کاندیداتوری زنان، نیاز امروز

ما اجازه شکست نداریم، جان و آبروی ما مهم نیست، ایران مهم است.

گروه سیاسی مستقل آنلاین/زهره آقایانی_ روزنامه‌نگار

دراین فضای آلوده و مه گرفته که امید به آینده حکم کیمیا پیدا کرده است، در این غوغای پیچیده و پرابهام که تمیز راه از چاه حکیمان بزرگ و منزه می‌طلبد که یافت می‌نشوند.

در این دوره پر شر شور که سیاست و اقتصاد و اجتماع از نفس افتاده، به هم گلاویزند و ثمر نمی‌دهند، در این زمانه که مردم سردر گریبان، غرق درحیرت و سرخوردگی‌اند، در این سیاست، که بازی تمام نشده کثیری از اصولگرایان و اصلاح طلبان، خود برماجرا، مهر ختم زده، به گوشه‌ای پناه آورده از آینده بیم دارند؛ گاهی سخن از انتخابات، سخت و ثقیل می‌نماید و چون بگویی خیره به‌سویت می‌نگرنند و شاید در دل شک سفاهت روا بدارند! پوشیدن لباس رقابت و ورود جدی به عرصه انتخابات به عجایب روزگار بیشتر شبیه است و چون زن باشی و نترسی و عزم کنی و یاری بخواهی و اندر آیی جسارت کرده‌ای و تیرهای طعن و کنایه را به جان خریده‌ای! 

...و من چنین کرده‌ام!

 در این طوفان بلا و در این آشوب زمانه به انتهای قلب خویش که در آن روزنی از روشنایی دیده‌ام تکیه می‌کنم. با خود گفته‌ام که اگر همه جا را آتش و دود گرفته باشد، اگر نفس‌ها به شماره افتاده باشد، اگر همه می‌گریزند، اگر عقل یاری نمی‌کند، باید برخاست و با عشق سخن گفت و از عشق یاری جست. باید پا به زمین کوبید، باید ماند، طرفدار زندگی شویم و مرگ را که کمین کرده است فراری دهیم.

ما اجازه شکست نداریم، جان و آبروی ما مهم نیست، ایران مهم است. ایران آن یوسفی است که باید خریداران و مشتاقان و خادمانش به صف شوند و افتخار کنند و اینجا و آنجا نقل کنیم که متاعی نداشته‌ایم، نان خشکی آورده بودیم و نیک می‌دانستیم که یوسف را به این بها ندهند ولی ما هم بودیم! ما هم با پایمان نه، با دلمان در صف خادمی ایران ایستادیم. من به اندازه خودم به اندازه یک شهروند ایرانی، به اندازه یک زن، بادستان تهی ولی با دلی سرشار از امید برای میهنم، کاندیدای مجلس شده‌ام تا ثابت کنم که بازی حفظ ایران، تازه شروع شده است. تازه تمرین دمکراسی و گریز از خشونت و استفاده از کوچکترین امکان‌های قانونی باید اوج بگیرد. خوب می‌دانیم که از درون و برون گرگان بسیار زوزه می‌کشند تا از پا بیفتیم و فرصت طلبان فراهم شوند و کشور در تسلسل استبداد و آشوب و بحران و اضمحلال فرو رود. مجلس که خانه ملتش خوانده‌اند با همه محدودیت‌ها و ضعف‌ها، سستی‌ها و حمله‌ها و هجمه‌ها، نقطه امیدی است که اگر همچنان زنده بماند و میهن دوستان و متعهدان به منافع مردم، کم یا زیاد در آن حضور داشته باشند، روز حادثه می‌تواند لنگرگاه اطمینان و اعتماد مردم شود و خدمتی بزرگ به ایران تحویل دهد. سزاوار و نیکو و ضروری است که بزرگان و سیاسیون و امتحان پس داده‌ها و شجاعان از فیلترهای محدود کننده عبور کنند و مجلسی مقتدر و مستقل و مصلح داشته باشیم. اما اگر به هر دلیل نگذاشتند، باید دیگران و تازه نفسان باشند و این عرصه مهم را به‌کلی از دست ندهیم. من به‌عنوان یک روزنامه نگار، با سابقه‌ای نزدیک به دو دهه و اطلاع روزانه از حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به سهم خویش آمده‌ام تا با رصد دقیق و لحظه به لحظه شرایط، اگر توفیق خدمتی فراهم شد و فرایند ضروری اصلاح طلبی اقتضا کرد توان خویش را بیازمایم و اگر بزرگان و جلوداران امکان یافتند با افتخار به نفعشان کنار بروم. 

در این میان نباید فراموش شود که زنان جامعه وظیفه‌ای برابر با مردان دارند، در همین مرحله حضور، چرا باید تعداد خانم‌های ثبت نام کننده هیچ نسبتی با میزان جمعیت آن‌ها نداشته باشد؟ 

  موضوع زنان و وضعیت‌شان در جامعه هر از گاهی سوژه رسانه‌ها و محافل سیاسی شده اما هنوز یک قدم به پیش نرفته تابلوی ایست  مقابلمان گذاشته می‌شود! طی یکصد سال حرکت ملت ایران به‌سوی توسعه و پیشرفت این تابلوی توقف همه جا مقابل زنان نهاده شده تا جایی که به وجودش عادت کرده‌ایم! اما صورت مسئله همچنان پابرجاست و سرنوشت نیمی از نفوس کشور در مقابل همین تابلوی ایست خاک می‌خورد. متاسفانه این عادت نامبارک برای ما زن‌ها نیز محلی از سوال نبوده و خودمان به آن گردن نهاده‌ایم. حضور کم ‌فروغ زنان در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی گواه این عادت است. ما زنان حتی حاضر نیستیم شانس خود را در سطوح مدیریتی پایین‌تر امتحان کنیم و با فعالیت‌های در خور شان زنان خواسته‌های خود را بر جامعه فکری و ساختار سیاسی کشور بقبولانیم. تا کی فقط نق بزنیم؟

 اگر به فقدان نیمی از جمعیت کشورمان در عرصه‌های مختلف اجرایی و فکری و رسمی معترضیم از یک جا باید آغاز کنیم. هیچ مدیر مردی لایق یا نالایق حاضر نیست مجانی جای خود را به زنان واگذار کند. پس برای ستاندن کرسی‌های مدیریتی، تصمیم گیری، تصمیم سازی در لایه‌های مختلف، باید حضور داشت و جنگید. شاید بر این اساس انتخابات مجلس و سودای حضور در ساختمان شیشه‌ای بهارستان سنگ محک خوبی بود 

تا این‌بار زنان برای شکستن موانع خود به رقابت بپردازند. هر چند این‌بار تعداد زنان برای رقابت انتخاباتی بیشتر از دوره‌های پیشین بوده است اما متاسفانه هنوز یک بیستم مردانند این در حالی است که ما خواهان حق برابر هستیم! تا ما در همین اولین مرحله، گامی برابر بر نداریم محال است هیج صندلی برای بانویی هر چند لایق خالی شود. تصمیم من برای حضور در میدان رقابت یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی تایید و تأکیدی بر مهم بودن همین نخستین گام است، تنها برای شکستن دیوار عادت ذهنی زنان است. هر چند پایان راه ناپیداست اما رفتن در راهی نو، نه راهی که گذشتگان یا به غلط رفته یا خودِ راه غلط بوده، خود آغازی است برای آینده‌ای روشن .. به امید حق

 

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها