خلع هویت سیاسی

تنها این نیست که نیروهای سیاسی، همچون اصلاح‌طلبان و اینک اعتدالیون، را از زمین بازی بیرون کرده و از حکومت اخراج می‌کنید. بلکه مهمتر از آن این است که نیروهای اجتماعی را از هویت سیاسی خلع کرده‌اید

خلع هویت سیاسی

بی‌شناسنامگی، تنها ساده‌لوحان سیاست‌پیشه یا منفعت‌جویان و فرصت‌طلبان را خرسند می‌کند، همانان که اسب انتخابات را بی‌رقیب زین کرده‌اند

 

کیومرث اشتریان

استاد علوم سیاسی 


«چکیده: پرسش این است که چرا بخش‌هایی از مردمان از جمله برخی نخبگان و افراد مشهور ایرانی در برابر فاجعه نسل‌کُشی در غزه موضع نمی‌گیرند؟ پاسخ را در خلع هویت سیاسی از آنان بجویید.»


سال‌ها و بارها در این بیان پای فشرده‌ایم که سیاست‌زدایی از نیروهای اجتماعی و انحصار حکومت در یک تفکر ویژه آسیب‌های گوناگون دارد.

یک آسیب، مهاجرت درونی فعالان سیاسی-اجتماعیست. یعنی مهاجرتی از جنس سکوت به ژرفای خود و جامعه. این، واکنشی به خلع هویت سیاسی از آنان است.

هویت سیاسی برای هر جامعه‌ای و برای گروه‌های مختلف سیاسی- اجتماعی ضروریست تا بتوانند به حیات انسانی خود ادامه دهند. «ازهویت داده ما را حق وجود».

آنگاه که همه راه‌ها به باریکه‌ای ختم شود هرگونه موضع‌گیری مردمان تنها یک آبراهه تنگ برای ظهور و بروز دارد. آن هم آبراهه‌ای که در پایان به سود یک ارزش فکری خاص نشان داده می‌شود؛ آشکار است که افراد کناره می‌گیرند.

حقیقتا تاسف‌آور است که در برابر نسل‌کُشی اسراییلی- آمریکایی سکوت اختیار می‌شود. از منظر شخصی و وجدانی چنین سکوتی قابل توجیه نیست.اما از منظر اجتماعی و هویت‌زدایی سیاسی از جامعه ایرانی، قابل درک است.

دیرگاهی، شاید بیش از دو دهه است که فرآیندی از «تصفیه سیاسی» - که به غلط «خالص‌سازی» نام گرفته- دامن خورده و حوزه سیاسی تنگ‌تر شده است.

در سپهر سیاست دست کسی نمی‌رسد به شاخِ نمایانِ هویت. در پیامد، زمینه‌ای وجود ندارد تا بسیاری از فعالان سیاسی- اجتماعی (تاکید می‌کنم اجتماعی) که نمی‌خواهند علیه نظام باشند جایی برای ابراز هویت سیاسی خود داشته باشند. «بی هویت نیز جمله‌ی عالم، عدم». چنین است که زلف اندیشه مردمان پریشان می‌شود.

انسان‌ها نیاز دارند که ابراز وجودِ سیاسی کنند؛ اگرچه حتی فعال سیاسی نباشند. آنان به غریزه در می‌یابند که حضور در سیاست و ابراز نظر و اظهار رأی در سرنوشتشان تاثیرگذار است. از آنجا که دُرّ صورت به معنی هویت سُفته است در هر صورتی در پی ابراز هویتند؛ گاه در قالب هواداری، گاه مشارکت و گاه در آرای باطله و حتی گاه در عدم مشارکت. آنگاه که همه راه‌ها را ببندید و زینِ سیاست را در میان خویشاوندان سیاسی بر اسب قدرت بربندید در واقع جامعه را از ابراز وجود اجتماعی و اظهار هویت سیاسی محروم کرده‌اید.

به تدریج جامعه از هویت سیاسی خلع سلاح می‌شود. بازی خود را به راه می‌اندازید و دیگر کسی را نه در مسابقه راه می‌دهید و نه حتی مَحرَمی را در ورزشگاه اختصاصی‌تان به تماشاگه رازِ سیاست می‌پذیرید.

این همان چیزی است که آن بانو در «خودنمای سیمای ملی» به عیان گفت.

تنها این نیست که نیروهای سیاسی، همچون اصلاح‌طلبان و اینک اعتدالیون، را از زمین بازی بیرون کرده و از حکومت اخراج می‌کنید. بلکه مهمتر از آن این است که نیروهای اجتماعی را از هویت سیاسی خلع کرده‌اید.

خطر این «خلع» بیشتر از خطر آن «اخراج» است. مسئله این است؛ دقت کنید:

در های و هوی هویت است که دیده سیاست بینا می‌شود. هویت‌های سیاسی آیینه گیتی‌نمای جامعه‌اند. آنگاه که جامعه را از هویت سیاسی خلع سلاح می‌کنید دشمنی نامرئی به نام «بی‌هویتی سیاسی» برای خود می‌تراشید که در بزنگاه‌های تاریخی خود را نشان می‌دهد. همچون حکایتی که در برابر جنایات اسراییل پیش آمد و شماری قابل توجه سکوت معناداری اختیار کردند.

هنوز هم آن‌ها که باید، آن سکوت را درک نکرده‌اند و بلکه استعداد فهم آن را نیز ندارند. این نیروهای اجتماعی- سیاسی بروز و نمود سیاسی آشکاری ندارند. ساکتند. اما در واقع، همان سلاح بی‌هویتی یعنی «سکوت» را از نیام بر کشیده‌اند؛ اغلب، به غریزه و نه حتی نه به اندیشه.

بی‌هویتی سیاسی سلاحی مرگبار است که استخوانِ تنِ سیاست را به درد می‌آورد بدون آنکه بدانیم دقیقا چه مرگمان است؟

مبارزه با بی‌هویتی سیاسی بسیار طاقت فرساست چون نمی‌دانید با که می‌جنگید. با دشمنی مبارزه می‌کنید که خود آن را نامرئی کرده‌اید و به پسِ پرده‌ی نهانِ سیاست برده‌اید. به آراء باطله یا عدم مشارکت در انتخابات می‌ماند که بسیارگاه نمی‌توانید آن را درک کنید و تحلیل آن هم محل مناقشه فراوان است؛ بیمار درد دارد ولی پزشکان از شناخت آن عاجزند. در بلاتکلیفی، به دامان بی‌انتهای زمانه می‌سپاریدش تا به ناگاه به صورت غده سرطانی خود را در جایی نشان دهد.

شناسنامه‌های هویتی سیاسی می‌توانند دردها را نشان دهند و درمان‌ها را نیز هم.

بی‌شناسنامگی، تنها ساده‌لوحان سیاست‌پیشه یا منفعت‌جویان و فرصت‌طلبان را خرسند می‌کند. همانان که اسب انتخابات را بی‌رقیب زین کرده‌اند. بی‌هویتیِ سیاسیِ مردمان بددریست که خود آن را آفریده‌اید و هزار افسوس که به آن ادامه می‌دهید. یا از سر جهل یا به فتنه‌ی نفوذ.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها