امروز اگر در برابر زن‌کشی سکوت کنیم، فردا شاید نتوانیم صدای هیچ‌ زنی را در جامعه بشنویم

زن‌کشی تنها قتل یک زن نیست، بلکه قتل امید، آزادی، کرامت انسانی و امنیت در جامعه است. ادامه این جنایات، آن هم در سایه بی‌تفاوتی یا توجیه‌های فرهنگی و قانونی، آسیب‌های جبران‌ناپذیری بر روان جمعی و ساختار خانواده می‌زند.

امروز اگر در برابر زن‌کشی سکوت کنیم، فردا شاید نتوانیم صدای هیچ‌ زنی را در جامعه بشنویم

تحلیلی اجتماعی-حقوقی با نگاهی تطبیقی به جوامع در حال توسعه

ابوالقاسم عابدین پور

چکیده

قتل زنان به‌دست مردان خانواده، که با عنوان «زن‌کشی» شناخته می‌شود، پدیده‌ای نگران‌کننده و فزاینده در ایران است. دلایلی چون «ناموس»، «آبرو»، «غیرت» یا «کنترل» بر رفتار زنان، اغلب پشت این جنایت‌ها قرار دارند. در این گزارش، با تکیه بر نمونه‌های واقعی و تحلیل اجتماعی-حقوقی، پدیده زن‌کشی در ایران را بررسی کرده‌ایم و آن را با وضعیت برخی جوامع در حال توسعه مقایسه کرده‌ایم.

مقدمه

زن‌کشی (Femicide) نه تنها یک قتل فیزیکی بلکه پاک کردن هویت اجتماعی و انسانی زن از فضای زندگی عمومی است. در بسیاری از موارد، قربانی تنها به جرم تصمیم‌گیری مستقل درباره زندگی خود، هدف خشونت مرگبار قرار می‌گیرد. در ایران، گزارش‌های متعددی از قتل زنان به دست پدر، شوهر، برادر یا حتی پدرشوهر شنیده می‌شود. این نوشتار، با حذف نام‌ها برای احترام به حرمت قربانیان، به بررسی زمینه‌های این جنایت‌ها می‌پردازد.

زن‌کشی در بافت اجتماعی ایران

ساختار سنتی خانواده در بسیاری از مناطق ایران مردسالارانه باقی مانده است. در چنین ساختاری، کنترل رفتار زنان به‌عنوان بخشی از «مسئولیت مردان» تعریف شده و تخطی از آن ممکن است با خشونت پاسخ داده شود.

مفاهیمی همچون «ناموس»، «غیرت» و «آبرو» اغلب بهانه‌هایی برای اعمال خشونت هستند، به‌ویژه در نبود آموزش صحیح، ضعف آگاهی عمومی و حمایت‌های قانونی ناکافی.

وقتی قانون پشتیبان نیست

طبق قانون مجازات اسلامی، پدر در صورت قتل فرزند دختر خود قصاص نمی‌شود. در مواردی که همسر، برادر یا سایر اقوام زن را به قتل می‌رسانند، ادعاهایی همچون «جنون آنی» یا «تحریک حیثیتی» باعث تخفیف مجازات می‌شود. نهادهای حمایتی نیز، در بسیاری از موارد، قبل از وقوع جنایت، دخالت مؤثری ندارند.

 روایت‌هایی از واقعیت (بدون نام)

در اینجا، چند نمونه از زن‌کشی‌های ثبت‌شده در سال‌های اخیر آورده شده است؛ نام‌ها حذف شده‌اند، اما جزئیات هشداردهنده‌اند:

دختری نوجوان در گیلان به دست پدرش با داس به قتل رسید؛ دلیل: «رابطه عاطفی».

زنی در تهران، هنگام خواب، توسط همسرش به‌دلیل «بی‌توجهی» با جسم سخت کشته شد.

زنی مطلقه در پارکینگ منزلش، با ضربات چاقوی شوهر سابقش جان باخت؛ تهدیدها پیش‌تر گزارش شده بود.

دختری در مشهد به‌خاطر فعالیت اینستاگرامی، توسط برادر خود با چاقو به قتل رسید.

زنی که قصد طلاق داشت، در خانه پدرشوهرش مسموم و سپس خفه شد.

نگاهی فراتر از مرزها

در کشورهای مختلف، پدیده زن‌کشی نیز وجود دارد، اما تفاوت در نحوه مواجهه قانونی و اجتماعی مشهود است.

 هند: قتل زنان به‌دلیل جهیزیه یک معضل است، اما قوانین حمایتی مانند «حمایت از زنان در برابر خشونت خانگی» تصویب شده است.

 مکزیک: زن‌کشی به‌عنوان جرم مستقل تعریف شده و دادگاه‌های ویژه تشکیل شده‌اند.

مصر: کمپین‌های مدنی قوی برای مبارزه با خشونت علیه زنان فعال هستند، حتی اگر جامعه همچنان سنت‌زده باشد.

ایران: با وجود افزایش آمار، هنوز نه تعریفی رسمی از زن‌کشی وجود دارد و نه قوانین اختصاصی برای مقابله با آن.

در نهایت: جنایتی که نمی‌گذارد جامعه درمان شود

زن‌کشی تنها قتل یک زن نیست، بلکه قتل امید، آزادی، کرامت انسانی و امنیت در جامعه است. ادامه این جنایات، آن هم در سایه بی‌تفاوتی یا توجیه‌های فرهنگی و قانونی، آسیب‌های جبران‌ناپذیری بر روان جمعی و ساختار خانواده می‌زند.

اگر قانون‌گذاران، نهادهای اجرایی، آموزش‌وپرورش، رسانه‌ها و جامعه مدنی به مسئولیت خود عمل نکنند، چرخه زن‌کشی ادامه خواهد یافت. آنچه نیاز است:

تعریف جرم زن‌کشی در قانون

لغو معافیت‌های قانونی پدر یا همسر قاتل

تأسیس خانه‌های امن

آموزش گسترده درباره حقوق زنان و مهارت‌های زندگی

تقویت کمپین‌های مردمی

 

امروز اگر در برابر زن‌کشی سکوت کنیم، فردا شاید نتوانیم صدای هیچ‌ زنی را در جامعه بشنویم.

منابع: قوانین کیفری ایران، آمار رسمی قوه قضائیه، گزارش‌های حقوق بشری، منابع خبری داخلی، گزارش‌های سازمان ملل.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها