چطور بعد از چند اشتباه، بهترین کارگزاری بورس را انتخاب کردم

چطور بعد از چند اشتباه، بهترین کارگزاری بورس را انتخاب کردم

 

 

اگر چند سال تو بازار بورس و بعدش رمزارز و فارکس درگیر شده باشی، میفهمی که سود و ضرر فقط از سهم و استراتژی نمیاد. من خودم دو بار سر انتخاب کارگزاری اشتباه، بخشی از سودم را عملا دود کردم؛ نه با پوزیشن بد، با ساختار بد. این جمله رو دوباره میگم: با انتخاب غلط کارگزاری، عملا بخشی از استراتژی خوبت خنثی میشه.

اولای ۹۷، برای من معیار انتخاب کارگزاری این بود: هرکی زودتر پیامک ثبت نام فرستاد و اپش قشنگ تر بود. نتیجه؟ صف خریدهای مهم را از دست میدادم چون سامانه هنگ میکرد، پشتیبانی هم جواب کلی میداد که "در حال بررسی هستیم". اون موقع هنوز متوجه نبودم مشکل از کجاست، فک میکردم همه همین وضعیت را دارن. بعد که همزمان با یه کارگزاری دوم کار کردم، تازه تفاوت واقعی معلوم شد.

تجربه شخصی من از کارگزاری های بورس؛ از ظاهر قشنگ تا عدد و داده

من سه مدل کارگزاری را تجربه کردم:

اولی، کارگزاری خیلی معروف با تبلیغات زیاد. مزیتش این بود که سریع کد داد، ولی سامانه معاملاتی در فشار بازار کم میاورد. یک بار توی ریزش، دکمه فروش عملا کار نمیکرد. همون روز فهمیدم کارمزد کم به تنهایی معیار خوبی نیست.

دومی، کارگزاری کوچیک تر که روی پشتیبانی مانور میداد. پشتیبانی تلفنی خوب بود، ولی امکانات تحلیلی، فیلترها، گزارش پرتفوی و... نصفه نیمه. اگر خودت اکسل باز کنی و همه چی را دستی در بیاری شاید این چیزها مهم نباشه، ولی برای معامله گر پر تکرار، زمان از یه جایی به بعد مهم تر از نیم درصد کارمزد میشه.

سومی، که الان بیشتر سرمایه بورسی من اونجاست، هیچ وقت تبلیغ عجیب غریب نکرده. من از طریق مقایسه عددی و گزارش تحلیلی بهش رسیدم، نه بنر ویدئویی. تفاوتش کجا بود؟ در دو چیز:

اول، پایداری سامانه در روزهای شلوغ. اگر روز صف و ریزش و عرضه اولیه سامانه درست کار کنه، یعنی زیرساخت واقعا جدی گرفته شده. اینو با یک دو بار معامله نمیشه فهمید؛ باید دیتا و تست طولانی داشته باشی یا از جایی استفاده کنی که این تست رو قبلا انجام داده.

دوم، شفافیت در هزینه ها و روند واریز و برداشت. کارمزدی که روی کاغذ میبینیم یه چیزه، هزینه واقعی که در طول ماه جمع میشه چیز دیگه. من بعد از مقایسه چند ماهه دیدم اختلاف کارمزد موثر بین دو کارگزاری به عددی رسیده که عملا یک پوزیشن سود کم ریسک در ماه را میخوره.

اگر بخوام صادق باشم، خودم به عنوان معامله گر، حوصله جمع کردن ۳۵۰ تا داده درباره هر کارگزاری رو ندارم. اینجاست که نگاه من به ابزار مقایسه و تحلیل عوض شد. مثلا اگر بخوای با یک دید نسبتا منصفانه سراغ بهترین کارگزاری بورس از نظر کارمزد، پشتیبانی و امکانات بری، منطقی تره از جایی شروع کنی که این دیتاها رو قبلا جمع کرده و بر اساس مدل مشخص وزن داده، نه صرفا تجربه یک نفر در اینستاگرام.

چطور میشه انتخاب کارگزاری را از حد حدس و حاشیه بیرون آورد

من بعد از چند سال معامله، برای خودم یک چک لیست ساده درست کردم. این چک لیست ترکیبی از تجربه شخصی، داده هایی بود که از پلتفرم های تحلیلی گرفتم و همینطور اشتباهاتی که بقیه تکرار میکردن. چیزی که جالبه اینه که وقتی معیارها را واضح مینویسی، خیلی از کارگزاری هایی که ظاهرا "خوب" هستن، سریع از لیست حذف میشن.

چند معیار عددی که واقعا روی جیب تو اثر میگذاره

یک، کارمزد و هزینه های پنهان. کارگزاری که روی کاغذ کارمزد پایین میده، ولی در عمل با تاخیر در واریز، محدودیت های عجیب برداشت یا خطای سامانه باعث میشه مجبور شی سفارش رو با قیمت بدتر اجرا کنی، عملا هزینه معاملاتی تو رو بالا میبره. من یک بار روی یک سهم پرحجم، به خاطر تاخیر ارسال سفارش، تقریبا نیم درصد بدتر وارد شدم. روی حجم بالا، این فقط یک عدد کوچک نبود.

دو، کیفیت سامانه معاملاتی. این مورد بیشتر از چیزی که فکر میکنی مهمه. سرعت لود پنل سفارش، ثبات در حین عرضه اولیه، امکان ارسال سفارش شرطی، نمودار قابل اتکا، حتی جزئیاتی مثل راحت بودن ویرایش سفارش. اینها چیزهایی هست که توی صفحه معرفی کارگزاری کمتر نوشته میشه، ولی برای کسی که روزی چند بار خرید و فروش میکنه، حیاتی است.

سه، پشتیبانی و حل مسئله واقعی. من زیاد با این جمله برخورد کردم: "مشکل سراسری است، صبور باشید. این جواب، زمانی که کاربر واقعا در ریسک بازاره، بیشتر شبیه فرار از مسئولیته تا پاسخ. جایی که بهش تکیه میکنی باید حداقل یک کانال ارتباطی سریع و جدی داشته باشه که در مواقع حساس، واقعا پاسخگو باشه، نه فقط تیکت ثبت کنه.

چهار، شفافیت و به روز بودن. پلتفرمی که خودشو مرتب به روز میکنه، گزارش مقایسه کارگزاری ها رو با تاریخ مشخص منتشر میکنه، وزن هر معیار رو توضیح میده و حتی خطاها یا محدودیت داده هاش رو شفاف مینویسه، برای من قابل اعتمادتره از جایی که فقط میگه "ما بهترین هستیم و هیچ عدد و مدلی پشت حرفش نیست.

اگر الان بخوای کارگزاری عوض کنی، از کجا شروع کنی

اگر بخوام یک نقشه راه خیلی عملی و کوتاه بدم، چیزی شبیه این میشه:

اول، وضعیت فعلی خودت رو روشن کن. حجم معاملات، تعداد تراکنش در ماه، استراتژی (نوسان گیری، سوئینگی، میان مدت)، میزان حساسیتت به ابزار تحلیلی داخلی سامانه. کسی که سالی ۴ بار معامله میکنه با کسی که روزی ۱۰ تا معامله میزند، کارگزاری ایده آل متفاوتی خواهد داشت.

دوم، بر اساس همین نیاز، معیارها را وزن بده. مثلا اگر نوسان گیری میکنی، سرعت و پایداری برایت مهم تر از یک ذره اختلاف کارمزد است. اگر بلند مدت هستی و تعداد معاملاتت کم است، شاید خدمات جانبی، تحلیل، گزارش پرتفوی و کارمزد برایت بالاتر بیاید.

سوم، قبل از اعتماد به یک تجربه فردی (از جمله تجربه من)، حتما سراغ مقایسه ها و گزارش هایی برو که روش امتیازدهی خودشان را توضیح داده اند. اینکه بدانی فلان سایت بر اساس چند نقطه داده، با چه وزنی، به این نتیجه رسیده که یک کارگزاری بهتر است، خودش یک لایه اطمینان اضافه است.

چهارم، پیشنهاد شخصی من این است که اگر در حال حاضر در یک کارگزاری فعالی، لزومی ندارد ناگهانی همه چیز را منتقل کنی. یک دوره حداقل یک ماهه، با سرمایه کم، در کارگزاری جدید کار کن. حس واقعی سرعت سیستم، سطح خطا، پاسخگویی پشتیبانی و ریزه کاری ها را فقط در عمل میفهمی.

جمع بندی کوتاه و یک پیشنهاد 

انتخاب کارگزاری خوب، شاید به اندازه انتخاب استراتژی معاملاتی جذاب به نظر نرسد، ولی اثرش روی نتیجه نهایی کمتر نیست. من شخصا بعد از اینکه روی داده ها و تجربه واقعی تکیه کردم، نه فقط استرسم در روزهای شلوغ کمتر شد، بلکه دیدم هزینه پنهان معاملاتم هم منطقی تر شده.

اگر حس میکنی وقت یا حوصله جمع کردن آمار و تست عملی همه کارگزاری ها را نداری، منطقی است از جایی شروع کنی که این کار را تبدیل به شغل خودش کرده. فیدبین دقیقا روی همین نقطه تمرکز کرده؛ تست واقعی با حساب واقعی، امتیازدهی با مدل شفاف، و به روز رسانی مداوم. از همین الان میتونی یک بار معیارهای خودت را با داده های فیدبین کنار هم بذاری و ببینی کارگزاری فعلیت واقعا در حد انتظارت هست یا نه.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها