صبر استراتژیک ایران تمام می‌شود؟

حتی پیش از آنکه وقایع اخیر غزه اتفاق بیفتد برخی از بدنه جریان سوپرانقلابی معتقد بودند که باید «قدس را پس گرفت» و شعارشان این بود که تا «قدس رو پس نگیریم، آرام نمی‌گیریم». با آغاز حمله هوایی به غزه خط قرمزی که فکر می‌کردند با شکسته شدن آن درگیری مستقیم آغاز خواهد شد، ورود زمینی به غزه بود. با ورود اسرائیل به شمال غزه، کمپین «حریفت منم» با جمع آوری امضا خواهان مقابله با اسرائیل شد. اما سیاست خارجی همچنان سیاست صبر استراتژیک بود.

صبر استراتژیک ایران تمام می‌شود؟

به طور کلی بررسی اینکه این افراد و جلسات آن‌ها در سوریه چگونه برای اسرائیل فاش شده است، یک پرونده بسیار مهم در درون حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح است

 


داوود حشمتی در امتداد نوشت:

سه عملیات مهم مستقیم از سوی اسرائیلی‌ها در ماه‌های اخیر صورت گرفته که مشخصا به دنبال کشیدن پای ایران به درگیری‌های خاورمیانه است.

حتی اگر اسراییل در این هدف موفق نشود هم این حملات اثرات مخرب بسیاری در فضای داخلی خواهد داشت. آنهم درست در شرایطی که تهدیدات لفظی بر سر پرونده هسته‌ای ایران و آمریکا نیز بالا گرفته است.

حتی اگر عملیات ترور کرمان را هم از این روند جداکرده و در بخش بندی جداگانه آن را قرار دهیم، سه ترور اخیر در سوریه و لبنان اهمیت زیادی داشت. تروری که آخرین مورد آن روز شنبه 30 دی ماه 1402 در محله «مزا» در دمشق صورت گرفت.

حملات گذشته به ترتیب عبارت بودند از اول: حمله و ترور صالح العاروری (ابو محمد) معاون رئیس دفتر سیاسی حماس در ضاحیه که درست در شب شهادت شهیدان حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس صورت گرفت و در ایران بسیاری انتظار حمله متقابل را می کشیدند.

دوم: شهادت سیدرضی موسوی مسئول پشتیبانی سپاه قدس در سوریه که در جریان حمله مستقیم به منزل مسکونی وی به شهادت رسید.

در همان زمان حسن کاظمی قمی دیپلمات ارشد ایران با اشاره به شهادت سیدرضی موسوی در سوریه توسط اسرائیل سیاست کلی ایران را اجتناب از ورود به درگیری مستقیم عنوان کرده بود.

پیش از آن نیز اظهاراتی از همین دست از سوی افرادی همچون حدادعادل و سردار حاجی زاده مطرح شده بود. اظهارات حاجی زاده (فرمانده هوافضای سپاه) البته مربوط به مدتی قبل بود، اما در همین ایام در فضای مجازی به طور وسیعی پخش شد. خلاصه حرف‌های حدادعادل و سردار حاجی زاده این بود که «آمریکا و اسرائیل به دنبال وارد کردن ایران به جنگ مستقیم هستند تا با گسترش جنگ در خارمیانه از مشکلی که در غزه گرفتار آن شدند رهایی یابند»



از کمپین «حریفت منم» تا صبر استراتژیک
 

حتی پیش از آنکه وقایع اخیر غزه اتفاق بیفتد برخی از بدنه جریان سوپرانقلابی معتقد بودند که باید «قدس را پس گرفت» و شعارشان این بود که تا «قدس رو پس نگیریم، آرام نمی‌گیریم». با آغاز حمله هوایی به غزه خط قرمزی که فکر می‌کردند با شکسته شدن آن درگیری مستقیم آغاز خواهد شد، ورود زمینی به غزه بود.

با ورود اسرائیل به شمال غزه، کمپین «حریفت منم» با جمع آوری امضا خواهان مقابله با اسرائیل شد. اما سیاست خارجی همچنان سیاست صبر استراتژیک بود.

با حمله تروریستی کرمان در روز شهادت سردار سلیمانی، تب انتقام خواهی گسترده‌تر شد. کار به جایی رسید که حجت الاسلام قاسمیان روحانی نزدیک به قالیباف عملیات عین الاسد را هم نمایشی خواند و به انتقاد از آن در میان هواداران پرشور پرداخت.

حالا اما با ترور سوم در سوریه اوضاع حادتر شده است. آنهم در شرایطی که ایران پیامی از آمریکا دریافت کرده که گفتگوها بر سر پرونده هسته‌ای ایران تا انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا متوقف می‌شود.

اطلاعات به ما چه می گویند؟

براساس آنچه تاکنون منتشر شده مشخص می‌شود که اسرائیل اشراف اطلاعاتی خوبی بر افراد، زمان و مکان رفت و آمد نیروهای مهم ایرانی در سوریه دارد که شائبه نفوذ در بدنه برای به دست آوردن اطلاعات را بیشتر می‌کند. به طور کلی بررسی اینکه این افراد و جلسات آن‌ها در سوریه چگونه برای اسرائیل فاش شده است، یک پرونده بسیار مهم در درون حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح است.

به علاوه  اسرائیل با هدف قراردادن نیروهای ایرانی علاوه بر کنترل ضربه پذیری خود در سوریه و داخل خاک فلسطین، به دنبال افزایش شکاف داخلی ایران میان نیروهای وفادار و بدنه انقلابی با حاکمیت است. در این مسیر هم به نظر می‌رسد تاحد زیادی موفق بوده است. آیا از این پس صبر استراتژیک می‌تواند مدافعانی در داخل از درون جریان حاکمیت پیدا کند؟

سختی تصمیم گیری در چنین شرایطی دقیقا در همین جا نهفته است. خصوصا آنکه می‌بینیم ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی بروز و ظهور چندانی در صحنه ندارد.

به طور طبیعی در چنین شرایطی تنظیم یک نقشه مشخص پیوسته که هم مسائل منطقه‌ای و هم گفتگوهای ایران و آمریکا را دربر بگیرید در دستور کار قرار خواهد گرفت. اوضاع به گونه‌ای در حال پیش رفتن است که طبیعتا هیچ کدام از اجزای این پازل نمی‌توانند از یکدیگر جداگانه درنظر گرفته شوند.

واکنش ایران به ترور اخیر در سوریه چه خواهد بود؟ آنهم در شرایطی که ایران در آستانه برگزاری انتخابات مجلس به سر می‌برد. انتخاباتی که در آن یک جریان سیاسی به طور کامل احساس می‌کند هیچ کاندیدایی ندارد تا به مجلس بفرستد. در نهایت هر واکنشی که از سوی ایران صورت پذیرد، آیا این واکنش می‌تواند نیروهای بدنه تندرورو را در داخل راضی کند؟ یا آنکه با افزایش انتقادات آن‌ها شکاف حاکمیت و بدنه وفادار بیشتر خواهد شد؟
 

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها