کد خبر : 161807 |

نگاهی به بحران‌های زیست‌محیطی و انسانی خلیج فارس؛ هویت ملی فقط نام نیست!

برای نجات اکوسیستم و تضمین معیشت پایدار مردم ساحلی، باید دست به اقدام‌های عملی زد، همچون حفاظت جامع از محیط‌زیست دریایی با ایجاد مناطق حفاظت‌شده و فناوری‌های کاهش آلودگی، احیای جنگل‌های حرا و صخره‌های مرجانی، حمایت اقتصادی از صنایع تبدیلی آبزیان و توسعه اکوتوریسم، ارتقای زیرساخت‌های بهداشتی-درمانی و آموزشی در جوامع ساحلی، و پیگیری معافیت‌های تحریمی برای بنادر کلیدی مانند چابهار و جذب سرمایه‌گذاران منطقه‌ای

حساسیت افکار عمومی روی نام خلیج فارس فرصتی است برای بازسازی محیط زیست و توانمندسازی مردم ساحلی در این منطقه

 

 

امیرحسین مصلی

روزنامه‌نگار

به‌بهانه اعلام تغییر احتمالی نام تاریخی خلیج فارس به نامی مجعول از سوی دونالد ترامپ که موجی از خشم ایرانیان را به همراه داشته، می‌توان نگاهی به بحران‌های عمیق زیست‌محیطی و اجتماعی این منطقه هم داشت تا از این فرصت که حساسیت مردم و حاکمیت را برانگیخته به نفع بهبود وضعیت شهرهای همجوار با خلیج فارس ایران هم بهره جست و تنها به حفظ نام این جغرافیا بسنده نشود.

آلودگی مکرر نفتی و شیمیایی، افزایش شوری آب، تخریب جنگل‌های حرا و صخره‌های مرجانی اکوسیستم خلیج فارس را در آستانه فروپاشی قرار داده؛ در کنار آن، کاهش درآمد صیادان، بیکاری گسترده، کمبود خدمات بهداشتی-درمانی و محرومیت آموزشی و تأثیر منفی تحریم‌های بین‌المللی بر گردشگری و سرمایه‌گذاری، معیشت میلیون‌ها ساکن بومی را به خطر انداخته است. حساسیت افکار عمومی روی نام خلیج همیشه فارس شاید نتواند این چالش‌ها را حل کند؛ اما فرصتی است برای جلب توجه ملی و جهانی در جهت بازسازی محیط زیست و توانمندسازی مردم ساحلی در این منطقه.

 

آلودگی نفتی و شیمیایی

نشت‌های مکرر نفت از خطوط انتقال و نفت‌کش‌ها لکه‌های گسترده‌ای بر سطح خلیج فارس بر جای می‌گذارد که زیستگاه لاک‌پشت‌ها، پرندگان مهاجر و ماهیان بومی را نابود می‌کند. پساب آب‌شیرین‌کن‌های ساحلی دمای آب را تا ۵°C افزایش داده و کلر باقیمانده در اکوسیستم‌های محلی اختلال ایجاد می‌کند؛ این ترکیب مشکلاتی فراتر از تخریب زیستگاه، برای سلامت مردم ساحل‌نشین نیز به همراه دارد.

تخریب زیستگاه‌های ساحلی

جنگل‌های حرا و صخره‌های مرجانی که به‌عنوان «سپر طبیعی» خلیج فارس عمل می‌کردند، در نتیجه آلودگی نفتی و افزایش شوری به شدت آسیب دیده‌اند. در حوالی جزیره قشم شوری آب تا ۰.۲ PSU افزایش یافته است که برای مرجان‌ها و آبزیان حساس بحران‌آفرین است. نابودی این زیستگاه‌ها معیشت هزاران صیاد و صنایع وابسته را با خطر قطع درآمد مواجه کرده است.

فروپاشی معیشت و بیکاری

صیادانی که روزگاری از دریا ارتزاق می‌کردند، امروز تا ۶۰٪ کاهش درآمد تجربه کرده‌اند و نرخ بیکاری در استان هرمزگان از ۱۰٪ فراتر رفته است. همزمان، ۳.۵ میلیون نفر از نیروی کار ایران به علت ناامنی اقتصادی از بازار کار خارج شده‌اند که بحران بیکاری پنهان را نمایان می‌سازد. فقدان فرصت‌های شغلی تخصصی، به‌ویژه برای جوانان تحصیل‌کرده، مهاجرت نیروی انسانی ماهر را تشدید کرده است.

تهدیدهای بهداشتی و آموزشی

آلودگی میکروبی و شیمیایی سواحل بوشهر موجب شیوع بیماری‌های انگلی مانند شویستوزومیازیس شده و کمبود زیرساخت‌های بهداشتی محلی، درمان به‌موقع را با مانع روبه‌رو ساخته است . پوشش تحصیلی در مناطق ساحلی کمتر از میانگین ۲۶.۷٪ کشوری است و نبود امکانات آموزشی مناسب، کیفیت یادگیری را کاهش داده و مهاجرت دانش‌آموزان به مراکز شهری را افزایش داده است .

بن‌بست گردشگری و سرمایه‌گذاری

تحریم‌های بین‌المللی سرمایه‌گذاری خارجی در بنادر چابهار و بوشهر را تقریباً متوقف کرده و گردشگری دریایی را که می‌توانست محرک اقتصادی مهمی باشد، به رکودی طولانی‌مدت کشانده است . ریسک‌های سیاسی و مالی، شرکت‌های داخلی را نیز از توسعه زیرساخت‌های تفریحی و گردشگری بازداشته است.

فرصتی برای اقدام فراتر از نام

برای نجات اکوسیستم و تضمین معیشت پایدار مردم ساحلی، باید دست به اقدام‌های عملی زد، همچون حفاظت جامع از محیط‌زیست دریایی با ایجاد مناطق حفاظت‌شده و فناوری‌های کاهش آلودگی، احیای جنگل‌های حرا و صخره‌های مرجانی، حمایت اقتصادی از صنایع تبدیلی آبزیان و توسعه اکوتوریسم، ارتقای زیرساخت‌های بهداشتی-درمانی و آموزشی در جوامع ساحلی، و پیگیری معافیت‌های تحریمی برای بنادر کلیدی مانند چابهار و جذب سرمایه‌گذاران منطقه‌ای. تنها با چنین رویکردی است که می‌توان فراتر از بحث نام‌ به احیای واقعی خلیج فارس و تضمین رفاه میلیون‌ها نفر که نسل‌ها در سایه آن زیسته‌اند، پرداخت.