مسالەی ایران و پایان جنگ اوکراین
پایان جنگ اوکراین پیامدهایی فراتر از تضعیف اوکراین خواهد داشت. تبعاتی چون به حاشیه رفتن اروپا و تبدیل شدن قدرت هایی چون بریتانیا، فرانسه و آلمان به بازیگران فرعی و درجه دو و برجسته شدن نقش و اهمیت چین و محور پکن - مسکو و قدرت های مستقلی نظیر ترکیه، هند، برزیل و عربستان و ...
از تبعات صلح روسیه و اوکراین: معامله با کارت ایران و بده بستان بر سر آن در یک بازی بزرگ با آمریکا
صلاح الدین خدیو روزنامه نگار
شواهد و قرائن فراوان نشان می دهد که در آستانەی یک دگرگونی مهم در روابط بین الملل قرار داریم. در صورت پایان جنگ اوکراین، احتمالا از این منظر سال 2026 مانند سال های 1919، 1945 و 1989 به یک نقطه عطف تبدیل می شود.
مطابق پیش نویسی که زلنسکی آن را پذیرفته، اوکراین بخش مهمی از خاک خود را در شرق واگذار می کند. بخشی مهم که شامل بنادر، خاک حاصل خیز، منابع آبی و کارخانجات و نیروگاه های هستەای است.
نقض تمامیت ارضی یک کشور آنهم به ابتکار آمریکا که رهبری نظام جهانی پس از 1945 را بدست دارد، حاکی از زوال نظم لیبرال محور کنونی و بازگشت به دورەای تازە از هرج و مرج است.
به این تحول باید فرسایش اتحاد آمریکا و اروپا را افزود که ستون اساسی نظام جهانی در 80 سال گذشته بوده است.
لذا پایان جنگ اوکراین با دستور کار پبشگفته پیامدهایی فراتر از تضعیف اوکراین خواهد داشت. تبعاتی چون به حاشیه رفتن اروپا و تبدیل شدن قدرت هایی چون بریتانیا، فرانسه و آلمان به بازیگران فرعی و درجه دو و برجسته شدن نقش و اهمیت چین و محور پکن - مسکو و قدرت های مستقلی نظیر ترکیه، هند، برزیل و عربستان و ...
تاثیر این تحول روی ایران را می توان از دو گوشه نگاه به نظاره نشست.
اول: پایان جنگ و لغو تحریم های روسیه به تلطیف روابط مسکو و واشنگتن می انجامد و به احیای سریع اقتصاد روسیه منتهی می شود. این امر به کاهش اتکای روسیه به کشورهای پیرامون خود و از جمله ایران منجر می شود.
امری که ممکن است تبعاتی چون معامله با کارت ایران و بده بستان بر سر آن در یک بازی بزرگ با آمریکا را در پی داشته باشد.
دوم: برخی صداها در ایران با درک تحول در ساختار و ماهیت قدرت در نظام بین الملل دنبال انقلابی اساسی در آن و آرزوی رهایی ایران از چنبرەی فشار غرب هستند.
این نگاه از نوعی نزدیک بینی مفرط و تاریک اندیشی ساختاری رنج می برد.
وقتی می گوییم، غرب تضعیف شده و فاقد میزان تاثیرگذاری و ارادەی سابق است، مشخصا مقصود دول اروپایی است.
طرف های اصلی ایران نه اروپا، بلکه آمریکا و اسرائیل هستند که از قضا هر دو چه به لحاظ نظامی و چه اقتصادی از موقعیت قوی تری نسبت به گذشته برخوردارند.
در دنیای جدید به همان اندازه که کشورهای عضو اتحادیەی اروپا، پویایی اقتصادی و خلاقیت های سیاسی و نوآوری های نظامی شان را از کف دادەاند، بر اندازەی اقتصاد و بودجەی دفاعی دولت هایی چون اسرائیل و ترکیه و حتی رقبایی چون عربستان و امارات افزوده شده است.
با این اوصاف توازن قوای موجود علیه ایران تغییر نکرده و مقایسەی آن با معادلەی روسیه و اروپا از اساس اشتباه است.
منبع: کانال نویسنده
ارسال نظر