کد خبر : 167035 |

زنان در محاصره بحران اقتصادی؛ کار بی‌دستمزد و درهای بسته 

این روزها فشار تحریم‌های اقتصادی و شرایط سخت رو به بحرانی معیشت، بر کسی پوشیده نیست. اما به دلایلی این فشارها برای زنان بیشتر است و تنگناها پیچیده‌تر. در این یادداشت معضلات و دست‌اندازهای زنان در کسب معیشت را می‌خوانیم.

بحران اقتصادی برای همه سخت است، اما زنان با چندین لایه نابرابری مواجهند

 

درسا عباسی/ روزنامه نگار

بحران اقتصادی در ایران فقط یک مسئله مالی نیست؛ مسئله‌ای است اجتماعی، فرهنگی و جنسیتی. مردان و زنان هر دو از گرانی و بیکاری آسیب می‌بینند، اما زنان در موقعیتی قرار دارند که فشار مضاعف را تجربه می‌کنند. چرا؟ چون کارشان دیده نمی‌شود، استقلال‌شان ناپایدار است، و هر دریچه‌ای که برای رهایی باز می‌شود، زودتر از همه برای آنها بسته می‌شود.

 

کار خانگی؛ اقتصادی که انکار می‌شود

 

کار خانگی زنان شبیه رشته‌ای نامرئی است که زندگی روزمره را کنار هم نگه می‌دارد. پخت‌وپز، نظافت، مراقبت از کودکان، نگهداری از سالمندان، مدیریت خرید و صرفه‌جویی، حتی حمایت عاطفی از اعضای خانواده، همگی انرژی و زمان زیادی می‌طلبد. اما این حجم عظیم فعالیت، در نظام اقتصادی ما «کار» محسوب نمی‌شود.

در شرایط بحران، وظایف خانه نه‌تنها سبک‌تر نمی‌شوند، بلکه سنگین‌تر هم می‌گردند. زن باید در بازاری که هر روز قیمت‌ها تغییر می‌کند، نقش «مدیر اقتصادی» خانه را بازی کند. او باید با منابع کمتر، همان رفاه پیشین را حفظ کند. این کار هرچند جان‌فرساست، اما همچنان در سایه قرار دارد؛ نه بیمه‌ای دارد، نه حقوقی، نه بازنشستگی‌ای.

خانه؛ نقطه‌ای برای بقا و تولید

با تشدید مشکلات اقتصادی، بسیاری از زنان تلاش کردند خانه را به محلی برای کسب درآمد تبدیل کنند. آن‌ها صنایع‌دستی دوختند، شیرینی و ترشی درست کردند، پوشاک و زیورآلات دست‌ساز ساختند و همه اینها را در شبکه‌های اجتماعی عرضه کردند.

این مسیر برای هزاران زن، تنها روزنه‌ای بود برای داشتن سهمی مستقل از درآمد خانواده. برای زنانی که به‌خاطر بچه‌داری یا مراقبت از سالمند امکان کار بیرون نداشتند، یا برای دخترانی که به‌دلیل نبود فرصت برابر استخدام، پشت در بازار رسمی مانده بودند، اینستاگرام به‌مثابه یک بازار آزاد و امیدبخش بود.

انسداد ناگهانی؛ وقتی روزنه هم بسته می‌شود

اما درست در زمانی که این روزنه به تنها تکیه‌گاه زنان تبدیل شده بود، موج تازه بستن صفحات تجاری در اینستاگرام آغاز شد. بسیاری از این صفحات، کارگاه‌های خانگی کوچکی بودند که با سود اندک چرخ یک زندگی ساده را می‌چرخاندند. مسدود شدن این فضاها نه‌فقط از بین‌بردن یک منبع درآمد، بلکه به‌معنای از بین رفتن استقلال مالی و هویتی زنان بود.

مردان و شرکت‌های بزرگ معمولاً راه‌های جایگزین دارند: سرمایه، ارتباطات یا مجوزهای رسمی. اما برای زنانی که تنها دارایی‌شان صفحه‌ای با چند صد یا چند هزار دنبال‌کننده بود، بسته‌شدن این درگاه به معنای بازگشت به سکوت و حاشیه است.

نابرابری مضاعف؛ بار بحران بر دوش زنان

بحران اقتصادی برای همه سخت است، اما زنان با چندین لایه نابرابری مواجه‌اند:

در خانواده: سهم زن از غذا، آموزش یا درمان، اولین چیزی است که قربانی صرفه‌جویی می‌شود.

در بازار کار رسمی: فرصت‌های شغلی برای زنان کمتر است، و در زمان تعدیل نیرو، معمولاً آن‌ها زودتر حذف می‌شوند.

در بازار غیررسمی: اگر دریچه‌ای برای استقلال باز شود، مثل فروش آنلاین، نخستین قربانی محدودیت‌ها باز هم زنان‌اند.

این چرخه نابرابری، زنان را در موقعیتی قرار می‌دهد که همیشه بیشترین کار و کمترین درآمد نصیب‌شان می‌شود.

هزینه‌های پنهان؛ فرسودگی و خاموشی

فشار اقتصادی فقط سفره‌ها را کوچک نمی‌کند؛ روح و جان زنان را هم می‌فرساید. زنانی که هم باید نان‌آور باشند و هم بار مراقبت و مدیریت خانه را به دوش بکشند، جایی برای استراحت یا رسیدگی به خود ندارند. نتیجه، فرسودگی جسمی و روانی است که کمتر دیده می‌شود. جامعه‌ای که زنانش در سکوت می‌سوزند، دیر یا زود هزینه این خاموشی را در ابعاد گسترده اجتماعی خواهد پرداخت.

چشم‌انداز؛ بازشناسی زنان در اقتصاد

نادیده‌گرفتن زنان در سیاست‌های اقتصادی، یک خطای استراتژیک است. تا زمانی که کار خانگی در آمارها و قوانین دیده نشود، تا وقتی کسب‌وکارهای خانگی از کمترین حمایت قانونی محروم باشند، و تا زمانی که محدودیت‌های فضای مجازی راه معیشت زنان را ببندد، بحران نه‌تنها حل نخواهد شد، بلکه عمیق‌تر می‌شود.

شناخت ارزش کار زنان و فراهم‌کردن بسترهای پایدار برای استقلال مالی آن‌ها، نه یک لطف، بلکه ضرورتی برای نجات کل جامعه است.