درسهایی از دهه ۹۰ هند برای اقتصاد بحرانزده ایران
چگونه تجربه اصلاحات هند میتواند چراغ راهی برای عبور از بحران اقتصادی ایران باشد؟
در روزهایی که اقتصاد ایران درگیر تلاطمهای ارزی، تورمهای دو رقمی و رشد اقتصادی نامطلوب است، مرور تجربه کشورهایی که از شرایط مشابه عبور کردهاند میتواند بسیار آموزنده باشد.

یکی از الگوهای قابل توجه، تجربه اقتصادی هند در دهه ۹۰ میلادی است؛ کشوری که با بحرانی مشابه، اما با تصمیمگیری جسورانه، مسیر توسعه و ثبات را در پیش گرفت.
دو اقتصاد در دو زمان؛ اما با شباهتهای آشنا
اقتصاد ایران امروز در بسیاری از ابعاد، یادآور هند قبل از سال ۱۹۹۱ است؛ زمانی که اقتصاد این کشور بهشدت دولتی، محدود و گرفتار بوروکراسی مزمن بود. همانند ایران امروز، هند نیز با بحران شدید ارزی، تورم بالا و بیاعتمادی سرمایهگذاران مواجه بود.
اما نقطه عطفی رخ داد: دولت هند با اتخاذ اصلاحاتی گسترده و ساختاری، اقتصاد این کشور را از مسیر فروپاشی به سمت پویایی سوق داد. اصلاحات ارزی، خصوصیسازی، تسهیل قوانین کسبوکار و تمرکز بر صادرات خدمات از جمله اقدامات کلیدی بودند که مسیر هند را برای دهههای آینده تغییر دادند.
تفاوتهای تعیینکننده
البته تفاوتهایی نیز وجود دارد؛ ایران تحت فشار شدید تحریمهای بینالمللی است، که دستیابی به سرمایهگذاری خارجی و منابع مالی جهانی را با مانع جدی روبهرو کرده. همچنین فضای سیاسی در ایران برای اجرای اصلاحات ساختاری، بهدلیل تنشهای داخلی و خارجی، بسیار محدودتر از شرایط هند در دهه ۹۰ است.
با این حال، فرصت برای بهرهگیری از این تجربیات هنوز از بین نرفته است.
درسهای کلیدی هند برای ایران
۱. کوچکسازی دولت و پایان بنگاهداری دولتی
واگذاری واقعی بنگاههای اقتصادی به بخش خصوصی توانمند، نه نهادهای شبهدولتی، راهی است برای احیای بهرهوری و کاهش کسری بودجه.
یکسانسازی نرخ ارز و استقلال بانک مرکزی
تجربه هند نشان داد که دوگانگی ارزی نهتنها مانع رقابتپذیری است، بلکه زمینهساز رانت و فساد میشود.
توسعه صادرات غیرنفتی با نگاه منطقهای
ایران میتواند با تمرکز بر دانشبنیانها، گردشگری و کشاورزی با ارزش افزوده، سهم خود را در بازارهای منطقهای بازیابد.
اصلاح قوانین دستوپاگیر کسبوکار
سادهسازی مقررات و مبارزه با بوروکراسی، بهبود محیط کسبوکار را در پی دارد — موضوعی که هند با موفقیت به آن پرداخت.
حمایت از سرمایه انسانی و نخبگان
جذب نخبگان داخلی و مهاجر و اتصال دانشگاهها به صنعت، میتواند ایران را در مسیر توسعه پایدار قرار دهد.
تعامل سازنده با اقتصاد جهانی
استفاده از ظرفیت سازمانهای بینالمللی، حتی در غیاب عضویت کامل، میتواند مسیر اصلاح را هموارتر کند.
اصلاح ساختار مالیاتی به نفع عدالت و شفافیت
جایگزینی درآمدهای نفتی با نظام مالیاتی کارآمد، راهی است برای استقلال اقتصادی و مقابله با فساد.
کلام آخر
اقتصاد ایران در آستانه یک انتخاب تاریخی قرار دارد: یا تداوم مسیر کنونی که به فرسایش منابع و مهاجرت گسترده منتهی میشود، یا اصلاحات تدریجی اما عمیق، با الگوگیری از کشورهایی مانند هند که توانستند از دل بحران، تولدی تازه بیابند.
بدون شک، مسیر دوم آسان نیست. اما آیندهنگری، شجاعت در تصمیمگیری، و اعتماد به ظرفیت داخلی، کلید عبور از این گذرگاه دشوار است.
ارسال نظر