کد خبر : 169345 |

زنبیل سعید جلیلی به یاسر جبراییلی رسید/ حزب تمدن نوین اسلامی یا نابودی اقتصاد ایرانی؟

این حزب در ظاهر به دنبال حفاظت پوپولیستی از دهک‌های پایین است و حذف سیاست‌های رانتی را "فاجعه" (مانند ۱۴۰۱) می‌داند، اما عملا به خط مقدم حمایت از قاچاق و رانت میلیارد دلاری تبدیل شده است. در عمل، این رویکرد تداوم هدررفت میلیاردها دلار و انحصار مدلل‌ها را حفظ می‌کند، که منتقدان آن را "اقتصاد دولتی-رانتی" می‌نامند. این جریان ضدعلمی، پوپولیستی، ضد مردمی و ضد ایرانی است.

جریان حزب تمدن نوین اسلامی یک جریان افراطی ضد علمی است

 

سرویس سیاسی مستقل آنلاین/ حزب تمدن نوین اسلامی، یک تشکل چپ‌گرای افراطی متشکل از شکست‌خوردگان دائمی انتخابات‌های ایران (جبهه پایداری و حامیان سابق سعید جلیلی)  است که در مهرماه امسال پایه‌گذاری شد.

شباهت محیط و پلاکاردهای مجمع عمومی  این حزب به نمادشناسی‌های «اول انقلابی» و چپ‌های التقاطی تصادفی نبود.

این حزب اگرچه در ورطه فرهنگی راست‌گرا و حامی سفت و سخت سرکوب شدید فرهنگی و اجتماعی مردم، نقض جدی حقوق زنان و دگراندیشان است، در حوزه اقتصادی شباهت زیادی به اسلاف چپ‌گرای خود دارد.

اما حزب تمدن نوین اسلامی در اقتصاد به دنبال چیست؟

1- تداوم وضع موجود

واقعیت صحنه اقتصادی امروز ایران این است که سیاست‌های اعلامی حسین صمصامی مزرعه آخوند، تئوریسین اقتصادی این جریان، تفاوتی با آنچه تا الان اجرا شده است ندارد.

تداوم سیاست ارز ترجیحی و پول‌پاشی برای رانت‌خوارانی همچون خاندان مدلل، تداوم یا حتی افزایش یارانه بنزین جهت افزایش قاچاق سوخت به کشورهای همسایه (بخصوص ترکیه و پاکستان)، جلوگیری از ایجاد بازار رقابتی انرژی جهت افزایش سرمایه‌گذاری، همگی  از جمله سیاست‌هایی هستند که صمصامی همه روزه از تریبون مجلس فریاد می‌زند. 

در یک فقره، در 6 ماهه نخست سال 1404، بانک مرکزی مطابق سیاست ایده‌آل حسین صمصامی، قریب به 1 میلیارد  دلار با قیمت 28 هزار تومان به شرکت‌های اقماری خاندان مدلل داده است. در ازای آن، خاندان مدلل در داخل کشور نه تنها قیمت نهاده‌های دامی را کنترل نکردند که با ایجاد قحطی ساختگی و انحصار دائمی بر بازار نهاده‌های دائمی، قیمت‌ها را چندین برابر کردند. بنابراین می‌توان گفت بانک مرکزی با هدایت محمدرضا فرزین، در راستای سیاست‌های اعلامی حسین صمصامی مزرعه‌آخوند، 1 میلیارد دلار به قیمت 28 هزار تومان به مدلل بخشید که هیچ فایده ای برای کشور نداشت.

صمصامی این سیاست‌ها را ابزاری برای حفاظت از قشر ضعیف جامعه در برابر تورم می‌بیند، هرچند منتقدان (مانند اقتصاددانان میانه‌رو و رسانه‌های مستقل) آن را عامل تداوم فساد و هدررفت منابع می‌دانند. 

صمصامی در مناظره‌های اخیر (مانند برنامه با محمد باقری بنابی، آبان ۱۴۰۴) بارها تأکید کرده که حذف این سیاست‌ها شوک تورمی ایجاد می‌کند و به مردم فشار می‌آورد. او مخالف "ارز چندنرخی" است و فساد را نه در خود ارز، بلکه در نظارت ضعیف می‌بیند. او می‌گوید: «جلوگیری از افزایش قیمت کالا‌های اساسی؛ حذف آن تورم را تشدید می‌کند و فقر را افزایش می‌دهد. (مخالف "شوک ارزی" مکرر از سال ۷۱ تا ۱۴۰۳).» مثال او برای این ادعا حذف ارز ۴۲۰۰ در ۱۴۰۱ است که مرغ از ۴۰ هزار به ۲۵۰ هزار تومان رسید؛ روغن از ۲۰ هزار به ۱۰۰ هزار تومان. با این حال همه اعداد او اشتباه هستند. قیمت مرغ سال 1401 پایین‌تر از 100 هزار تومان بود و در طول تمام سال 1401، با کمتر از 20 هزار تومان افزایش مواجه شد. اعداد اعلامی او همگی اغراق شده هستند. هنگامی صمصامی با استدلال موجه مواجه می‌شود،  با دعوا و هوچی‌گری بحث را به حاشیه می‌برد. مثال بارز این موضوع، مناظره سال 1403 او با قشقایی و بیگدلی درخصوص استیضاح همتی بود. 

وضعیت قاچاق بنزین و سوخت به ترکیه به حدی رسیده است که وقتی نیروهای خدوم مرزی و امنیتی ایران به هزار زحمت جلوی قاچاقچیان را می‌گیرند، ترکیه به خود اجازه ناراحت شدن می‌دهد. یعنی همه همسایه‌های ما به خود اجازه می‌دهند از فقر مردم ایران بهره‌برداری کنند. در این شرایط، صمصامی مدعی شده است افزایش قیمت بنزین یا سهمیه‌بندی براساس کارت ملی (نه خودروهای صوری و خوابیده که کارت بنزین می‌گیرند و راه نمی‌روند)، منجر به افزایش میزان قاچاق می‌شود. او هیچ توضیح منطقی‌ای ارائه نمی‌دهد که چرا قاچاقچیان باید از افزایش قیمت بنزین در مبدأ استقبال کنند.

 

آش به قدری شور شده است که رائفی پور در اعتراض به این جریان التقاطی گفته بود: «یکی از ویژگی‌های «دلارزُدایان» و «تثبیت‌گرایان»، علاوه بر بازخوانی نسخه‌های منسوخ و نخ‌نمای کمونیستی در حوزه اقتصاد و نظارت، بی‌مبنایی جدی علمی آنان است. تا دیروز با قطعیت می‌گفتند «قاچاق سوخت نداریم» و هر گزارش رسمی را «دروغ» و «توهین به نهادهای امنیتی» می‌خواندند! اما امروز تئوریسینِ همان جریان، آقای صمصامی، خودش اعتراف می‌کند که روزانه تنها ۲۵ میلیون لیتر گازوئیل قاچاق می‌شود؛ بنزین و سایر فرآورده‌ها بماند! فکر می‌کنید راهکار ایشان به عنوان یک «اقتصاددان» چیست؟ از بین بردن صرفه اقتصادی قاچاق؟ خیر! باز هم همان بگیر و ببندهای کمونیستی که حتی در خود شوروی هم جواب نداد! این جماعت هیچ درکی از نظام انگیزشی انسان ندارند. مادامی که قاچاق صرفه اقتصادی داشته باشد، در بر همین پاشنه می‌چرخد. همان‌طور که قاچاق مواد مخدر ـ با وجود پشتوانه کامل قانونی، همراهی مردم با پلیس، و تقدیم بیش از ۴۰۰۰ شهید در مسیر مبارزه با مواد مخدرـ متوقف نشد و شور بختانه حتی تولید مواد مخدر صنعتی در داخل کشور نیز شکل گرفت، این مورد اخیر هم ابداً با «بگیر و ببند» حل نخواهد شد.»

صادق الحسینی، اقتصاددان و احمد جانجان  در توییتر در آبان 1404 مدعی شدند یک نفر از جریان «دلارزدایی» مشاور اقتصادی مسعود مدلل است و یکی دیگر از ایشان، یک همت برای واردات لوازم آرایشی دریافت کرده است. 

2- توزیع فقر به جای توزیع ثروت

حزب تمدن نوین مخالف هدفمندی یارانه است. آن‌ها با پرداخت یارانه انرژی، یا کالا به مردم مخالفند. در ازای آن، معتقدند دولت باید تمام نقدینگی خود را به تاجران  و واردکنندگان کالا بپردازد. نتیجه؟ امثال مدلل هرروز ثروتمندتر می‌شوند.

حال تصور کنید شما تولیدکننده یک محصول دانش‌بنیان افتخارآفرین ایرانی هستید. با توجه به فقر صنعتی ایران، احتمالا مشتریان زیادی در ایران ندارید. همچنین، واردکننده گردن‌کلفتی که سالی 1 میلیارد دلار تقریبا رایگان از دولت می‌گیرد، محصول شما را با یک پنجم قیمت از چین وارد می‌کند تا شرکت شما کاملا شکست بخورد. پس از نابودی شرکت شما، واردکننده محترم مجددا قیمت را بالا می‌کشد و از انحصار خود لذت می‌برد.

حال، فرض کنیم شما برای جلوگیری از ورشکستگی تصمیم به صادرات به کشورهای همسایه می‌گیرید. بانک مرکزی که به سیاست‌های صمصامی عمل می‌کند، شما را مجبور می‌کند هر یک دلاری که از فروش نصیبتان شده را به قیمت 70 هزار تومان بفروشید. اگر صمصامی موفق شود دلار شما را 20 هزار تومان خواهد خرید. اما شما باید هزینه کارگر و عملیات و مواد اولیه (که همان واردکننده رانتی تعیین می‌کند) با دلار 110 هزار تومانی بدهید. بنابراین به هفته نکشیده ورشکست می‌شوید.

اما جبراییلی از این استقبال می‌کند. چرا؟ چون او  غیرمستقیم معتقد است شما اساسا نباید صاحب سرمایه باشید. جبراییلی در پست‌های توییتری‌اش می‌گوید:

«برخلاف سرمایه‌داری که منجر به تداوم ثروت در دست گروه‌های خاص می‌شود، و برخلاف کمونیسم که در آن دولت به صورت یک کارفرمای بزرگ درمی‌آید، نظام اقتصادی اسلام در پی تأمین شرایط و امکانات کار برای همه و قرار دادن وسائل کار در اختیار همه کسانی است که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند.»

بنابراین او به دنبال یک آنارشی بزرگ و سازمان یافته است. بی‌دولتی، در عین حذف و قلع و قمع سرمایه‌گذاران و تولیدکنندگان.

 بنابراین این حزب در ظاهر به دنبال حفاظت پوپولیستی از دهک‌های پایین است و حذف سیاست‌ها را "فاجعه" (مانند ۱۴۰۱) می‌داند، نه حمایت عمدی از قاچاق/رانت. اما در عمل، این رویکرد تداوم هدررفت (میلیاردها دلار) و انحصار (مانند مدلل‌ها) را حفظ می‌کند، که منتقدان آن را "اقتصاد دولتی-رانتی" می‌نامند.

3- انکار رنج مردم

امروز ایران از چه رنج می‌برد؟ ناترازی انرژی که نیازمند اصلاح الگوی مصرف است (تاکید مکرر رهبری) و مهم‌ترین ابزار در اقتصاد انرژی قیمت‌گذاری است، خشکسالی که نیازمند سیاستگذاری عمیق حوزه آب است، فقر فزاینده که ناشی از هدررفت منابع ارزی برای تثبیت قیمت‌ها، به جای افزایش یارانه نقدی مردم، اعطای کالابرگ، یا افزایش تولید جهت درآمدزایی مردم است و از همه مهم‌تر، تولیدات ایران که هرروز کمتر و ضعیف‌تر می‌شود و علت آن را با یک مثال عینی تشریح کردیم. حزب تمدن نوین اسلامی در همه این موارد در جهت افزایش رنج مردم عمل می‌کند.

اما دیگر رنج بزرگ ایرانیان چیست؟ شکاف میان حاکمیت و مردم. بخصوص نسل جوانی که ارزش‌های متفاوتی پیدا کرده، ولی باز معتقد به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی است. واکنش امثال جبراییلی به تقاضاهای زنان چیست؟

مشابه مسائل اقتصادی، آن‌ها معتقدند باید پدال گاز را تا ته فشار داد و مملکت را به قعر دره هدایت کنیم.

جبراییلی در توییتر نوشته: «بزرگترین ظلم به زن آن است که به نام برابری، هم دقیقا با کم و کیف مرد در بیرون از خانه کار کند و هم خانه‌داری و همسرداری و بچه‌داری کند. اشتغال و فعالیت اجتماعی زنان باید متناسب با مسئولیت‌های مادری و همسری آنان باشد»

«الگوی اشتغال زن، الگوی تحصیل زن، الگوی مسکن زن و... همه برگرفته از سرمایه‌داری غربی است، اما وقتی روسری‌اش عقب می‌رود، داد همه در می‌آید». (نقل از میرباقری)

نتیجه‌گیری

جریان حزب تمدن نوین اسلامی یک جریان افراطی ضد علمی است که به دنبال خانه‌نشین کردن زنان، تعطیلی تولید، افزایش رانت واردکنندگان همچون مدلل و تداوم فقر  و اوضاع نابسامان اقتصادی است. افزایش قاچاق سوخت، ناترازی انرژی، فقر و تورم همه نتایج مستقیم برنامه‌های اقتصادی این جریان است.