طبقه متوسط در حال له شدن است/ مسکن یکی از مهم‌ترین شاخص‌های فروپاشی امید در میان جوانان است

آنچه مشخص شده این است که طبقه متوسط در حال له شدن و فروپاشی محض است. در این شرایط مسئله این نیست که فلان محصول در دسترس عموم مردم باشدیا خیر بلکه مسئله این است که اساساً طبقه متوسط قدرت خریدی ندارد که بخواهد به واسطه آن خودش را در جامعه نشان دهد.

طبقه متوسط در حال له شدن است/ مسکن یکی از مهم‌ترین شاخص‌های فروپاشی امید در میان جوانان است

جامعه به دو بخش ثروتمند و فقیر تقسیم شده که اکثریت در طبقه فقیر جای می‌گیرند

 

گروه سیاسی مستقل آنلاین- آمارهای میدانی و بررسی های کارشناسی نشان می‌دهد، جامعه فقیر کشور به بالای ۴۰ میلیون نفر رسیده است. این در حالی است که میزان تورم طی چندماه گذشته هم به بالاترین سطح خودش رسیده و میزان قدرت خرید مردم هم با با افت محسوس مواجه شده است. این در حالی است که متوسط حقوق و دستمزد در کشورمان حدود ۱۷ میلیون تومان است. یعنی برخی ۱۰ میلیون می‌گیرند، برخی زیر ۱۵ میلیون و برخی بالای ۱۸ میلیون؛ اما متوسط پرداخت حدود ۱۷ میلیون است.

حسین راغفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه معتقد است وضعیت وخیم طبقه متوسط فقط بخشی از بحران است؛ زیرا گروه‌های فرودست با چالش‌های بسیار شدیدتری روبه‌رو هستند. او توضیح می‌دهد: «طبق آمار رسمی، ۲۶ درصد از جوانان ۱۵ تا ۲۵‌ساله نه در حال تحصیل‌اند، نه شغلی دارند و نه مهارتی آموخته‌اند». در چنین شرایطی، به گفته راغفر، جامعه با افزایش آسیب‌های اجتماعی از‌ جمله خشونت، خفت‌گیری و قتل‌های ناشی از سرقت مواجه است که نمونه‌های آن بسیارند. راغفر این خشونت‌های فردی را نشانه‌ای از خشم انباشته‌شده جوانانی می‌داند که در جامعه‌ای مملو از تضادهای طبقاتی زندگی می‌کنند: «این جوانان، با خشم و عصبانیت به نظام تصمیم‌گیری کشور نگاه می‌کنند، چون آن را مقصر اصلی ناکامی‌های خود می‌دانند و تا حدود زیادی هم حق دارند».

یکی از دغدغه‌های مهمی که این اقتصاددان به آن اشاره می‌کند، از بین رفتن حساسیت سیاسی و اجتماعی در میان نسل جوان طبقه متوسط است. به باور او، این طبقه که زمانی نقش پررنگی در مطالبات عمومی و مشارکت‌های سیاسی داشت، امروز به‌ واسطه فشارهای اقتصادی و احساس بی‌تأثیری از فرایندهای تصمیم‌گیری، به‌ نوعی سیاست‌زدایی شده است. راغفر می‌گوید: «امروز طبقات متوسط و پایین، هیچ دغدغه‌ای درباره مسائل ملی ندارند. علتش هم روشن است: آن‌ها هیچ نشانه‌ای از دغدغه‌مندی حاکمیت درباره خود نمی‌بینند».

او با اشاره به وعده‌های انتخاباتی رئیس‌جمهور شامل ریشه‌کنی گرسنگی، آموزش همگانی و سلامت همگانی، یادآوری می‌کند که این وعده‌ها برگرفته از قانون اساسی‌اند که نه‌تنها محقق نشده‌اند، بلکه بی‌عملی در برابرشان اعتماد عمومی را فرسوده و احساس بی‌پناهی را در میان نسل جوان تشدید کرده است. به گفته او، این بی‌تفاوتی حاکمیت، به شکل مستقیم و روزمره، اضطراب جوانان و خانواده‌های‌شان را افزایش داده است؛ به‌ویژه در حوزه‌هایی مثل ازدواج، مسکن، اشتغال و آینده‌نگری. در بخش دیگری از گفت‌وگوی شرق، راغفر مسکن را یکی از مهم‌ترین شاخص‌های فروپاشی امید در میان جوانان می‌داند: «جوانان امروز طبقه متوسط، دیگر نه‌تنها قدرت خرید مسکن ندارند، بلکه حتی رؤیای خانه‌دارشدن هم برای‌شان دور از ذهن شده است. این وضعیت در کنار شغل‌های بی‌ثبات، نبود امنیت اقتصادی‌ و فشارهای تورمی، نسلی را شکل داده که نه برای امروز برنامه دارد، نه برای آینده افقی روشن می‌بیند».

کامران ندری، اقتصاددان، درباره همین موضوع و واکنش به اظهارات اخیر معاون اول رئیس جمهور درباره تامین گوشت گوساله به «نامه‌نیوز» گفت: «واقعیت همین قیمت‌هایی است که امروز در بازار مشاهده می‌کنیم و اگر به گوشت فروشی محل بگوییم آقای عارف اطمینان داده که نهاده‌های دامی تأمین شده است، قیمت را پایین نمی‌آورد! آقای عارف بهتر است به جای چنین اظهارنظرهایی، به فکر جبران حقوق و دستمزد حقوق‌بگیران باشد؛ افرادی که یا از دولت حقوق می‌گیرند یا کارگران و کارمندانی هستند که از بنگاه‌های اقتصادی مزد دریافت می‌کنند. این گروه‌ها نیز، درست مانند سایر اقشار، از افزایش قیمت‌ها آسیب دیده‌اند و از فشار تورم در امان نمانده‌اند. این، مهم‌ترین اقدامی است که دولت باید در اولویت خود قرار دهد».

او ادامه داد: «عدالت اقتضا می‌کند وقتی قیمت کالاهایی که در سفره مردم نقش اساسی دارند افزایش می‌یابد، حقوق و دستمزدها نیز متناسب با کاهش قدرت خرید ریال و رشد تورم اصلاح شود. در همه کشورهایی که ما پارادایم اقتصادی‌شان را نقد می‌کنیم، مانند آرژانتین، برزیل و ترکیه، چنین تعدیل‌هایی صورت گرفته و حقوق و دستمزدها متناسب با نرخ تورم افزایش یافته است اما در ایران، با وجود آنکه مدام از عدالت و اقتصاد اسلامی سخن گفته می‌شود و عدالت را یکی از ارکان اصلی آن معرفی می‌کنند، سال‌هاست که حقوق و دستمزدها سرکوب شده است. در دولت‌های آقایان روحانی، رئیسی و اکنون پزشکیان، هیچ‌گاه حقوق‌ها متناسب با تورمی که بخش عمده آن نتیجه سیاست‌های نادرست تصمیم‌سازان است، جبران نشده است. ادامه این مسیر، به معنای فقیرتر شدن بخش بزرگی از مردم و از میان رفتن تدریجی طبقه متوسط است».

این اقتصاددان همچنین بیان کرد: «جامعه در چنین شرایطی به دو بخش ثروتمند و فقیر تقسیم می‌شود که اکثریت در طبقه فقیر جای می‌گیرند. آقایان پزشکیان و عارف بهتر است به جای تداوم توزیع رانت در اقتصاد و تمرکز بر اصلاح قیمت‌ها ـ که از نگاه آنها در واقع افزایش قیمت‌هاست ـ به فکر اصلاح واقعی حقوق و دستمزد طبقات حقوق‌بگیر باشند».

ندری در پایان بیان کرد: «دولت متهم است به بی‌توجهی کامل نسبت به تورم و آثار ویرانگر آن بر زندگی مردم. نه شخص رئیس‌جمهور، نه معاون اول و نه وزرای کابینه، هیچ‌کدام به این مسئله توجهی ندارند. تصمیم‌سازان و مدیران دیگر نیز چنین‌اند. در حالی که مردم مسئول این وضعیت نیستند، اما بیشترین آسیب را از آن می‌بینند. به جای آن‌که گفته شود کارمندان کار نمی‌کنند و باید ساعات کاری‌شان کاهش یابد، بهتر است مسئولان اندکی هم به فکر معیشت آنان باشند. چرا مسئولان ما چنین بی‌تفاوت‌اند؟ حتی در نظام‌های سرمایه‌داری نیز مردم این‌گونه به حال خود رها نمی‌شوند. به نظر می‌رسد بسیاری از مسئولان، وظایف و مسئولیت‌های واقعی خود را به کلی فراموش کرده‌اند».

با این حساب آنچه مشخص شده این است که طبقه متوسط در حال له شدن و فروپاشی محض است. در این شرایط مسئله این نیست که فلان محصول در دسترس عموم مردم باشدیا خیر بلکه مسئله این است که اساساً طبقه متوسط قدرت خریدی ندارد که بخواهد به واسطه آن خودش را در جامعه نشان دهد.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها