میدان یا دیپلماسی

محمدحسین واحدی
سوالی که همیشه در ذهن سیاسی ما وجود دارد دو راهی تراژیک و دراماتیک میدان و مذاکره است. برخی گزینه نظامی را پیش پا می گذارند با تولید بمب هسته ای به طوری که حتی حاضر به تغییر فتوای رهبری در این خصوص نیز هستند. در حالی که برخی دیگر از بوم دیگر افتاده اند و فقط مذاکره بی قید و شرط را مطرح می کنند.
در حالی هیچ کدام از اینها از هم جدا نیستند و مذاکره و میدان هر دو مکمل هم هستند. چرا که هر دو در راستای قدرت و منافع ملی به کار می روند. هر کدام شرایط خود را دارند و در هر لحظه ای باید از هر کدام به نفع منافع ملی استفاده کرد. اگر میدان نباشد اهرم فشاری در مذاکرات وجود ندارد. اگر مذاکرات نباشد کشور در گیر جنگ دائمی خواهد شد. البته جنگ طبق یک حرف معروف در روابط بینالملل ادامه دهنده صلح است. این در روابط بین الملل بدان معنا است که اگر دیدید مذاکره با طرف زیادخواه ممکن نیست باید محکم ایستاد و از هیچ چیز نترسید. اما اینکه مذاکره برتر از جنگ است بستگی به قدرت نرم کشوری دارد که بتواند از ابزار مذاکره به خوبی استفاده کند. البته در کشور ما متاسفانه مدتی است در برخی اندیشکده ها باندهایی به وجود آمده اند که هیچ توجهی به مذاکره، قدرت نرم و جنگ روانی و قدرت اقتصادی ندارند . فقط تولید بمب اتم را معیار بازدارندگی می دانند در حالی که بمب اتم فقط از ایجاد درگیری های بزرگ تر و بیشتر موثر است. یک کشور در حالی از بمب اتم استفاده می کند که موجودیت اش به خطر بی افتد. من هم از دارا بودن بمب اتم یک کشور خوشم می آید . ولی این بستگی به نحوه استفاده طرف مقابل از رعب دارد نه اینکه صرفا ابزاری برای تهدید باشد. این افراد بدون توجه به ملاحظات بین المللی و اقتصاد جهانی تنها حرف شان تولید بمب اتم است. اینها می گویند اگر کشوری بمب اتم داشته باشد دچار جنگ نمی شود در حالی که این نظر اشتباه است. جنگ امری اجتناب ناپذیر از طبیعت بشر است. امیال و مطامع انسان او را به سوی جنگ سوق می دهند. برای مثال می توان به نزاع بین هند و پاکستان اشاره کرد هرچند دو کشور دارای بمب اتم بودند با این حال جنگ در گرفت. حتی قدرتمند بودن هند باعث اجتناب پاکستان از حمله نشد . بمب اتم فقط توانست از تشدید تنش ها جلوگیری کند چرا که هر کشوری که دارای بمب اتم باشد. سعی دارد در مواقعی از آن استفاده کند که موجودیت خود به خطر بی افتد. در حالی که این گزاره نیز قابل اطمینان نیست و ممکن است یک اشتباه کوچک در تنش ها دو کشور را سریع تر به در گیری اتمی بکشاند. بی شک این تحلیلگران که فقط برای ایران نسخه داشتن بمب اتم را تجویز می کنند. منافع شخصی خود را لحاظ می کنند یا آدم اسرائیل هستند. چرا که اسرائیل خواهان بهانه ای برای هرگونه حمله ای برای ایران است. چرا که بازدارندگی زمانی لحاظ می شود که کشور از لحاظ قدرت نظامی و اقتصادی و... در وضعیت مطلوبی باشد. سایه آشوب داخلی نیز در داخل وجود نداشته باشد. اگر سایه آشوب داخلی باشد دستیابی به بمب اتم هم داخل و خارج را با هم یک صدا می کند. چرا که مردم داخل می گویند ما نان برای خوردن نداریم دولت بر روی سلاح هسته ای ثروت خود را خرج می کند. خارج یعنی اسرائیل نیز می گوید ایران از حد و حدود خود خارج شده و داخل نیز با ما در نابودی حکومت همراهی خواهد کرد در صورت هرگونه حمله نظامی و به این شکل کشور در آستانه سقوط می رود.
ارسال نظر