حسین انصاریراد در گفتگو با مستقل:
مجلس اول مجلسی بود با تمام اصناف و عقاید مختلف
انصاریراد میگوید: من در مجلس اول حضور داشتم و تا حد زیادی آزادی انتخاب در این انتخابات بود و فقط سران حزب توده را به عنوان کسانی که نمیتوانند به کتاب آسمانی قسم بخورند رد صلاحیت کردند و افراد دیگر طبق استانداردهای متعارف و معقول در انتخابات شرکت کردند و مجلسی با تمام اصناف و عقاید مختلف تشکیل شده بود.
گفتگو از امیرحسین جعفری/خبرنگار
با نزدیک شدن به انتخابات شاهد تشکیل جلسات مختلف جناحهای سیاسی موجود در کشور هستیم که هر یک پیرامون شرایط کشور و در نهایت انتخاب یک کاندیدای مشخص بحث و تبادل نظر میکنند اما تاکنون نام مشخصی از کاندیدای دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا به صورت رسمی اعلام نشده است. در کنار اختلاف در انتخاب کاندیدا مشکلات دیگری سد راه جریانهای سیاسی کشور است که شاید قبل از هر چیز باید به حل این مسائل فکر کنند؛ که از مهمترین آنها یاس و ناامیدی و سیاستزدگی توده جامعه به جهت شرکت در انتخابات است و تجربه انتخابات مجلس اخیر کاملا نشان میدهد که جامعه چه برخوردی نسبت به صندوق رای دارد. اصلاحطلبان در این دوره اقدام به تشکیل نهاد اجماعساز از احزاب و شخصیتهای مطرح جریان خود کردهاند هر چند نام برخی از چهرههای قدیمیتر این جریان از جمله موسوی خوئینیها، حسین انصاری راد و .. در میان آنها خالیست و هنوز مشخص نشده این نهاد با چه مکانیزمی کاندید جریان اصلاحطلب را به جامعه معرفی میکند. از طرفی بحث رد صلاحیت کاندیدای اصلاحطلبان در ریاست جمهوری نیز بحث مفصلیست که در این زمینه نیز اصلاحطلبان موضع مشخصی نگرفتهاند که مانند انتخاباتهای ۹۲ و ۹۶ خواهان ائتلاف با جریان میانهرو هستند یا بر روی کاندیدای تماما اصلاحطلب خود ایستادگی میکنند. برای درک بهتر شرایط پیش روی اصلاحطلبان در انتخابات گفتگو کردیم با حسین انصاری راد فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده مجالس اول، پنجم و ششم، که در مجلس ششم رئیس کمیسیون اصل ۹۰ بود. مشروح گفتگو را میخوانیم:
*به عنوان شخصیتی که دورههای مختلف مجلس را از نزدیک شاهد بودهاید چرا شاهد کاهش کیفیت در برگزاری انتخابات بودهایم؟
این مسئله خیلی پیچیده تاریخی در چهل سال جمهوری اسلامی است و مقداری ناشی از اختلافات فکری و عقیدتی کسانی بوده که در انقلاب شرکت داشتهاند. من در مجلس اول حضور داشتم و تا حد زیادی آزادی انتخاب در این انتخابات بود و فقط سران حزب توده را به عنوان کسانی که نمیتوانند به کتاب آسمانی قسم بخورند رد صلاحیت کردند و افراد دیگر طبق استانداردهای متعارف و معقول در انتخابات شرکت کردند و مجلسی با تمام اصناف و عقاید مختلف تشکیل شده بود. البته در مجلس اعتبارنامه عدهای را رد کردند اما من شخصا هیچکس را رد نکردم و از نظر من رد اعتبارنامهها به جا نبود. در مجلس دوم به دلیل وقوع جریانات و ترورهای سال ۶۰ حزب جمهوری اسلامی تقریبا حاکم مطلق و مسلط بر وضع کشور بود که در نتیجه مجلس دوم شرایط خاصی حاکم شد که کاندیداهای حزب جمهوری اسلامی انتخاب شدند. ولی دورهای که من میتوانم به آن تکیه کنم که انتخابات از مدار خودش به کلی خارج شد و شکل دیگری پیدا کرد انتخابات دوره هفتم مجلس است، در این دوره حدود ۳۵۰۰ نفر از اصلاحطلبان و چهرههای نزدیک به جریان اصلاحطلب رد صلاحیت شدند که ۸۵ نفر از آنها در مجلس بودند و اکثرا فرزندان انقلاب بودند. کسانیکه در جنگ شرکت داشتند و افراد معتبری بودند اما نزدیک به اصلاحطلبان بودند و بهنظر من کاملا غیرقانونی ردصلاحیت شدند. البته من در سه نطق این مسائل را در مجلس ششم مطرح کردهام که این ردصلاحیتها بر خلاف احکام مسلم شرع هست و کسانیکه این نسبتها را به اشخاص دادهاند اگر نتوانند اثبات کنند که نمیتوانند مُجرمند و این مطالب چاپ هم شده است، از جمله دو نفر محکوم به ارتداد را در محاکم قضایی ردصلاحیت کردند که دکتر یزدی و دکتر خدایاری بودند که نامه سرگشاده نوشتند که بر چه اساسی ما را محاکمه کردهاید؟
کی تفهیم اتهام شدهایم؟ با کدام قاضی؟ یعنی هیچ موضوعی هم برای محاکمه وجود نداشت و نامههای سرگشاده آقای خدایاری و یزدی را در نامه سال ۹۲ به رهبر معظم انقلاب اشاره کردم. چون آقای جنتی ادعا کرده بود ردصلاحیتها را بر اساس آیات قرآن انجام دادهایم و آقای یزدی گفته بود با اتکا به کدام آیه ما را مرتد اعلام کردهاید؟
آقای یزدی وقتی ۸۰ ساله بود روزه میگرفت منظور این است که ایشان از دانشجویان مطرح مسلمان خارج از کشور بود و مورد اعتماد امام نیز بودند. در جلسه تحصن مجلس ششم هم اصرار کردم که ما بهصورت قانونی و مسالمتآمیز در برابر این رد صلاحیتها مقاومت کنیم اما دوستان حزب مشارکت ما این پیشنهاد را نپذیرفتند و تسلیم وضع موجود شدند که تا امروز هم ادامه دارد. البته من هم اهل خشونت نیستم و همیشه طرفدار اصلاح داخلی بودهام و هرگونه براندازی را رد میکنم و به نفع کشور نمیدانم و به هم خوردن نظم کشور را مجاز نمیشمارم.
*اگر در انتخابات ۱۴۰۰ شاهد کاهش میزان مشارکت در انتخابات باشیم صحنه سیاسی به چه صورت خواهد بود؟
اگر وضع انتخابات به همان شکلهای گذشته انجام بگیرد و رد صلاحیتها در دست آقای جنتی و شورای نگهبان باشد و بر همان اساس هم عمل بشود من معتقدم انتخابات یک انتخابات مطلوب نخواهد بود و مشارکت به حداقل خواهد رسید که تبعات آن برای جمهوری اسلامی بسیار سنگین خواهد بود.
*بهنظر شما در این دوره اصلاحطلبان با چه مکانیزمی کاندیدای خود را انتخاب میکنند؟ آیا ممکن است اصلاحطلبان به کاندیدای ائتلافی روی آورند؟
اصلا اینطور نیست اصلاحطلبان اسمی که طیف مشخصی هستند، حزب اعتماد ملی، اتحاد ملت، کارگزاران، مردم سالاری و حتی نهضت آزادی هستند. البته ممکن است نهضت ازادی در چارچوب دیگر احزاب قرار نگیرد چون تفکر آنها کمی مطابق میل این احزاب نیست، ولی من معتقدم اصلاحطلبان به طور کلی چه اصلاحطلبان اسمی باشد چه واقعی که اسم بردنشان سخت است همه باید متحدا کاندیدایی را به صورت دموکراتیک انتخاب کنند وسیاستشان را هم نسبت به مسائل مختلف رسما اعلام کنند. سیاست داخلی انتخابات آزاد به معنای واقعی کلمه است و آنکه … تایید میکند من قبلا هم گفتم آش کشک خاله است. من معتقدم سیاست داخلی انتخابات آزاد باشد و مدیریت کشور بر اساس انتخاب آزاد مردم باشد نه انتخاباتی که از فیلتر شورای نگهبان بگذرد، انتخاباتی که در چارچوب استانداردها باشد. در مورد سیاست خارجی هم رئیس جمهور باید اختیار داشته باشد که با چه کشورهایی مذاکره کند و از نظر منافع ملی سیاستهایش را اعمال کند و هیچ مانعی در سر راهش نباید وجود داشته باشد.
*پدرخواندگی و خاتمیمحوری تا کجا روندهای اصلاح طلبان را پیش میبرد؟
آقای خاتمی نه خودش را پدر کسی میداند و نه هیچوقت ادعای رهبری اصلاحات را اعلام کرده، آقای خاتمی شخصیتی است که برای اسلام یک مسلمان مخلص است و هم یک روحانی مخلص است و هم طرفدار مصالح ملی کشور است و فرزند ملت ایران است و اگر محبوبیتی دارد به خاطر صداقت و سلامت او است که عملا آن را در دوره ریاست جمهوریاش نشان داده است و ایشان به مسئله پدرخواندگی اعتقاد ندارد.
*بحث نهاد اجماعساز اصلاحطلبان مطرح است، آیا شما به این جلسه دعوت شدهاید؟
من فقط دیروز در روزنامه اعتماد این مطلب را دیدم اما از بنده دعوتی نشده است.
*شاهد کاندیداتوری شما در انتخابات ۱۴۰۰ هستیم؟
خیر البته پیش تر این سمت به من پیشنهاد شده است و رد کردهام و امروز که تقریبا به طور مسلم چنین فکری در من وجود ندارد.
*برای افزایش میزان مشارکت در انتخابات چه باید کرد؟
در درجه اول مدیریت باید انتخابی باشد؛ یعنی ملت ایران طبق قانون اساسی، حق الهیشان است که با انتخاب خود مدیریت کشور را مستقر کنند. بنابراین حاکمیت اصلی و علت رسمیت هر سمتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی مربوط به انتخاب مردم است. اگر حاکمیت ملی به معنای واقعی کلمه انجام شود و انتخابات به معنای واقعی صورت بگیرد و واقعا مردم احساس کنند که آزادند که میتوانند به هر کسی رای دهند این راهکار میتواند کارساز باشد.
*آیا عملکرد اصلاحطلبان در کاهش میزان مشارکت موثر بوده است؟
اساس مشکل کشور رادیکالهایی هستند که با مذاکره با خارج مخالفاند و انتخابات را از محور اصلی خودش که آرا مردم هست خارج کردهاند ولی در عین حال عملکرد اصلاحطلبان را با سوءنیت تعبیر نمیکنم. با اینکه من در مجلس ششم با سیاستی که حزب مشارکت در مسئله انتخابات اتخاذ کرد و شرایط را پذیرفت و انتخابات بر اساس ردصلاحیتها انجام گرفت که آن را خلاف شرع میدانستم این سهلانگاری که از روی حسن نیت هم انجام شده است اینها منتظر یک فرصت بهتر بودند ولی نقش اصلاحطلبان و عدم مقاومت اینها در برابر تخلفات قانونی که در شورای نگهبان وجود داشت تاثیر مهمی در یاس مردم ایجاد کرد.
*اگر کاندیدای اصلاحطلبان در این دوره رد صلاحیت شود، آنها چه سیاستی را اتخاذ میکنند؟
من معتقدم که اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ باید سیاستشان را هم از نظر تئوری و هم عملی مشخص کنند که چه سیاستی را در خارج و داخل میخواهند دنبال کنند و بر اساس معیارها در انتخابات شرکت کنند. من در مجلس دهم به سی نفر رای دادم که تقریبا به هیچکدام اعتقاد نداشتم و عمدتا را نمیشناختم ولی دوباره چنین کاری را تکرار نخواهم کرد.
ارسال نظر