کد خبر : 101208 |

سیل بلا نیست، رحمت است

عبدالرضا اعتمادیان

روزنامه‌نگار 

 

دوباره جان هم‌وطنان در سوانح طبیعی به خطر افتاد. بابت از دست دادن هم‌وطنان گرامی نهایت تأثر و تأسف خود را ابراز می‌دارم و در این فضای اندوهناک شریک داغ ناگوار عزیزانم هستم. آنچه مسلم است این که ایران هیچ موقع از آسیب‌های ناشی از عوامل طبیعی مانند زلزله و خشکسالی و نابرابری پراکندگی باران، برف و تگرگ، گرما و سرمای نامتعارف، دور نبوده و نخواهد بود. 

خصلت تکاملی جهان هستی است که باعث می‌شود سیل‌های بی‌موقع و ناهنجار به بار بیاید تا دشت‌های آبرفتی و مخازن آب و جلگه‌های غنی بدست آید. می‌توان گفت این سیل‌ها بلایی طبیعی نیستند که هیچ، بلکه رحمت الهی و طبیعی در راه تکامل است. چنین اتفاقاتی عبرت آمیز از عدالت خداوند خارج نیست.

 

اما فراموشی زودهنگام از حوادث و عدم درک واقعی موقعیت جغرافیایی و نداشتن ثبات حاکمیتی در طول تاریخ چند هزار ساله، منجر شده؛ سیستم بازدارنده علمی برای سیل نصب و راه‌اندازی نشود. بویژه نقض قوانین، نگذاشته مانند جمهوری و نظام مشروطه جهان مدرن، ثبات در تدوین برنامه‌ها برای چشم اندازها، صورت عملی به خود بگیرد.

 

چرا که بنیان چشم‌انداز اقتصادی و فرهنگی و آموزشی علوم پایه چپ و راست ندارد که با هر ریاست جمهوری دچار دگرگونی گردد. مثلاً حفاظت از آب و خاک از کدام روند اقتصاد جهانی الگوبرداری می‌کند تا دچار دگرگونی گردد. با آمدن ریاست جمهوری‌ها از ذیل تا راس وزارت‌خانه‌های اقتصادی و امنیت غذایی عوض می‌شوند و حاصل تمام برنامه‌چینی‌ها هیچ می‌نمایند. 

 

به همین خاطر، در سیاست کلان از ثمره تجربیات بدست آمده، در تمام دولت‌های جمهوری اسلامی در زمان تدوین سیاست کلان، بهره‌ای برده نمی‌شود تا ازکسی بپرسند؛ برنامه‌های حفاظتی، مانند سدسازی و آبخیزداری چه ربطی به اصلاح‌طلب و اصول‌گرا دارد؟ خردمندان این گروه‌ها دچار قوانین ناکجاآبادی و کارمندان اتوبوسی حامیان وزیر می‌شوند. مگر علوم ثابت طبیعی تغییر پذیر است تا بشود ناشیانه دست به حامی‌سازی دستگاهی زد؟

 

 آیا تاکنون گروه‌های سیاسی از خود پرسیده‌اند دانش موتورسازی و دوچرخه‌سازی از چه روش اقتصادی الگوبرداری می‌کند؟ یا تفاوت ساخت آن‌ها در بین چین و روسیه کمونیست با پادشاهی هلند و آمریکا چیست تا به رخ بکشانند و از آن دفاع کنند؟

به نظر من فرقی ندارد. چرخ، همان چرخ است و رکاب همان رکاب. فقط جنس و شکل فرق می‌کند اما نتیجه هر دو حرکت است و کار راه می‌اندازد.

بگذریم ...

 

شوربختی از آن جاست که تاریخ درخشان در آبراهه‌های تخت جمشید و آسیاب‌های شوشتر و بند میزان تا قنات گناباد نشان می‌دهد برای مقابله با این بحران ناهمگونی طبیعی، پیشینیان راهکارهای علمی یافته‌اند و توانستند با چنین طبیعت و اقلیمی کنار بیایند.

 

 پس حاصل جامعه کلنگی نه اصلاحی، همین تکرار غمگساری‌هاست که سرنوشت ناگوار را بر کل جامعه رقم می‌زند. نتیجه خود‌بزرگ‌بینی و شریک نکردن نخبگانِ تمام خردمندان چپ و راست و مذهبی و غیرمذهبی همین است که سیل می‌آید و بنیان‌های حتی مقدس را با خود می‌برد.

 

آرزو می‌کنم حاکمان با این رحمت الهی کنار بیایند مانند حاکمان پیشین خود و یا مانند ملت ژاپن، تکرار تکامل زمین را به فرصت‌های زیادی تبدیل کنند تا خانواده‌های امیدوار و عاشق زندگی مأیوسانه در دل گل و لای دفن نشوند. چرا که وظیفه حاکم تلاش برای بهشت بردن مردم نیست، بلکه ایجاد بهشت بر روی زمین است تا شُکر خالق کنند.