کد خبر : 127195 |

مکانیسم ماشه و تبعات آن:

نفت ۲۵۰ دلاری و زمستان سخت اروپا؛ آدرس غلط دادن به نظام

ایران یکبار با تصور اینکه رفتن پرونده هسته‌ای به شورای امنیت و خروج آن از آژانس به نفع ایران است، در دام مخمصه‌ای افتاد که سرمایه‌های عظیم فروش نفت در سال‌های 84 تا 92 را بر باد داد.

داوود حشمتی در امتداد نوشت:

بعد از تهدید دوباره کشورهای اروپایی مبنی بر فشار به ایران برای بازگشت تحریم‌های سازمان ملل در قالب فرآیند «مکانیسم ماشه»، امیرابوالفتح کارشناس مسائل آمریکا در مصاحبه‌ای با دادن آدرس غلط، بازگشت به تحریم‌های سازمان ملل، و رفتن دوباره ذیل فصل هفتم را بی‌اهمیت تلقی می‌کند. این تکرار اشتباهی است که دفعات قبل نیز ایران مرتکب شد و نباید اجازه داد بار دیگر سیستم با طناب اشتباهی بندبازی کند.

او در این مصاحبه ضمن بیان اینکه «تحریم‌های شورای امنیت چیزی فراتر از تحریم‌های کنونی آمریکا نیست و در صورت فعال‌شدن مکانیزم ماشه، شرایط سخت‌تر نخواهد شد» عنوان داشته است: «پرونده ایران ذیل بند41 بود که در آن امکان حمله نظامی وجود نداشت. امکان حمله نظامی در بند 42 وجود دارد که برای تصویب آن نیاز است قطعنامه‌ جدیدی تصویب شود و  هیچ یک از اعضای دائم شورای امنیت هم آن را وتو نکنند».

آقای ابوالفتح از کارشناسان بین‌المللی است که در زمستان سال گذشته همپای جریان سوپرانقلابی آدرس «زمستان سخت اروپا» را داده و گفته بود: «زمستان سرد در راه است و اروپا توانایی تأمین حامل انرژی را با وجود چنگ انداختن به یاری کشورهای ثالث ندارد و در صورت تأمین و پر کردن مخازن بازهم قیمت تمام شده‌اش بالا خواهد بود و مردم را به سختی خواهد انداخت.»

ایران یکبار با تصور اینکه رفتن پرونده هسته‌ای به شورای امنیت و خروج آن از آژانس به نفع ایران است، در دام مخمصه‌ای افتاد که سرمایه‌های عظیم فروش نفت در سال‌های 84 تا 92 را بر باد داد.

آن زمان هم کسانی تصور می‌کردند با تحریم نفت و بانک مرکزی ایران، نفت به بشکه‌ای 250 دلار می‌رسد (30 آبان 1390، خبرآنلاین، رستم قاسمی وقت نفت) در رابطه با اثرگذاری تحریم‌های سازمان ملل و اهمیت فصل هفتم موارد زیر قابل طرح است:

* در صورت بازگشت تحریم‌های سازمان ملل، اتحادیه اروپا نیز از تحریم‌ها حمایت کرده و ساختار نظام پرداخت‌های ایران برای خرید کالاهای اساسی (از جمله گندم، غلات و خوراک دام) آیا دچار مشکلات عمده نخواهد شد؟ بانک‌هایی که ایران از طریق شرکت‌های خاص با آن‌ها همکاری می‌کند، با محدودیت روبه‌رو نمی‌شوند؟ درصورتی که ناچار به دور زدن تحریم‌ها در این امور هم باشیم، تورم ناشی از این دور‌زدن تحریم‌ها در سفره‌های مردم را چه کسانی جبران خواهند کرد؟ آن‌ها که زمینه‌سازی بازگشت تحریم‌های سازمان ملل را فراهم کردند، و با دادن آدرس غلط سفره‌های مردم را گروگان نظام بین‌الملل قرار دادند؟

  •  اولا فصل هفتم منشور سازمان ملل از ماده 39 تا 51 را شامل می‌شود. و قطعنامه‌های ایران ذیل بند 41 فصل هفتم بود. نکته اینجاست که بسیاری انگار از میان دوازده بند این فصل تنها بند 42 را دارای اهمیت می‌دانند. یا غفلت می‌کنند یا تجاهل که نمی‌بینند اینها مراحلی است که ذیل این فصل طی می‌شود.

 

  •  بند 42 منشور سازمان ملل زمانی فعال می‌شود که بند 41 که اعمال انواع تحریم‌هاست کارآیی خودش را از دست بدهد. حالا سوال این است که بعد از بازگشت ذیل بند 41 آیا قرار است رفتار ایران تغییر کند؟ ظاهرا برای این دوستان فقط استراتژی از این ستون به آن ستون و از این بند به آن بند فرج است، اهمیت دارد.


این دسته عنوان می‌کنند که جهان در صورتی به ایران می‌تواند حمله کند که همه قدرت‌های عضو شورای امنیت با این حمله موافق باشند یا حداقل یکی از اعضای اصلی آن طرح را وتو نکند. در این رابطه هم چشم امید به روسیه و چین دوختند. به عبارت روشن‌تر معتقدند که از آنجا که روسیه و چین بند 42 را وتو خواهند کرد، لذا نباید نگران بود. این درحالی است که ایران تنها یکبار توانسته از روسیه وتو بگیرد آنهم در دوره ظریف بود. پیشتر هیچ کدام از قطعنامه‌های علیه ایران را روسیه و چین وتو نکردند.

 حتی اگر بپذیریم که حتما روسیه و چین قطعنامه ذیل بند 42 فصل هفتم را وتو خواهند کرد، معنای این حرف این است که ایران را گروگان روسیه و چین کنیم. آیا در آن صورت رفتار این کشورها با ایران در حالت توازن ادامه پیدا می‌کند؟

در مجموع بهتر این است که کارشناسان بین‌الملل با نگاهی به واقعیت و درک این مساله که اظهارات آن‌ها در بلندمدت بازخوانی و مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت، دست به توصیه بزنند. والا حاصل توصیه‌ها چیزی شبیه انتظار کشیدن بیهوده برای «نفت 250 دلاری» و «زمستان سخت اروپا» که قرار بود اروپا و آمریکا را به دست و پای ما بیندازد، رقم می‌خورد.