کد خبر : 113156 |

پیلهٔ شی برای عربستان

سید قائم موسوی

تحلیلگر سیاسی 

رئیس‌جمهور چین در سفری به عربستان از روابط استراتژیک صحبت کرده و چین را «دوست خالص و شریک استراتژیک عربستان دانست».

سفر شی جین پینگ که با دعوت پادشاه عربستان به این کشور بوده، نشان از تجدیدنظر بنیادینی در نگاه ریاض به معادلات منطقه‌ای و جهانی از نقطه نظر امنیتی- اقتصادی می‌باشد.

 

در حالی که ایران درگیر پیامد سیاست‌های سطحی داخلی- خارجی خود و تداوم عملکرد زیان‌بار بخش افراطی تصمیم‌گیران سیستمی است؛ ریاض با گام‌های بلندی سیاستِ پیچیدهٔ چندجانبه‌گرایی را پیشه کرده است.

هنوز دست افشانیِ پیوستن جمهوری اسلامی به پیمان شانگهای تمام نشده که سران چین در ریاض برای رقیب استراتژیک آن آهنگ‌های مترنم ساز می‌کنند.

بودند افراد آگاه زیادی که هشدار دادند، الحاق به شانگهای در غیاب داشتن یک روابط متوازن با غرب ابتر است اما مطابق معمول تنذیرهای آن‌ها به سان تمثیل «نرود میخ آهنین در سنگ» بوده است.

همچنان که ایران از فقدان یک حکمرانی مطلوب در رنج مداوم است، عربستان بر مبنای مؤلفه‌های توازن در روابط بین‌الملل و فرار از هجمه‌های وابستگی مطلق به آمریکا (دوری از حقارتِ گاو شیرده) به تناسب رخدادها سیاست‌های چندجانبه‌گرایی را اتخاذ کرده است.

مقاومت در برابر خواسته‌های نفتی آمریکا، سیاست مستقلانه در برابر رویکرد تجاوز پوتین به اوکراین و گرایش به چین در فرصت سوزیِ اعادهٔ برجام نشان می‌دهد که عربستان رفتاری فراتر از ضرب شست به بایدن دموکرات دارد.

آن‌ها به خوبی دریافته‌اند که اگر چه آمریکا همچنان ابرقدرت جهان هست اما چین قادر است که این روند را بویژه در حوزه‌های امنیتی- سایبرنتیکی به شرایط شکننده‌ای برساند و بر همین مبنا اتکای یکجانبه را تأمین کننده نمی‌دانند.

بر خلاف جمهوری اسلامی که با یک بال پرواز می‌کند آن‌ها ترجیح می‌دهند و به خوبی واقف هستند یک پرواز سالم مبتنی بر دو بال، آن هم به صورت متوازن و متناسب است. بر همین اساس و اشراف به نواقص سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که چین ترجیح می‌دهد با قطر و چین قراردادهای استراتژیک انرژی منعقد کند تا جمهوری اسلامی عضو شانگهای!

این مسئله جایی بغرنج‌تر می‌شود که قراردادی ۲۵ ساله میان این دو کشور نیز منعقد شده است. تمام این نادیده گرفتن‌ها و انزوا، منبعث از سیاست‌هایی هستند که شمه‌ای از عقلانیت در آن‌ها مشهود نبوده است.

هول از افتادن در حلیمِ شرق‌گرایی و اتخاذ سیاست‌های غرب‌ستیزی کورکورانه باعث هجمه‌های جهانی از یکسو و بی‌محلی از دوستان ظاهری و حتی بسیاری وقت‌ها همراهی آن‌ها با دشمنان از سوی دیگر شده است.

بدون دگردیسی بنیادین و زیرساختی در سیاست‌های داخلی و خارجی این راه به ترکستان ختم می‌شود. تازه اگر خیلی دیر نشده باشد!