معدن در نبض تاریخ

جاده ابریشم؛ پیکره های سنگی بودای پدر و پسر، سنگ هفت قلم، منار جام و هزاران اثر تاریخی بی نظیر و کم نظیر دیگر در افغانستان به حق این کشور را شایسته عنوان نبض تاریخ می کند.

معدن در نبض تاریخ

یادداشتی از احسان عزیزی 

فقط در توصیف بودای پدر مورخین چنین آورده اند که یک چشم این ابر اثر ۵۳ متری زمرد و یک چشم دیگرش یاقوت بوده و پیشانی هم از طلا و گفته‌اند که وقتی نور به پیشانی بودا می‌تابید تمام سطح شهر بامیان طلایی می‌شد. این کشور آنچنان که از ردپای تاریخ غنی است از معدن و منابع خدادادی غنی تر.

زمانی نه چندان دور یک یادداشت داخلی در وزارت دفاع ایالات متحده در سال ۲۰۱۰، افغانستان را “عربستان سعودی لیتیوم” توصیف کرده بود، به این معنی که این کشور می‌تواند برای تامین جهانی فلز لیتیوم به همان اندازه که عربستان برای نفت خام اهمیت دارد، حیاتی باشد. این توصیف هیجان انگیز شاید تا حد بسیار زیادی بتواند ظرفیت های معدنی این کشور را، تشریح و تبین نماید. گستره سرزمینی افغانستان از نظر منابعی مانند مس، طلا، نفت، گاز طبیعی، اورانیوم، بوکسیت، زغال سنگ، سنگ آهن، خاک های کمیاب، لیتیوم، کروم، سرب، روی، سنگ های قیمتی، تالک، گوگرد، تراورتن، گچ و مرمر غنی است. اما شوربختانه تلاش های متعدد در دهه های اخیر برای انتفاع ملی از این منابع، متاثر از ناپایداری های امنیتی و سیاسی افغانستان، عموما با شکست مواجه شده است.

طالبان با بازگشت به قدرت در افغانستان پس از ۲۰ سال غیبت، کنترل منابع طبیعی این کشور را به دست گرفته اند. منابعی که اخرین ارزیابی ها درسال۲۰۱۰  ارزش آن را تا ۳ تریلیون دلار برآورد کرده است. سنجشی که در حال حاضر به شدت اعتبارش با چالش روبرو شده است زیرا امروزه ارزشی به مراتب بیشتر برای این منابع متصور می باشند، زیرا شاخص های جهانی اقتصاد از شوک کووید بهبود نسبی یافته و قیمت‌ مواد معدنی از مس تا لیتیوم در سال های اخیر تماما روندی افزایشی را تجربه کرده اند. تاریخچه فعالیت های مدرن اکتشافات در این کشور به اقدامات زمین شناسان انگلیسی و آلمانی در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بر می گردد. اما این شوروی بوده است که در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ سیستماتیک‌ترین کارهای اکتشافی را در سراسر این کشور انجام و حجم وسیعی از اطلاعات دقیق را تولید کرده است. به گونه ای که شاید بتوان آن را به عنوان ستون فقرات مطالعات جدیدتر در نظر گرفت.

از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۱، سازمان زمین شناسی ایالات متحده بررسی دقیق داده های موجود را انجام و اطلاعات جدیدی از مطالعات هوابرد و همچنین بررسی های میدانی خود را به داشته های سازمان زمین شناسی افغانستان افزود. این کار منجر به پهنه بندی کشور افغانستان به ۲۴ پهنه از نظر استعداد مواد معدنی گردید که در این پروژه تخمینی از فراوانی هر ماده معدنی، در این نواحی ارائه شده است.

متاسفانه بخش معدن در این کشور تا کنون گاو نقد و شیره دهی بوده که فقط پایه های قدرت و بقای کنترل کنندگان محلی آن را، تامین کرده است و هرگز موتوری برای رشد اقتصاد ملی این کشور نبوده است. در حال حاضر، در افغانستان استخراج معادن در مقیاس های کوچک وجود دارد که بیشتر آنها غیررسمی و غیرقانونی است و خارج از رژیم رسمی مالی و نظارتی این کشور انجام می شود. استخراج معادن منبع اصلی درآمد طالبان و همچنین داعش، شبه نظامیان محلی و جنگ سالاران مختلف در طول جنگ با ایالات متحده بود است. طالبان جریان‌های درآمدی نسبتاً متنوعی از مواد معدنی، متشکل از کالاهای پرمصرف (مانند زغال‌سنگ)، مواد معدنی صنعتی (مانند تالک و کرومیت)، و مواد معدنی با ارزش بالا مانند گوهر سنگ ها برای خود ایجاد کرده اند. تخمین زده می شود که این گروه در طول جنگ با امریکا بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار از استخراج معادن که دومین جریان درآمد بزرگ آنها پس از مواد مخدر بوده است، درآمد داشته اند. این درآمدها از طریق ترکیبی از درآمد های مستقیم معدن داری، وصول های شبه حق‌الامتیاز و پرداخت‌های حمایتی از معدن‌کاران و عوارض حمل و نقل تامین ‌شده است.

سبد معدنی طالبان بیشتر از مواد معدنی تشکیل شده که با سرمایه و تکنولوژی محدود قابل استخراج و یا فرآوری هستند. سنگ‌های قیمتی و طلا توسط معدن‌کاران سنتی و در مقیاس کوچک از ذخایر سطحی یا نزدیک به سطح با استفاده از فرآیندهای نسبتاً ابتدایی استخراج می‌شوند. اما بسیاری از منابع معدنی افغانستان برای استخراج و فرآوری، از نظر سرمایه و تکنولوژی در افقی دیگر قرار دارند که تاکنون از دسترس این گروه دور مانده اند لذا برای انتفاع از آنها، نیاز به سرمایه‌گذاری های فناورانه و مالی جدید خارجی دارد که این مهم تا کنون به دلیل ناپایداری های امنیتی و سیاسی در کنار فساد گسترده حکام محلی و دولت مردان محقق نشده است.

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها