تمامیت آسمانی؛ مفهومی نوین در حاکمیت ملی

در جنگ ۱۲ روزه‌ ، این حقیقت به‌ روشنی آشکار شد در حالی که خاک ایران از اشغال فیزیکی مصون ماند، آسمان کشور عملاً در اختیار نیرویی بیگانه قرار گرفت.

تمامیت آسمانی؛ مفهومی نوین در حاکمیت ملی

یاسر هاشمی 

در عصر حاضر، مفهوم حاکمیت ملی دیگر محدود به خطوط مرزی بر روی نقشه نیست.  تمامیت ارضی، یعنی مصونیت حریم زمینی و مرزهای ملی کشورها از هرگونه تجاوز خارجی، که از دیرباز به‌عنوان یکی از پایه‌های حقوق بین‌الملل شناخته شده و در منشور سازمان ملل متحد و نظام‌های سیاسی جهان جایگاه رفیعی داشته است. در ایران نیز این اصل همواره جزء خطوط قرمز حاکمیت تلقی شده است.  

اما واقعیت جنگ اخیر چیز دیگری را نشان داد. در حالی که  حاکمان همچنان بر لزوم صیانت از تمامیت ارضی تأکید داشتند، اتفاقاتی در آسمان ایران رخ داد که آشکارا خلاف این ادعا بود. مرزهای زمینی کشور ظاهراً دست‌نخورده ماندند، اما بالای سر این مرزها، در آسمان و فضای سایبری و راداری کشور، کنترل از دست خارج شد . 

در جنگ ۱۲ روزه‌ ، این حقیقت به‌ روشنی آشکار شد در حالی که خاک ایران از اشغال فیزیکی مصون ماند، آسمان کشور عملاً در اختیار نیرویی بیگانه قرار گرفت. برای درک این تناقض، ابتدا باید به سنت دیرینه‌ی «تمامیت ارضی» به‌عنوان یکی از اصول بنیادین حقوق بین‌الملل توجه کرد و سپس مفهوم نوظهور و حیاتی «تمامیت آسمانی» را درک نمود. که حاکمیت ملی فقط به خطوط مرزی روی زمین محدود نیست. هر کشوری، طبق کنوانسیون شیکاگو (۱۹۴۴)، مالک بلافصل آسمان خود نیز هست. یعنی همان‌طور که کسی نباید بی‌اجازه وارد خاک ما شود، هیچ پرنده‌ آهنینی هم نباید بی‌اجازه وارد فضای هوایی‌ ما شود . این یعنی تمامیت آسمانی   

تمامیت آسمانی ، مفهومی نوینی که حاکمیت ملی را به آسمان، فضا، امواج الکترومغناطیسی و قلمرو دیجیتال گسترش می‌دهد. اگر تا دیروز، حاکمیت فقط به خاک اطلاق می‌شد، امروز حفظ حاکمیت بر آسمان، فضا، ارتباطات ماهواره‌ای، شبکه‌های سایبری، و سلطه بر قلمرو الکترونیک نیز بخشی از الزامات دولت‌هاست. تمامیت آسمانی در این معنا یعنی: کنترل فضای هوایی ملی؛ توان دفاع هوایی پیشرفته؛ سلطه بر عرصه پهپادی و موشکی؛ تسلط بر طیف فرکانس‌های ارتباطی و راداری؛ توان بازدارندگی در جنگ سایبری؛ و بهره‌مندی از زیرساخت مستقل ماهواره‌ای و فضایی. اینها همگی بخش‌هایی از ارتفاعاتی هستند که امروزه، میدان اصلی نبرد محسوب می‌شوند. اگر کشوری نتواند آسمان خود را رصد و از آن دفاع کند، یا شبکه‌های خود را از نفوذ بیگانه مصون نگاه دارد، حاکمیت آن تنها به سطح زمین محدود می‌ماند و در عمل فاقد قدرت واقعی خواهد بود. 

در طول ۱۲ روز در عمل، خاک ایران تحت اشغال نبود، اما بالای سر آن، سرزمینی نامرئی اشغال شده بود: نه فقط فضای هوایی کشور، بلکه فضای اطلاعاتی، سایبری و روانی آن. در واقع، حاکمیت بر زمین حفظ شد، اما حاکمیت بر آسمان از دست رفت. و این شکاف فاجعه‌بار، نتیجه بی‌توجهی دکترین دفاعی ایران به مفاهیم مدرن حاکمیت بود.   

جمهوری اسلامی ایران، از بدو تأسیس، مفهوم دفاع از خاک میهن را در قلب ایدئولوژی امنیتی خود جای داده است.. اما در قرن بیست‌و‌یکم، این تعریف دیگر کافی نیست. مرزها دیگر فقط بر خاک کشیده نمی‌شوند، بلکه در آسمان، در امواج، در فضا، و در بیت‌های دیجیتال تعریف می‌شوند. حاکمیتی که تنها مرز زمینی‌اش را محافظت کند، اما در برابر ورود نامرئی جنگنده‌ها، پهپادها، ماهواره‌ها و بدافزارها ناتوان باشد، حاکمیتی ناقص است. 

با این شرایط، پس از آتش‌بس، ایران در وضعیتی بسیار ضعیف  قرار گرفت. با اینکه دیگر بمبارانی صورت نمی‌گرفت، اما آسمان کشور در کنترل دشمن و پرنده‌های بدون سرنشین ، هواپیماهای شناسایی و سامانه‌های جاسوسی الکترونیکی دشمن در حاشیه مرزها حضور دائمی . به‌عبارت دیگر، اشغال آسمان ایران حتی پس از آتش‌بس ادامه یافت — اشغالی نرم، نامرئی اما کامل. 

مهم‌تر آنکه ایران هیچ اقدام جدی‌ای برای بازپس‌گیری این قلمرو آسمانی نکرد. نه عملیات بازدارنده‌ای طراحی شد، نه سامانه‌های پدافندی جایگزین شدند، نه بازسازی مؤثری در سامانه‌های راداری یا سایبری صورت گرفت. حتی در سطح رسانه‌ای و سیاسی نیز سکوتی سنگین حاکم بود. هیچ فرمانده‌ای برکنار نشد، هیچ کمیته‌ای برای تحقیق در مورد شکست دفاع هوایی تشکیل نشد، و نه حتی در مجلس یا رسانه‌های رسمی، نقد صریحی از این عملکرد منتشر شد. 

این واکنش ها  نه ‌تنها نشانه‌ای از ضعف بود، بلکه عملاً نوعی پذیرش اشغال آسمان به حساب می‌آمد. 

حاکمان نظامی و سیاسی ایران، که تاکنون بر بازدارندگی غیرمتقارن و گروه‌های نیابتی تمرکز کرده‌اند، باید بپذیرند که توازن قدرت در منطقه تغییر کرده است. ادامه دادن به دکترین‌های گذشته، بدون بازبینی و پذیرش ضعف ، به معنای تکرار اشتباه است. شجاعت واقعی در اعتراف به اشتباه و اصلاح آن نهفته است، نه در انکار و شعار.

با توجه به آنچه گفته شد، ایران برای خروج از این وضعیت و بازسازی حاکمیت واقعی خود، باید مفهومی را که در این مقاله به‌عنوان «تمامیت آسمانی» تعریف شد، به‌صورت رسمی وارد ادبیات استراتژیک و دکترین دفاعی خود کند. این اقدام نباید صرفاً در قالب شعار یا یک بند در بیانیه‌ها باقی بماند، بلکه باید تبدیل به سیاست عملی و تخصیص منابع واقعی شود. همان‌گونه که روزگاری مفهوم «دفاع مقدس» با بسیج عمومی و حمایت وسیع از جنگ تحمیلی تثبیت شد، اکنون زمان آن فرارسیده که «دفاع آسمانی» به‌عنوان یک محور حیاتی امنیت ملی مطرح گردد. 

سخن آخر : در دنیای امروز، حاکمیت فقط بر خاک نیست. کشوری که آسمانش، شبکه‌اش، امواجش و فضای سایبری‌اش در اختیار دیگران است ، اگرچه خاکش اشغال نشده ، اما در عمل اشغال شده است. تمامیت آسمانی، نه یک استعاره بلکه یک واقعیت ژئوپلیتیک است که باید آن را جدی گرفت. 

ایران اگر بخواهد آینده‌اش را تضمین کند، باید آسمانش را بازپس گیرد.  

 اما چگونه ؟ دیپلماسی یا میدان !؟ 

 

یاسر هاشمی   تیرماه 1404

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها