مسؤولیت عامه

مسؤولیت عامه

بابک ابراهیمی 

 استاد دانشگاه

 

از سوختنِ خرقه‌ی عمر ای صوفی

صافی و به میخانه دهی مشعوفی

تو دردکش و دُردکش و دل صافی

وآن خلق به شوخی و فضولی یوفی

 

در تعامل میان جامعه و دولت چون مسوولیت‌ها بر عهده دولت دانسته می‌شود معمولا گویی بر دوش عامِ به ظاهر فاقد قدرت، مسؤولیتی نیست ولی معمولأ در عصر جدید دولت در واقع نهاد مسؤول و برآمده از فرهنگ همان عام جامعه است. عام خود هم مسوولیت‌های مدنی و اخلاقی دارد و بنا براین حق فرار از مسؤولیت اجتماعی Social Responsibility ندارد. با این حال معمول و رایج آنست که عامه همیشه طلبکار است و بدهکار نیست. همین طلبکاری و عدم بدهکاری ناشی از یک باور غلط جمعی است که زوال و تباهی جامعه را در پی دارد. برآمدن شوم این باور غلط بر شالوده خودپسندی و خودبسندگیِ رأی که سرنوشت بدی را رقم می‌زند، نیاز به یک توضیح علمی دارد.

 

پیش از توضیح علمی، فرد محقق طبعأ با حضور میدانی در جمع‌های روزمرّه اجتماعی بی‌آنکه تحت تأثیر باورها و کنش‌ها و واکنش‌ها و رفتارهای جمعی قرار گیرد، به بررسی رفتارها و شواهد می‌پردازد و شاهد روزمرّگی و روزمرگی‌ست.

 

محقق درمی‌یابد برخی باورها و نظرهای اجتماعی و سیاسی چندان نشانی از حقیقت ندارد ولی به عنوان باور عمومی پذیرفته شده است. باور چنین باورهای فاجعه‌بار اندوهبار است و در صورت رسیدن به مرحله عمل ضررهای غیرقابل‌جبرانی وارد می‌سازد که مسؤولیت آن را هیچ فردی نمی‌پذیرد چون از قضا ناخودآگاه پیوستن به چنین جمع‌هایی برای وانهادن مسؤولیت فردی اجتماعی است و مسؤولیت را بر دوش دیگران افکندن است. در این جمع‌ها خلقی وجود دارند که در جمع به اعتبار بی‌اعتبار جمع، اخلاق را وا می‌نهند و شوخ و فضول و یوفی (بیهوده‌گو) می‌شوند هرچند در فردیت چنین نباشند. این فرایند بر باد دادن زحمات بزرگ است. اما این فرایند چگونه صورت می پذیرد؟

 

روانشناسی توده یا عوام یا جمع Crowd psychology که به عنوان روانشناسی موب mob psychology نیز شناخته می‌شود، شاخه‌ای از روانشناسی اجتماعی social  psychology است‌. به نظر معادل فارسی دقیقی برای اصطلاح mob وجود ندارد همچنان‌که mobocracy را غوغاسالاری یا جاهل‌سالاری یا اوباش‌سالاری هم ترجمه می‌کنند. روانشناسان اجتماعی نظریه‌های متعددی را برای تبیین و توضیح این امر ارائه کرده‌اند که روانشناسی جمعی و رفتار توده با روانشناسی افراد درون آن توده متفاوت است و با آن تعامل دارد. نظریه‌پردازان عمده در روانشناسی جمعیت عبارتند از گوستاو لو بون Gustave Le Bon، گابریل تارد Gabriel Tarde و زیگموند فروید Sigmund Freud. این حوزه مربوط می‌شود به فرایندهای فکری و رفتاری اعضا، و جامعه به معنای یک هویت واحد. رفتار جمعی بسیار متأثر است از کنار رفتن مسئولیت فردی و نفوذ جامعیت رفتار جمعی که این نفوذ با افزایش حجم و بزرگ شدن اندازه توده، افزایش می‌یابد.

 

گوستاو لو بون Gustave Le Bon معتقد بود که در این فرایند عوامیت سه مرحله وجود دارد: غرق‌شدن Submergence، سرایت Contagion و پیشنهاد Suggestion.

 

در طول غرق شدن Submergence، افراد در جمعیت احساس خودِ فردی و مسؤولیت شخصی خود را از دست می‌دهند. این امر به شدت ناشی از ناشناس بودن در جمع است. به موجب این نظر، غرق شدن افراد در توده با گم شدن فردیت آنها همراه است و احساس مسؤولیت شخص را در درازمدت به گونه مصیبت‌باری کاهش می‌دهد. از مفاهیم کلیدی که لو بون آن را ظرف تغییر هویت فرد با غرق شدن در آرای جمع در نظر می‌گیرد و مورد تأکید قرار می‌دهد، مفهوم «انبوه خلق» است.

 

سرایت Contagion  به تمایل افراد در یک جمعیت برای پیروی بی‌چون‌وچرای عقاید و احساسات غالب جمع اشاره دارد. از نظر لو بون، در The crowd : a study of the popular mind این اثر می‌تواند مانند یک بیماری بین افراد «غرق شده» گسترش یابد.

 

پیشنهاد Suggestion به دوره‌ای اطلاق می‌شود که در آن ایده‌ها و احساسات جمعیت اساساً از یک ایدئولوژی ناخودآگاه مشترک shared unconscious ideology استخراج می‌شود. اعضای جمع توده مستعد هر ایده یا احساس گذرا می‌شوند. این رفتار از یک ناخودآگاه مشترک کهن یا باستانی archaic shared unconscious ناشی می‌شود و در نتیجه ماهیت غیر‌متمدنی دارد. توانایی‌های اخلاقی و شناختی کم‌توان‌ترین اعضا محدود است. لو بون معتقد بود که جمعیت تنها می‌تواند نیروی قدرتمندی برای تخریب باشد. علاوه بر این، لو بون و دیگران نشان داده‌اند که اعضای جمعیت به دلیل دشواری در پیگرد قانونی اعضای یک گروه Mob، احساس کمتری از مقصر بودن و گناهکاری دارند. به طور خلاصه، فردی که در میان جمعیت غرق و غوطه‌ور شده است، با تسلط «ذهن جمعی» کنترل خود را از دست می‌دهد و اعضای جمعیت را قادر به نقض هنجارهای شخصی یا اجتماعی می‌کند.

 

با این حال، اتفاق بدتری هم ممکن است و آن اینست که سازمان‌هایی که باید بر پایه علم و به‌صورت نخبگانی اداره شوند، با ظاهر نخبگانی گرفتار همین وضع شوند و غلط‌های رایج فکری و استراتژیک زیان‌آور و غیرمؤثر دامان نهادهای تخصصی جامعه را فراگیرد. واکنش نشان ندادن به وضع جاافتاده موجب بدتر شدن خواهد بود. در جمع‌های فوق‌الذکر عوامانه، طبعأ عوام تحصیلکرده با مدارک تخصصی وجود دارند و داشتن این مدارک تخصصی و تخصص‌های کسب‌شده در وضع عوامیت دلیل بر صلاحیت و تأیید فرد در وضع نمی‌باشد.

 

آنچنان‌که از نوشتار برمی‌آید کلید حل مشکلات در دست جمع توده‌ و عوامی‌ست که از وضع گله‌مندند ولی مسؤولیت فردی و جمعی خود را نمی‌پذیرند و به گردن این و آن می‌اندازند.

 

از کارِ فلک حالتِ تو حیرانی

از علت، حیرانی و خود می‌دانی

ما خفته‌ی چرخیم به هر ویرانی

دانی گنه از سیاستِ سلطانی؟

 

کافی دانستن عقل خود و ندیدن عیب و ایراد در خویش و خودپسندی گناه بزرگیست و ریشه نادانی و بی‌عقلی. حضرت علی می‌فرماید: «العجب یفسد العقل» «خودپسندى عقل آدمى را فاسد مى‏کند» و نیز آن را از حسودان عقل برمی‌شمارد: «عجب المرء بنفسه احد حسّاد عقله».

 

در حقیقت حضرت علی که جهل را بزرگ‌ترین دشمن انسان می‌داند، خودپسندی را در رأس این جهل می‌یابد: «العجب رأس الجهل» و تأکید می‌کند «الاعجاب یمنع الازدیاد» خودپسندى مانع فزونى است «.. و قد خاطر من استغنى برأیه»: .. هر کس که با رأى و نظر خود احساس بى‌نیازى [از آرای حقیقت‌مند دیگران] کند، به کام خطرها افتاد.

 

در دلِ شب چه خوش بوَد گفت و شنیدِ ناتمام

که او کُله نهاده کج به هنگامِ بار عام

 دامِ بلندِ گیسویش خاصه در بار خاص

نهان نمی‌شود ز چشم زیر کلاه مستدام

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها