صلح درون؛ آشتی ملی، آتشبس واقعی
در دل روزهای پرتنش منطقه، وقتی خبر آتشبس منتشر شد، شاید اولین چیزی که در دل بسیاری از مردم ایران گذشت، نفس راحت بود. اما در پس این نفسِ آسوده، چیزی بسیار مهمتر جریان داشت: نمایشی از همدلی ملی، وحدت درونی و عشق مردم به وطن بود.

به قلم: حمیدرضا حدائق
در روزهای خطر، بدون تفاوت در مذهب و عقیده ، قومیت، جنسیت، یا نوع پوشش، میلیونها ایرانی در داخل و خارج از کشور یکدل شدند و همه با یک قلب تپیدند: ایران
اما اکنون که آتشبس در فرصتی برای تنفس در سایهی جنگ فراهم کرده، توجه به تحولات داخلی کشور بیش از پیش اهمیت می یابد .
فراموش نکنیم که آتشبس تنها زمانی میتواند ، آرامش واقعی و پایدار را برقرار کند که نهتنها در مرزها، بلکه در درون مرزها نیز و در ذهن جامعه نیز آرامش برقرار شود.
خوشبختانه نظام جمهوری اسلامی در جنگ ۱۲ روزه نه تنها از یک چالش بسیار سخت و تاریخی عبور کرد ، بلکه به فرصتی تاریخی برای حفظ وحدت ملی به دست آورد.
همدلی و وحدت ملی به وجود آمده در سایه جنگ تحمیلی از سوی رژیم غاصب صهیونیستی فرصت مناسبی است برای آشتی ملی و اصلاحاتی بنیادین در حوزه اجتماعی، فرهنگی و امنیتی است .
۱. توقف فضای امنیتی؛ پایان دادن به نگاه تهدیدمحور به جامعه ای که با عشق به وطن شان حساب خودشان را از خائنین وطن فروش جدا کردند و با جان و دل در کنار مسئولین نظام و نیروهای مسلح و امنیتی قرار گرفتند.
نباید فراموش کنیم که بزرگترین خطری که پس از هر بحران خارجی ممکن است کشور را تهدید کند، تداوم نگاه امنیتی به مسائل اجتماعی و فرهنگی است. جامعهای که احساس کند «منتقد بودن» معادل دشمن بودن است، دچار انزوا، ناامیدی و خشم پنهان خواهد شد.
بازداشت خبرنگاران، تهدید فعالان اجتماعی، و برخورد قهری با نخبگان مستقل، نهتنها آرامش نمیآورد، بلکه شکاف بین مردم و حاکمیت را بیشتر میکند.
اکنون زمان آن است که آستانه تحمل را بالا ببریم و خطوط قرمز بازتعریف شوند، و نقد بهجای جرم، به رسمیت شناخته شود.
۲. صلح درون؛ آشتی ملی، آتشبس واقعی
آتشبس با دشمنان خارجی ارزشمند است، اما صلح واقعی، زمانی محقق میشود که حاکمیت با مردم خودش نیز آشتی کند.
آشتی با نسل جدید، با زنان، با طبقه متوسط، و با جوانانی که آینده را متفاوت از نسل گذشته میبینند.
این صلح، نه از جنس تسلیم است و نه کوتاهآمدن از اصول؛ بلکه از جنس درک متقابل، احترام به تفاوتها، و گفتوگو بهجای گسلسازی است.
ایران امروز، بیش از هر زمان دیگری به یک “آتشبس درون” نیاز دارد؛ جایی که همه احساس کنند دیده میشوند، شنیده میشوند، و محترماند.
۳. هویت ایرانی اسلامی ؛ نه حذف ارزش های دینی ، نه انکار هویت ملی
یکی از آسیبهای مزمن در سالهای گذشته، تبدیل “ایرانی بودن” به تقابل با “مذهبی بودن” بوده است؛ گویی کسی که به سنتها و تاریخ ملی خود افتخار میکند، لزوماً در برابر دین قرار دارد، یا زنی که حجاب ندارد، الزماً با نظام دشمنی دارد.
تثبیت و بازتعریف هویت ایرانی باید با پذیرش تنوع فرهنگی، مذهبی و نسلی همراه باشد.
نه میتوان جوان امروز را به الگوی دهه شصت محدود کرد، و نه میتوان شعائر مذهبی را به حاشیه راند.
باید ترکیبی متعادل از ریشههای ایرانی و ارزشهای اسلامی را بازتعریف و ترویج کرد.
در نتیجه می بایست فرصت آتشبس را به آشتی ملی تبدیل کنیم
آتشبس فعلی یک فرصت تاریخی است؛
فرصتی برای بازاندیشی در سیاست داخلی، برای برداشتن گامهای کوچک اما صادقانه بهسوی جامعهای آزادتر، سالمتر و متحدتر.
اگر امروز صدای توپها خاموش شده، نوبت آن است که صدای مردم شنیده شود.
و این مهم، تنها با اصلاح رویکردهای فرهنگی، اجتماعی و امنیتی ممکن است.
ارسال نظر