سوی این رهبر کم نظیر و معمار تمام عیار توسعه در کمتر از یک نسل این دولت شهر کوچک و به واقع مجمع الجزایر را از یک‌ کشور جهان سومی به جمع کشورهای توسعه یافته و جهان اول ارتقا داد به شکلی که اینک ‌یکی از اقتصاد های برتر جهان است. سرانه تولید ناخالص داخلی آن بیش از ۷۰ هزار دلار است، در کنار کره جنوبی، هنگ کنگ و تایوان یکی از چهار ببر اقتصاد آسیا است، بندر آن بعد از شانگهای چین دومین بندر مهم جهان است، رتبه اول شاخص آسانی کسب و کار جهان را دارد، رتبه دوم شاخص آزادی اقتصاد جهان را داراست، به لحاظ شاخص احساس فساد در رده کشورهای برتر جهان است، رتبه یازدهم ذخیره ارزی جهان را داراست، با توجه به سرمایه انسانی ماهر و نیز نرخ پایین مالیات بیش از ۷۰۰۰ شرکت چند ملیتی در آن کشور فعالیت دارند، بدون آنکه دارای منابع نفتی باشد جزو کشورهای برتر در صادرات مشتقات نفتی است به نحوی که صادرات مواد نفتی در کنار گردشگری، تبادلات بندری و دریایی، محصولات زیست پزشکی و سلامت و نیز تولید قطعات کامپیوتر و دیجیتال یکی از ارکان اقتصادی آن است، بیش از ۹۰ درصد مردم آن صاحب خانه هستند این در حالیست که جزو گرانترین کشورهای جهان است، بدون لحاظ مسکن و ملک یک ششم جمعیت آن میلیونر می باشند، چهاردهمین کشور صادر کننده جهان است، نرخ بیکاری آن ۲ درصد و تورم آن حدود یک درصد است، رشد اقتصادی آن برای ۳۰ سال یعنی از ابتدای تاسیس تا سال ۱۹۹۵ به طور میانگین ۶ درصد و بعد از آن هم همین حدود است، رتبه اول معتبرترین پاسپورت جهان با دسترسی بدون ویزا به ۱۹۵ کشور را دارد و … اینها بخشی از شاخص هایی است که این کشور را در جمع اقتصاد های برتر جهان و کشورهای توسعه یافته قرارداده است به نحوی که آن را نیویورک آسیا یا یک از چهار ببر آن نام‌ نهاده اند.

اما چرا و چگونه کشوری چنین کوچک و فقیر به لحاظ منابع طبیعی و با آن تنوع قومی و دینی که روزی مالزی آن را به عنوان جزیی از خود نپذیرفت و انگلیس از خیر آن گذشت به چنین جایگاهی در کمتر از یک نسل رسید؟

چگونه تولید اسمی یا سرانه تولید ناخالص داخلی را از ۵۰۰ دلار به بیش از ۷۰ هزار دلار و نرخ بیکاری را از ۲۵ درصد به دو درصد رساندند و کشور شکوهمند و هوشمند امروزی را ساختند که امروز گرانترین کشور جهان است؟

یک بررسی اجمالی مشخص می سازد که رهبری خردمندانه لی کوان یو به عنوان پدر این کشور و معمار توسعه آن و اتخاذ سیاست ها و راهبردهای درست از خاک سیاه کشور حاره ای سنگاپور کشور کنونی را ساخت. البته بر شیوه حکمرانی لی کوان یو به لحاظ سیاسی نقد وارد است و به واقع او گونه ای از اقتدارگرایی و به تعبیر خودش دموکراسی محدود را نمایندگی می کرد که بحث در مورد آن در حوصله این نوشتار نیست. بنابراین اینجا فقط به عوامل موثر بر توسعه این کشور می پردازم:

 ۱- او ابتدا روی اندک ظرفیت ها و پتانسیل های کشور متمرکز شد تا چند مورد از آنها را شاخص و به مزیت رقابتی تبدیل کند. روی سرمایه انسانی سرمایه گذاری کرد تا با آموزش های مهارت محور و با شعار “تدریس کمتر و یادگیری بیشتر” نیروی کار ماهر را آماده بازار کار نماید سرمایه گذاری آنها در این بخش چنان است که یک سوم بودجه سالانه کشور به این بخش اختصاص دارد و در برنامه توسعه آنها از ۱۰ اولویت ۷ اولویت مربوط به سرمایه انسانی است این امر در کنار کاهش نرخ دستمزد و نیز کاهش نرخ مالیات شرکت های چند ملیتی را  برای سرمایه گذاری متوجه این جزیره دور افتاده اما بلند پرواز کرد. البته در کنار نیروی کار ماهر توسعه بنادر و کشتیرانی و گردشگری هم از دیگر موارد شاخص شده آنها از همان ابتدای استقلال است.

 ۲- آنها با درک این امر که اعتماد کشورهای جهان و شرکت های چند ملیتی برای سرمایه گذاری همچنین نیازمند کاهش فساد و ایجاد امنیت است از یک سو به جنگ تمام عیار با فساد پرداخته و قوانین خیلی سخت گیرانه ای را در این زمینه وضع کردند، خود لی کوان یو هم در این زمینه به شدت نفوذ ناپذیر بود در نتیجه اینک به جایگاهی رسیده اند که در کنار کشورهای اسکایندیناوی در صدر شاخص سلامت مالی و اقتصادی هستند. از دیگر سو آنها با اتخاذ سیاست های درست در حوزه روابط بین الملل از کشور کوچک‌خود یک محل امن ساختند. در این‌ حوزه هم چنان موفق عمل کرده‌اند که نه تنها تنش را از خود دور نموده اند بلکه به کرسی ریاست شورای امنیت هم رسیده اند.

۳- شایسته سالاری یکی دیگر از شاخص های سیستم اداری کشور سنگاپور است. اگرچه نظام سیاسی این کشور خصوصا در عصر لی کوان یو نه تنها دموکراتیک نبود بلکه نوعی از اقتدار گرایی را نمایندگی می کرد اما رهبر لایق آنها شایسته سالاری را معیار قرار گرفتن افراد در جایگاه های مدیریتی قرار داد و هیچ معیار پیگیری اعم از قومیت، مذهب، رابطه، رانت و پیوندهای فامیلی ملاک عمل نبود. این امر موجب ایجاد انگیزه در بین مردم این کشور و نیز تبدیل تهدید تنوع قومی و مذهبی به فرصت از یک سو و بالا بردن بهره وری و اثربخشی از دیگر سو شد. البته نرخ دستمزد مدیران دولتی را هم چنان بالا برد که از بخش خصوصی هم بالاتر رفت به نحوی که بسیاری از مدیران دولتی از جمله نخست وزیر از مدیران شرکت های بزرگ و چند ملیتی هم دستمزد بیشتری می گیرند این امر موجب جذابیت این سمت ها برای استعداد ها و افراد شایسته و‌ توانمند، هم پای شرکت های بخش خصوصی شد.

    ۴- سیاست رواداری و تساهل یکی دیگر از عوامل موفقیت این کشور بوده است. نیک واضح است که یک کشور کوچک با این همه تنوع قومی و مذهبی در معرض تهدیدهای زیادی است چنان که در بسیاری از کشورهای آسیا و خاورمیانه شاهد هستیم امری که در سنگاپور قبل از ۱۹۶۵ و حتی سال‌های ابتدای استقلال هم مشکل زا شده بود تا جاییکه یکی از عوامل اخراج آن از فدراسیون مالزی همین ویژگی و تهدید بود اما اتخاذ سیاست شایسته سالاری و رواداری این تهدید را تبدیل به فرصت نمود. در سنگاپور دین و مذهب و قومیت ملاک کسب سمت های مدیریتی نیست و آزادی کامل دینی وجود دارد تا جاییکه در بین اکثریت قومی چینی و نیز اکثریت غیر مسلمان آن حلیمه یعقوب مسلمان اولین رییس جمهور زن این کشور می شود. بنابراین ملت سازی دیگر کار اساسی و لازم رهبران سنگاپور بعد از استقلال بود که بستر ساز توسعه آنها شد. پیش از آن مردمانی از چند قومیت آنجا زندگی می کردند که همیشه با هم در تضاد و تنش و جنگ بودند چنان که هرگز در آن جزیره کوچک یک ملت محسوب نمی شدند. از آنجا که دستیابی به توسعه نیازمند امنیت بود و ملت سازی در این راستا یک الزام می نمود رهبران کشور این امر را سرلوحه قرار دادند. رواداری، شایسته سالاری، فساد ستیزی و … آن قومیت های پراکنده را یک ملت موفق کرد.

 ۵- نگاه درست به روابط بین الملل که نشان از هوشمندی آنها می دهد از دیگر عوامل امنیت و ثبات و پیشرفت این کشور است. اتحاد با غرب و خصوصا امریکا علیرغم اکثریت چینی این کشور و البته اتخاذ راهبرد درست منطقه ای نه تنها امنیت را برای آنها ایجاد کرد و درهای دنیا و سرمایه گذاری پایدار را به روی آنها گشود بلکه شخص لی کوان یو را مشاوری مطمئن برای اکثر کشورها ساخت تا جاییکه خود او و الگویی که ساخت تاثیری محسوس بر توسعه چین، هند و … گذاشت و اعتماد بین المللی را چنان متوجه آنها کرد که به کرسی مهم ریاست شورای امنیت رسیدند و محل احترام شدند. آنها همچنین دریافتند که برای توسعه پایدار سنگاپور لازم است دیگر کشورها هم توسعه یابند از این رهگذر بود که سعی کردند به توسعه همسایگان و حتی دیگر کشورها هم کمک کنند. جهانی سازی اقتصاد و حضور و تاثیر گذاری موثر در مجامعی چون “آسه آن” هم در این راستا قابل تحلیل است.

 ۶- لی کوان یو برخلاف نگاهش به سیاست از همان ابتدا و با تاسی به غرب سیاست اقتصاد بازار را برای کشورش انتخاب کرد. این راهبرد و شیوه باعث سهولت در سرمایه گذاری و راه اندازی کسب و کار، کوچک کردن دولت و‌ در یک کلام اقتصاد آزاد در این کشور شد. اگرچه سهم دولت از اقتصاد این کشور هنوز قابل توجه است اما نیک روشن است که اقتصاد سنگاپور یکی از آزادترین اقتصادها و در جرگه کشورهای لیبرالی است.

۷- جغرافیا و موقعیت ژئوپولتیک دیگر مزیت و البته ابزار توسعه سنگاپور بود که رهبران آن به درک آن، آن را گلد کرده و به رکن اقتصاد خود تبدیل کردند. لی کوان یو کلی تلاش کرد تا انگلیس را متقاعد سازد بعد از خروج از این کشور بندر نظامی خود را تخریب نکند بعم هم آن را چنان توسعه دادند که امروز دومین بندر مهم جهان است. سرمایه گذاری روی صنعت توریسم هم به این مولفه بر می گردد. اینجا و در این راستا فقط به یک نمونه اشاره می شود. درآمد سالیانه سنگاپور در گردشگری از تنها یکی از ۶۳ جزیره اقماری خود “سنتوزا” بیش از ۲۰ میلیارد دلار و معادل کل درآمد صنایع پتروشیمی ایران است و فقط کافیست بدانیم مساحت این جزیره فقط ۴.۵ کیلومتر مربع است.

 ۸- کاهش نرخ مالیات این کشور را بهشت فرار از مالیات برای سرمایه داران و سرمایه گذاران نمود و سیل شرکت های چند ملیتی را روانه آنجا کرد. با توجه به ضعف منابع طبیعی در آن کشور شاید بدیهی ترین کار برای یک حکومت در چنین کشوری اتکا به درآمدهای مالیاتی باشد اما دولت سنگاپور با یک سیاست درست با افق بلند مدت و استراتژیک بسترساز سرمایه گذاری در آن کشور شدند و این سیاست کاهش نرخ مالیات بود.

 و…

انضباط اجتماعی، داشتن نگاه بلندمدت و استراتژیک، اجماع و استفاده از سرمایه اجتماعی، کاریزمای رهبران، حضور موفق در عرصه بین المللی، عدم تسامح در اولویت ها و … از دیگر عواملی است که به پرواز سنگاپور از جهان سوم به جهان اول یاری رساند. 

نگاهی گذرا به ویژگی ها و مشخصات سنگاپور مشخص می سازد که بین ایران و آن کشور علیرغم تفاوت های اساسی در مساحت، جغرافیا، جمعیت، تاریخ و فرهنگ و تمدن، منابع طبیعی و … شباهت های زیادی هم وجود دارد. شباهت هایی که موجب می شود برای رسیدن به توسعه و عبور از این وضعیت بدان ها توجه کرده و از الگوی توسعه ای آنها بهره بگیریم. وقتی در یابیم که چالش ها و دردهای ایران امروز با بسیاری از چالش های آنها قبل از توسعه مشترک است به عبارتی بیماری یکی است، و برخی از ظرفیت ها و پتانسیل ها هم مشابه هستند در الگو گیری از آنها برای علاج دردها و حرکت به سمت توسعه نباید تردید کرد.

تورم بالا، بیکاری، فساد و ناکارآمدی اداری، ضعف مهارتی نیروی کار، مشکلات بین المللی، عدم امنیت سرمایه گذاری، بحران هویت و عدم انسجام ملی، نارضایتی عمومی، اقتصاد دولتی، سیستم آموزشی ناکارآمد، قرار گرفتن در نقطه حساس و عطف تاریخی و … از ویژگی ها و مشکلات ایران عصر حاضر با سنگاپور ۶۰ سال پیش هستند. از طرف دیگر پتانسیل سرمایه انسانی ارزشمند و بالا، پتانسیل گردشگری مناسب، موزاییک اقوام و تنوع قومی و فرهنگی، موقعیت ژئوپولتیک و بنادر ارزشمند، ظرفیت سرمایه گذاری و … از ویژگی های پتانسیلی و ظرفیتی مشترک دو کشور هستند که توجه به آنها از آن حیث اهمیت دارد که بتوانیم از نسخه آنها برای علاج دردها و سپس توسعه کشور بهره بگیریم. من همیشه عقیده داشته ام که برای رسیدن به توسعه، امروز کار سخت نیست چون الگو های توسعه موفق بسیاری وجود دارند که قبل از ما مسیر آن را پیموده اند و راه را نمایانده اند بنابراین برای رسیدن به توسعه باید به تابلو راهنمای آنها توجه کرد. این الگو ها زیاد هستند و سنگاپور هم یکی از آنهاست. البته این بدان معنا نیست که همه چیز ما شبیه به هم است و باید الگوی توسعه آنها را کپی پیست نمود بلکه لازم است از الگوهای موفق بهره برد و از هر کدام از آنها بنا بر ضرورت و شباهت استفاده نمود تا با سرعت این راه مانده را بپیماییم شاید فاصله خود را با آنها کم نماییم و خیلی بیش از این از قافله عقب نمانیم.

 

پی نوشت ها:

* کتاب ۶ استراتژی رهبری اثر هنری کیسینجر

- کتاب ۵۰ راز توسعه سنگاپور اثر تامی کوه

- کتاب معماری توسعه تجربه لی کوان یو و سنگاپور اثر علی اشرف افخمی

- کتاب سنگاپور از جهان سوم به جهان اول اثر لی کوان یو ترجمه مهدی افشار

- کتاب تکامل دولت توسعه گرا در شرق آسیا، هنگ کنگ و سنگاپور نوشتهٔ جی. جی. وو  و ترجمهٔ سیدعطاالله سینایی با همکاری ونوس ثنائی‌لنگرودی 

- کتاب سنگاپور؛ معماران مدرن اثر دیان موزی و آر . اس. میلن ترجمه داود حیدری

محمدکاظم کرمی 

مدرس دانشگاه و روزنامه نگار

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها