کد خبر : 111607 |

اردشیر سنایی کارشناس مسائل آمریکا در گفتگو با مستقل:

اتفاقات اخیر ایران، تمایل به گفتگو و مذاکره بین آمریکا و ایران را کاهش داده است

سنایی می‌گوید: اتفاقاتی که در ایران رخ داده است بنظر می‌رسد که یک فضای روانی جدیدی را وجود آورده که در این فضا تمایل به گفتگو و مذاکره بین آمریکا و ایران و حتی اروپا و ایران را کاهش داده است و به همین میزان احتمال احیای برجام را نیز کمتر و کمتر می‌کند. یعنی وقتی طرف مقابل با بی‌ثباتی در ایران مواجه است نیاز به تعامل بیشتری برای ادامه مذاکرات دارد.

امیرحسین جعفری

انتخابات اخیر آمریکا گرچه وزن دو جناح سیاسی را نشان داد اما اصولا چندان تغییر رویکردی را در پی نخواهد داشت. برخی انتظار داشتند جمهوری‌خواهان دست بالا را داشته و هر دو مجلس را فتح کنند و سپس به سراغ ایران بیایند. اما ظاهرا کفه ترازوی قدرت توازن را نشان می‌دهد و این یعنی فعلا رویه دموکرات‌ها در حفظ کانال گفتگو با ایران، ادامه خواهد داشت. اما تنها انتخابات مجلسین آمریکا نیست که سرنوشت گفتگو را معلوم می‌کند بلکه شرایط حاکم بر ایران نیز می‌تواند در ادامه گفتگو یا نحوه تعامل با ایران، دخیل باشد.

برای شناخت این پروسه و فاکتورهای موثر بر مذاکرات باید دید عوامل اصلیِ موثر بر مذاکرات چیست و چگونه عمل می‌کند.

به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با اردشیر سنایی کارشناس مسائل آمریکا که در ادامه مشروح آنرا می‌خوانیم:

 انتخابات اخیر در آمریکا برخلاف تصور جمهوری‌خواهان را به قدرت محض نرساند و دموکرات‌ها باز هم در قدرت باقی ماندند. بنظر شما دسته‌بندی جدید حاصل چه تحولی در آمریکاست؟ آیا آمریکای سنتی که می‌شناختیم از نظر سیاسی تغییر کرده است؟

علیرغم پیش بینی‌هایی که صورت می‌گرفت انتظار می‌رفت که جمهوری‌خواهان بتوانند به پیروزی قاطع‌تری دست پیدا کنند، اما به دلایل مختلف این اتفاق نیفتاد. شاید در درجه اول افزایش میزان مشارکت را عامل این قضیه بدانیم که دموکرات‌ها تمام تلاششان این بود که با افزایش میزان مشارکت از وزن آرای جمهوری‌خواهان بکاهند. نکته دوم ورود ترامپ به ماجراست و با توجه به اتفاقاتی که در دوره قبل ریاست جمهوری او به وجود آمد دخالت ترامپ در این انتخابات باعث ریزش آرای جمهوری‌خواهان شد و کسانیکه توسط ترامپ معرفی شدند رأی لازم را کسب نکردند.

در مجموع می‌توان گفت که درست است که جمهوری‌خواهان به آن تعداد رأیی که می‌خواستند دست پیدا نکردند و برخی از افرادی هم که برای فرمانداری‌ها معرفی شدند رأی لازم را کسب نکردند اما مجلس نمایندگان را در دست دارند و به عدد ۲۱۸ دست یافتند. در مجلس سنا وضعیتشان مثل گذشته است و اکثریت با دموکرات‌ها خواهد بود. در این دو سال نیز درست است که بایدن دستش مانند گذشته باز نیست و بخشی از طرفداران خود را از دست داده اما اینکه این اتفاقات باعث شود چه روندی در آمریکا طی شود و سیاست داخلی و خارجی چقدر تحت تاثیر این آرا قرار می‌گیرد، باید صبر کنیم تا نوع مناسبات مجلس و رئیس جمهور آینده آمریکا را ببینیم.

 دسته بندی‌های جدید میان جناح‌های سیاسی در آمریکا تا چه حد بر روابطشان با ایران تاثیر دارد؟

بنظر می‌رسد دست دموکرات‌ها برای تعامل بیشتر و فرآیند مذاکره محدودتر خواهد شد، نمی‌خواهم بگویم کاملا دستشان بسته خواهد شد اما محدود می‌شوند و باید با انرژی بیشتری با جمهوری‌خواهان مناسباتشان با ایران را پیش ببرند.

اما بنظر می‌رسد اتفاقات دیگری در جریان است و مناسبات ایران و آمریکا در حوزه برجام بیش از آنکه به کنگره گره خورده باشد به مسائل دیگری گره خورده است که آن‌ها تعیین کننده مناسبات برجام خواهند بود.

 موارد مورد بحثی که فارغ از قدرت‌گیری جمهوری‌خواهان به آن اشاره می‌کنید دقیقا چیست؟

در درجه اول اتفاقاتی که در ایران رخ داده است بنظر می‌رسد که یک فضای روانی جدیدی را وجود آورده که در این فضا تمایل به گفتگو و مذاکره بین آمریکا و ایران و حتی اروپا و ایران را کاهش داده است و به همین میزان احتمال احیای برجام را نیز کمتر و کمتر می‌کند. یعنی وقتی طرف مقابل با بی‌ثباتی در ایران مواجه است نیاز به تعامل بیشتری برای ادامه مذاکرات دارد.

 

نکته دوم اینکه یک اجماع جهانی سنگین به مناسبت همین اتفاقات شکل گرفت و در صحنه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، رسانه‌ای، تبلیغاتی و ورزشی فضای سنگینی که علیه ایران شکل گرفته است بر نوع مناسبات بین کشورهای مختلف با ایران تاثیر می‌گذارد و خیلی تمایلی ندارند که در این شرایط برای بهبود مناسبات با ایران پا پیش بگذارند.

نکته بعد بحث پهبادهای ایرانی است که با ادعای طرف مقابل به روسیه اختصاص داده شده و پرونده جدیدی را علیه ایران باز کرده و باز خواهد کرد و بنظر می‌رسد از این فضا نیز استفاده خواهد شد و این هم مانع بهبود روابط بین ایران و آمریکا در برجام خواهد بود.

نهادهای بین المللی تحت اختیار آمریکا پس از تغییر صحنه سیاسی اخیر تا چه حد می‌توانند فشار بر ایران را افزایش دهند؟

برنامه نهادهای بین المللی مثل مصوبه‌ای که در کمیته سوم مجمع علیه ایران مطرح شد یا نشست چند روز آینده حقوق بشر بخاطر اتفاقات داخل ایران صورت خواهد گرفت، فشاری را ایجاد خواهد کرد و امکان بهبود مناسبات را مسدود خواهد کرد.

 

نکته بعد ورود اروپایی‌ها به ماجراست از جمله صحبت‌های صدراعظم آلمان که با صراحت بیشتری علیه ایران صحبت کرد، یا دیدارهایی که مکرون با ناراضیان انجام داد، یا صحبت‌هایی که بعد این دیدار صورت گرفت، یا تحریم‌هایی که در اتحادیه اروپا علیه ایران وضع شد، وقتی همه را کنار هم قرار می‌دهیم به این نتیجه می‌رسیم که به تدریج فضای فشار علیه ایران، از سمت نهادهای بین‌المللی و کشورهایی که به فکر احیای برجام بودند بیشتر می‌شود و این همزمان با تحولات داخل ایران است.

قطعنامه شورای حکام آژانس هم تهدیدی است که اگر این مسئله حل نشود در اجلاس ماه مارس امکان ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت وجود دارد، آخرین اتفاق بود که می‌توانست بیفتد. با این وجود احتمال احیای برجام منتفی است، فقط یک اتفاق ممکن است وجود داشته باشد که اگر از این نارضایتی‌ها کاسته شود و طرف مقابل احساس کند ثبات در ایران برقرار است شاید آن موقع روزنه‌ای از امکان احیای برجام را بتوان متصور بود.

 مسئله‌ی حقوق بشر تا چه حد برای غربی‌ها بخصوص آمریکایی‌ها مهم است؟ آیا این مسئله می‌تواند تمامی پیوندهای سیاسی میان ایران و غرب را از بین ببرد؟

قاعدتا از بحث حقوق بشر به عنوان ابزار برای اعمال فشار استفاده شده است. یعنی اینکه خیلی به عنوان اینکه برایشان اهمیت آنچنانی داشته باشد قابل توجه نیست، اما می‌تواند در موارد مختلف و جاهایی که فشار بیشتر لازم دارند، مورد توجه قرار بگیرد. نگاه به حقوق بشر در این کشورها ابزاری است، اگر کشوری با چارچوب‌های نظام بین‌الملل حرکت کند حقوق بشر مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

در مورد ایران هم هر وقت بخواهند فشار بیشتری اعمال کنند از ابزار حقوق بشر استفاده می‌کنند.