در جنگ جاری کجا ایستاده‌‎ایم؟

در جنگ جاری کجا ایستاده‌‎ایم؟

محمد صادق ربانی، عضو بازنشسته هیأت علمی دانشگاه

 

حجم رویدادهای غیر منتظره‌‎ای که این روزها رخ می‌دهد ‎دهد به اندازه‌ای گسترده عمیق و تاثیرگذار است که فرصت پرداختن به رویدادهای مهم گذشته یا اندیشه کردن برای آینده را تنگ کرده است. در حالی که جنبش اعتراضی سال گذشته، موسوم به جنبش مهسا زیر خاکستر بود، آرمیتا، دخترک ۱۷ ساله مخالف حجاب اجباری در شرایط مرگ و زندگی قرار گرفت و بالاخره جان باخت، جایزهٔ صلح نوبل به نرگس محمدی تعلق گرفت، سلاخی داریوش مهرجویی و همسرش وحیدۀ محمدی فر هنگامی صورت گرفت که دوربین‎‌‌‌‌‌های شناسایی باز از کار افتاده بود. ظاهراً همهٔ دل‌مشغولی‌های گذشته را باید در بایگانی قرار داد و به رخدادهایی پرداخت که در حال قربانی کردن انسان‌ها و انسانیت ‎است.

شاخهٔ نظامی حماس دیوار مستحکم زندان روباز غزه با 3/2 میلیون نفر سکنه را شکافته، جان بیش از هزار نفر را در اسرائیل گرفته، تعداد بیشتری را مجروح کرده، تعدادی را هم به گروگان گرفته و شهرهای مهم اسرائیل را زیر موشک‌باران قرار داده است.

اسرائیل پس از این غافلگیری خونبار، در جستجوی رهبران حماس به بمباران گستردۀ هوایی در غزه پرداخته است. کشته‌های ‎مردم گرفتار در غزه به چند هزار نفر از پیر و جوان و زن و مرد و کودک رسیده است. از همۀ کسانی که شاهد صحنه‎‌های فجیع جنگ خانمان‎سوز جاری هستند، پرسشی مقدر وجود دارد که در این جنگ در کجا ایستاده‎اند؟ در چه جبهه‌‎ای خواهند بود و به کدام میدان نبرد خواهند رفت؟ ظاهراً برای بالا نگرفتن تنش به همۀ کشورها توصیه شده که بیرون از معرکه بمانند و اجازه دهند تا رهبران کشورهای صاحب نفوذ، طرفین مخاصمه را از گسترش دامنۀ جنگ بازدارند.

به این ترتیب مردم سایر کشورها را از دخالت در جنگ برحذر داشته اند. از این رو تنها کاری که از مردم عادی ساخته است، موضع گیری درست در قبال این جنگ است.

اهمیت این موضع گیری هم کم نیست و به همین دلیل طرفین منازعه تلاش می‎کنند که افکار عمومی را به سوی خود جلب کنند.

موضع‎گیری رهبران لزوماً منطبق بر افکار عمومی مردم کشورشان نیست. کشورهای اروپایی و آمریکا جانب اسرائیل را گرفته‌اند ولی برپایی تظاهرات در همین کشورها اجازه نداده است تا دست اسرائیل برای حملات بی‎رحمانه کاملاً باز باشد.

از این سو مواضع کشورهای مسلمان، اعم از رهبران و یا مردم، عموماً طرفدار فلسطینیان هستند. مواضع حکومت ایران منطبق بر مواضع حماس، رهبری فلسطینیان ساکن غزه (3/2 میلیون نفر) است. رهبری جمعیت بیشتری از فلسطینیان (1/3 میلیون نفر)، محمود عباس، اقدام حماس را تروریستی می‌‎نامد. این عجب که چنین اختلاف نظری در افکار و آراء مردم کشور ماهم وجود دارد.

به‎ منظور وحدت بخشی به مواضع مردم لازم است جدال درونی منتقدین با حکومت را موقتاً فراموش کرد تا داوری در مورد نزاع حماس و اسرائیل را منصفانه‏‌‏‎تر صورت داد. انصاف این است که فلسطینی‌‎های مقیم غزه در وضعیت اسفباری زندگی می‌‎کنند. از دریا و خشکی محصور در نیروهای اسرائیلی هستند.

اسرائیل هم بی توجه به قطعنامه‌‎های سازمان ملل، شهرک سازی در زمین‌های اشغال شده را ادامه می‌دهد و با هر ساخت و ساز جدیدی نسبت به اعضای سازمان ملل دهن کجی کرده و نمک بر زخم‌های مردم فلسطین می‎‌پاشد.

از این منظر اقدام حماس را همچون آخرین قطره‌‎ای باید دانست که کاسۀ صبر آن‌ها را لبریز کرده و منجر به جنایت‌های غیر قابل کنترلی علیه مردم عادی در اسرائیل شده است. حرکت قابل نقد حماس و فجایع پدید آمدۀ پس از آن، موجب آن است تا افکار عمومی از حکام اسرائیل بپرسد که اگر حماس را یک گروه کوچک تروریستی در غزه می‎‌دانند، چرا تقاص آن را مردم محبوس در غزه باید بپردازند؟

شرایط زیست مردم غزه در قیاس با زندگی مرفه همسایگان اسرائیلی آن، ذاتاً حماس پرور است. این گروه اگر نابود شود، گروه مشابهی دیر یا زود سر برخواهد آورد. هر گونه راه حلی باید ناظر بر رفع مشکلات و محدودیت‌‎های مردم غزه، کرانۀ باختری و دیگر آوارگان فلسطینی باشد.

رفع تنش میان اسرائیل و فلسطین به دلیل دیرپا بودن آن طبعاً زمان بر است. آغاز جنگ جدید و وقوع کشتار مردم بی‎گناه از هر دو طرف، یکبار دیگر موضوع تنش‎های دیرپای اسرائیل و فلسطین در میان همۀ ملل دنیا را مطرح کرده است.

تفاوت این مرحله با دفعات پیشین، انعکاس لحظه به لحظۀ رویدادهای آن از طریق رسانه‌‎های اینترنتی است که واکنش افکار عمومی را در کشورهای مختلف در پی داشته و رؤسای دولت‌ها را به تأمّل بیشتر در مورد عکس‌العمل‌هایشان واداشته است.

به منظور آگاهی از دلایل دیرپا بودن موضوع باید به چگونگی شکل گرفتن دولت اسرائیل از بدو تأسیس آن پرداخت که شرح کامل آن را در جای دیگری باید جستجو کرد.

ولی به‎ صورت خلاصه می‎‌توان گفت اسکان تدریجی یهودیان آوراه در کشورهای مختلف دنیا، موجب آوارگی تدریجی فلسطینیان ساکن این منطقه شده است. با بمباران مناطق مسکونی شمال غزه مردم به کوچ کردن به بخش‌های جنوبی و عبور از گذرگاه رفح و آواره شدن آنان در صحرای سینا وادار می‎شوند.

آمریکا از نتانیاهو نخواست آتش بس را بپذیرد، فقط خواست غیرنظامیان کمتری کشته شوند. زندگی انسان‌ها برای رهبران اهمیتی ندارد. ... تعداد کشته شدگان برای رهبران فقط یک عدد خواهد بود. 

در جستجوی راه حل، به نظر می‌‎رسد موافقتنامه موسوم به پیمان اسلو که زمینه‎های تشکیل دو دولت در کنار یکدیگر را فراهم می‎کرد همچنان بهترین راه حل است هر چند که تندروهای طرفین با آن موافق نیستند.

جهت گیری افکار عمومی کشورمان، همسوی افکار عمومی سایر ملل آزادۀ دنیا، برای حل تنش‌‎های موجود، سران دولت‌ها را وادار به تمکین به خواستۀ ملت‌ها خواهد کرد. در کشورمان نیز رفع تنش میان اسرائیل و فلسطین یکی از مهم‎ترین نتایج سیاسی را به دست خواهد آورد.

 

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها