نقد فیلم؛

یادداشتی در باره فیلم «مسخره‌باز» / داستانی پر از مو اما فاقد پیچش مو!

مسخره‌باز فیلمی به کارگردانی و نویسندگی همایون غنی‌زاده و تهیه‌کنندگی علی مصفا محصول سال ۱۳۹۷ است.

مسخره باز

هادی حقانی - سرویس فرهنگی مستقل‌آنلاین:

سینما به واسطه شیوه خاص روایی خود در نهایت وامدار روایت است و مانند هر گونه‌ی روایی دیگری واجد دو وجه مهم است: «قصه» به مثابه مضمون و درون‌مایه و پی‌رنگ و رخداد و شخصیت و «بازنمایی روایی» به عنوان فرم و شیوه بازگویی قصه.

فیلم «مسخره‌باز» ساخته همایون غنی‌زاده فیلمی از هر لحاظ نامتعارف در سینمای ایران است. فیلم شیوه‌ای پیچیده و مبتنی بر فرم و تکنیک برای روایت قصه خود برگزیده است و بزرگ‌ترین موفقیت و جذابیت فیلم نیز همینجاست. زوایا و قاب‌های پیچیده دوربین، میزانسن‌های تئاترگونه، دکوپاژهای پرتنش، بازی‌های اغراق‌آمیز و جلوه‌های ویژه جذاب. فیلم سرشار است از تجربه‌های ناب و بازیگوشانه بصری و فرمی. هرچند این روزها لفظ «تجربه» برای تلاش‌هایی به کار می‌رود که درنهایت موفق نبوده اما حداقل جسارت و جاه‌طلبی سازنده‌اش را می‌تان ستود. فیلم مسخره‌باز اما چه از نظر ساخت و چه از لحاظ کیفیت تماشای فیلم به عنوان یک مخاطب، واجد تجربه‌های جدیدی است و همین فرصتی مغتنم برای سینمای ایران است.

سکانس درخشان زلزله را به یاد بیاورید. دوربین در داخل چاه قرار دارد، همه چیز می‌لرزد، پنکه سقفی تکان تکان می‌خورد و همزمان تنش فزاینده به اوج خود می‌رسد: پنکه سقوط می‌کند و بازرس فیلم را می‌کشد.  جنازه او را نیز چاه و دوربین همزمان می‌بلعند، مانند بسیاری دیگر از عناصر موجود در فیلم. این شکل روایی درخشان به خودی خود مضمون نمی‌سازد اما می‌تواند مضامین موجود را به شکلی جدید و خلاقانه بازآفرینی کند. از این لحاظ فیلم درخشان است.

اما نقطه‌ضعف فیلم مانند بسیاری دیگر از فیلم‌های سینمای ایران «قصه» است. فیلم کشش یک فیلم بلند را ندارد. فیلمساز برای پوشاندن ضعف فیلمنامه و ایجاد جذابیت دست به دامن تکنیک و بازی‌های فرمی شده و به همین‌خاطر در بخش‌هایی از فیلم خصوصا پرده دوم به ملال و تکرار انجامیده است. فیلمساز تلاش کرده با تکرار عناصر بصری و موضوعی مانند دیالوگ‌ "نحسی این مغازه رو برداشته"، ورود مرغ دریایی به مغازه به هوای ماهی عروسکی، کانسپت مو، علاقه وافر کاظم‌خان به زدن سبیل مشتریان و نمونه‌های متععدی از این دست ضمن ایجاد طنز کشش ناکافی قصه را جبران کند اما در این راه چندان موفق نبوده است. فیلم علیرغم آنکه ریتم تدوینی تندی دارد در بخش‌هایی از ریتم می‌افتد و بیننده را خسته می‌کند.

مسخره باز

فیلم سرشار از ارجاع به فیلم‌های مهم سینماست. کازابلانکا، بیل را بکشید، هوانورد، پاپیون و هزار دستان. اما این ارجاعات بندرت در دل قصه تنیده می‌شوند و در مجموع کمکی به پیشبرد پیرنگ فیلم نمی‌کنند و در حد ادای دینی متفرعنانه باقی می‌مانند.

فیلم در مجموع ترکیبی است از ایده‌هایی که گاهی درخشان است (سکانس پایانی فیلم که همه در سونامی غرق شده‌اند را به یاد بیاورید) و ایده‌های متوسطی که در حد هذیان و پرگویی باقی مانده‌اند و در مجموع باعث شده‌اند فیلم مسخره‌باز با وجود دستاوردهای فنی درخشان در تمامیت بیان قصه‌اش الکن و ناموفق عمل کند.

فیلم مسخره‌باز دوباره نشان‌داد سینمای ایران در بعد تکنیکی به بلوغ قابل‌توجهی رسیده اما در حوزه قصه و محتوا همچنان لنگ می‌زند.  

 

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها