دست نامرئی

دست نامرئی

بابک ابراهیمی 

 استاد دانشگاه

 

می‌آیی و رخ نمی‌گشایی

اشراقی و توأمان مشایی!

بر طاقِ جهان نشان رواقی

جان را تو غدایی و عشایی

 

ملزومات جوامع تا حدود زیادی مشترک است هرچند به نظر آید هر جامعه فرهنگ خاص و مطلوب خود را خوش‌آمد گوید.

 

با این حال در عرصه اقتصاد برای تحقق یک اقتصاد مقاوم، تاکنون فرمول جادویی لسه‌فر Laissez-faire با رمز دست نامرئی Invisible hand بازار آدام اسمیت Adam Smith در کتاب نظریه عواطف اخلاقی The Theory of Moral Sentiments یا نظم خودجوش Sensory order مایکل پولانی Michael Polanyi (همه‌چیزدانِ ضداثبات‌گرا) و مبسوط فریدریش آگوست فون هایِک Friedrich August von Hayek در چارچوب ضدیت با برنامه‌ریزی مرکزی کارآمد بوده است. «امکان همکاری بدون اجبار» تعبیری‌ست که میلتون فریدمن، برنده جایزه نوبل اقتصاد از دست نامرئی بازار داده است. این امر به معنای عدم مداخله دست قدرت حکومت در بازار دارای نظم طبیعی خود و خود به خود است. به گفته فون هایِک از آنجا که نظم خودجوش حاکم بر بازار هدف خاصی اعم از سیاسی و ایدئولوژیک ندارد و فقط با هدف تأمین و هماهنگی اهداف ساده و طبیعی مختلف افراد است، نمی‌توان مورد انتقادش قرار داد. برای توضیح چنین نظمی که به واسطه هماهنگی و هم‌پذیری متقابل بسیاری از اقتصادهای فردی در بازار به کار می‌رود، فون هایِک کلمه یونانی کاتالاکسی Catallaxy را که به معنای «دشمن را دوست ساختن» است به جای Economy به کار می‌برد، زیرا Economy یا علم اقتصاد یا تدبیر منزل، بار ناآزادی کنترل با هدف‌های خاص را در خود دارد ولی Catallaxy با بار مبادله از ناآزادی فاصله می‌گیرد و با آزادی عمل بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های انسانی با مبادله موجب رونق مراودات و دوستی‌های انسانی‌ست. این منطق و استدلال بیانگر نیاز به آزادی اقتصاد و اقتصاد آزاد و مراقبت از دست‌اندازی‌های قدرت و رانت بدان است. 

 

«دست [نامرئی/ غیبی] خدا» Hand of God یا «مشیت الهی» Divine Providence گاه جایگزین «دست نامرئی بازار» شده است مزایای اجتماعی و منافع عمومی ناخواسته بزرگ‌تر را توصیف می‌کند که توسط افرادی که در جهت منافع شخصی خود عمل می‌کنند به دست می‌آیند. ایده تجارت و مبادله بازار که به طور خودکار منفعت شخصی را به سمت اهداف مطلوب اجتماعی هدایت می‌کند، توجیهی اصلی برای فلسفه اقتصادی لسه‌فر است که در پس اقتصاد نئوکلاسیک نهفته است. حاصل، اقتصاد مقاوم است که به همکاری و صلح در عین مقاومت برابر جنگ می‌انجامد. چنین طرح آزادی معطوف به رفاه و سعادت بشری دارای پیوندهای عمیق با وحدت ملل یا وحدت ادیان الهی است. تدیّن و تمدّن در عمل برای تحقق، نیازمند طرح‌ها و تصمیم‌های استراتژیک است. هدایت کشتی‌ها در دریاهای طوفانی و امیدواری به بقا در گذار شب ناآرام تابع مهارت ناخدا و همکاری سرنشینان است و هر نوع همکاری میان کشتی‌ها به رخصت ناخدایان برای نجات بیشتر مسافران مؤمن به فرامین نجات‌بخش ناخدایان ناگزیر می‌نماید. در این صحنه، که حوادث طبیعی خود برای نابودی کشتی‌ها به اندازه زیادی وجود دارد، ناخدایان چون خدایان زمینی صلح‌گرا انگاشته می‌شوند که دست نامرئی از آستین غیب برون آرند و سرنشینان مؤمن نجات هر سرنشین هم‌سرنوشت را موجب رضایت خدایان [زمینی] (ناخدایان) و رونق فردای زندگی در اقیانوس آرام‌شده همراه با رضایت مانع از شورش می‌دانند که آرامش و رضایت خدایان زمینی در گروی نیک‌روزی و نیک‌بختی بندگان و به صورت دوطرفه مدیون و مرهون رفاه و رضایت سرنشینان است.

 

ای ناخدای مستان ساقیِ می‌پرستان

جامی به جانِ من ده جانِ مرا تو بستان

از این بده و بستان شیری شود به پستان

کو مایه‌ی حیات است هر مرده را دهد جان

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها