فروپاشی قدرت! چرا و چگونه؟
مرگ سیاسی یک حاکم به معنای پایان واقعی و عملی نفوذ، اقتدار و مشروعیت او در عرصه سیاست است.

این پدیده میتواند بدون مرگ جسمانی اتفاق بیفتد؛ یعنی فردی که زمانی فرمانروای کشور بود، دیگر نتواند نقش مؤثر و تعیینکنندهای در اداره امور ایفا کند.
مرگ سیاسی معمولاً نتیجه ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی است که باعث کاهش حمایت مردمی، نخبگان و ساختارهای قدرت از حاکم میشود. درک این فرایند، کلید فهم تغییرات سیاسی در تاریخ و دوران معاصر است و به ما کمک میکند بدانیم چرا و چگونه برخی حاکمان به ناگاه یا تدریجی از قدرت کنار گذاشته میشوند.
عوامل فروپاشی قدرت
1. کاهش حمایت مردمی
مردم اساس مشروعیت هر حکومت هستند و وقتی حمایت آنها کاهش یابد، پایههای قدرت حاکم لرزان میشود. اعتراضات، اعتصابات و نارضایتیهای عمومی از نشانههای بارز این کاهش حمایت است.
چه بسا «سکوت» یک جامعه به ناگاه طوفانی از اعتراضات بی پایان را در پی داشته باشد.
بعضأ حاکمانی دچار این مرگ سیاسی شده اند که تا روزها یا ساعاتی قبل از فرو پاشی قدرتشان،تصور این امر برایشان ناممکن بوده است.
2. ضعف در مدیریت بحرانها
بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و امنیتی که به درستی مدیریت نشوند، میتوانند مشروعیت و اقتدار حاکم را به سرعت تضعیف کنند. حاکمانی که نتوانند به نیازهای جامعه پاسخ دهند، به سرعت در معرض سقوط قرار میگیرند.گاه با توجیهات ظاهری مدتی این فروپاشی را به تأخیر انداخته اند ،اما زمان بی اثر شدن این بهانه ها خیلی زود فرا می رسد.
3. از دست دادن حمایت نخبگان
حکومتها معمولاً بر حمایت نخبگان سیاسی، نظامی و اقتصادی تکیه دارند. هنگامی که این گروهها حاکم را ترک کنند یا علیه او شوند، فروپاشی قدرت تقریبا قطعی است.
4. رقابتهای سیاسی و کودتا
رقبای سیاسی قدرتمند یا گروههای نظامی میتوانند با سازماندهی کودتا یا جنبشهای اعتراضی، حاکم را از قدرت کنار بگذارند.
چند نمونه
ناپلئون بناپارت: پس از پیروزیهای متعدد، شکستهای نظامی و کاهش حمایت ارتش و نخبگان سیاسی منجر به سقوط و تبعید او شد.
محمدرضا پهلوی: نارضایتی عمومی و جنبشهای مردمی انقلاب 1979 باعث پایان حکومت او شد.
حسنی مبارک: اعتراضات بهار عربی 2011 او را مجبور به کنارهگیری از قدرت کرد.
مرگ سیاسی در عصر رسانهها
امروزه رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی نقش بسیار مهمی در مرگ سیاسی حاکمان دارند. این ابزارها میتوانند به سرعت افکار عمومی را شکل دهند و اعتراضات را سازماندهی کنند، بهطوری که مرگ سیاسی حاکمان را سریعتر و ملموستر میکنند.
فروپاشی قدرت سیاسی یک حاکم، نتیجه فرایند پیچیدهای است که از تعامل عوامل متعدد داخلی و خارجی ناشی میشود. این فرایند میتواند تدریجی یا ناگهانی باشد، اما در هر حالت تغییرات عمیقی در ساختارهای سیاسی ایجاد میکند. شناخت این عوامل و فرایندها به ما کمک میکند تا تغییرات سیاسی را بهتر تحلیل کنیم و پیامدهای آن را درک کنیم. همچنین میتواند به حاکمان و نخبگان سیاسی کمک کند تا با مدیریت هوشمندانه از فروپاشی قدرت جلوگیری کنند یا آن را به تعویق بیندازند.
ابوالقاسم عابدین پور
ارسال نظر