کد خبر : 101299 |

تحلیل داریوش قنبری از عملکرد یک‌ساله دولت رئیسی؛

مردم دلخوش به احیای برجام بودند، اما دستاوردهای ظریف هم از بین رفت

داریوش قنبری می‌گوید: مردم در این چند سال دل‌شان به این خوش بود که با توافق‌هسته‌ای و احیای برجام مشکلات‌شان کمرنگ‌تر شود. اما روندی که دولت فعلی در مذاکره با طرفین هسته‌ای دارد، موجب نابودی دست‌آوردهای مهم ظریف شد.

سرویس سیاسی

 

داریوش قنبری، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با روزنامه مستقل گفت: در واقع زمانی که لیست کاندیداهای نهایی توسط شورای‌نگهبان رسما اعلام شد، جامعه این نتیجه را گرفت که شاید قرار است یک فرد مشخص به‌عنوان رئیس در راس دولت سیزدهم قرار بگیرد. با این توضیح که فرد مشخص یعنی ابراهیم رئیسی کمترین سابقه اجرایی در کشور را نداشت.

 

به گزارش سرویس سیاسی مستقل؛ دولت سیزدهم در حالی آماده ورود به سال دوم پاستورنشینی می‌شود که فشارهای اقتصادی و حتی اجتماعی افزایش یافته است. به نحوی که حتی واکنش قانونی به گرانی‌ها دیده نمی‌شود و نوعی کرختی در جامعه ملموس است. یعنی اگر چاره‌اندیشی در زمان لازم جدی گرفته نشود، احتمال فاصله گرفتن جامعه از ساختار سیاسی و نهادهای حاکمیتی وجود خواهد داشت.

در همین‌ رابطه داریوش قنبری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و نماینده ادوار مجلس با «مستقل» گفت‌وگو کرده است که مشروح آن در زیر می‌‌آید:

 

دولت در آستانه یک‌سالگی قرار دارد. بنظر شما باتوجه به این شرایط، مردم چه ذهنیتی از عملکرد دولتی‌ها می‌توانند داشته باشند؟

 

وضعیت موجود به‌قدری بغرنج است که ضعف دولت و ناکارآمدی موجود بر هیچ‌کس پوشیده نیست. وقتی مردم معیشت‌شان را در تنگتای جدی می‌بینند و سفره‌های‌شان روز به‌روز کوچک‌تر می‌شود، معلوم است که از دولت و دولتی‌ها ناراضی هستند. کشور ما در برهه‌های مختلف گرانی را تجربه کرده است، اما تا سال 1400 رشد قیمت بالای 200 درصدی اصلا مشاهده نشده و قابل تصور هم نبود. مخصوصا اینکه گرانی در اقلام اصلی هم دیده می‌شود تا بتوان اینطور گفت،‌ دولت سیزدهم در یک‌سال اول مردود شد.

 

این ناکارآمدی ریشه در چه مواردی دارد؟

 

شاید بتوان دلیل اصلی را تحریم دانست که خب!‌ نقش این عامل را نمی‌توان در شلختگی اقتصاد منکر شد. اما مگر ایران از اواسط دهه هشتاد تحریم‌ها را متحمل نشده بود؟ چه زمانی کالای لازمی مثل روغن به‌یکباره 4 برابر شده بود؟ یا اینکه کرایه‌خانه رشدی بالای 100درصدی را تجربه کرده بود؟ البته این وضعیت نگران‌کننده و بحرانی از همان روزهای منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم قابل حدس بود.

 

منظورتان از «این وضعیت نگران‌کننده و بحرانی از همان روزهای منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم قابل حدس بود» چیست؟ لطفا توضیح دهید.

 

در واقع زمانی که لیست کاندیداهای نهایی توسط شورای‌نگهبان رسما اعلام شد، جامعه این نتیجه را گرفت که انتخابات رقابتی در پیش نداریم و شاید قرار است یک فرد مشخص به‌عنوان رئیس در راس دولت سیزدهم قرار بگیرد. با این توضیح که فرد مشخص یعنی ابراهیم رئیسی کمترین سابقه اجرایی در کشور را نداشت. حتی در مناظره‌های انتخاباتی هم این خلاء در پیشینه‌ی رئیسی، به چشم می‌آمد. الان حتی بخش زیادی از موافقان و حامیانشان هم می‌دانند که نظر مخالفان و منتقدان صحیح بود. اما متاسفانه کار از کار گذشته و دولتی روی کار است که از فقدان نیروی با تجربه و متخصص محروم است. تلاش‌های گاه‌وبیگاه مجلس برای استیضاح وزرا مهر تاییدی بر این است که دولت مستقر، دولتی بی‌تجربه و فاقد فاکتورهای لازم برای فعالیتی توام با گره‌گشایی است.

 

 البته در دولت روحانی هم مردم با چالشی به‌نام گرانی مواجه بودند.

 

اینکه مردم در همه دولت‌های بعد از جنگ تورم را تجربه کردند، واقعیتی غیرقابل انکار است. اما اینکه به‌یکباره با انفجار قیمت‌ها مواجه شویم، اتفاق تلخی بود که در این دوره به‌دلیل ناتوانی بارز دولتی‌ها شاهدش هستیم. مردم در این چند سال دل‌شان به این خوش بود که با توافق‌هسته‌ای و احیای برجام مشکلات‌شان کمرنگ‌تر شود. اما روندی که دولت فعلی در مذاکره با طرفین هسته‌ای دارد، موجب نابودی دست‌آوردهای مهم ظریف شد.

یعنی هر باری که در این یک‌سال مذاکره شده است مذاکره‌کنندگان بدون هیچ تصمیم مشخصی و نتیجه‌ امیدوارکننده‌ای به کشور بازگشته‌‌اند. در واقع تیم سیاست‌خارجی دولت رئیسی کمترین شناختی از وضعیت حاکم بر نظام بین‌الملل و همچنین ادبیات مطلوب برای گفت‌وگو با خارجی‌ها ندارد.

نتیجه این ندانم‌کاری‌ها همین ناامیدی محض از احیای برجام است. مساله‌ای که نگرانی‌ها را به اوج و چه‌کنم‌چه‌کنم‌ها را به بیشترین حالت ممکن خود می‌رساند. این بلاتکلیفی آشکاری که در پرونده هسته‌ای مشهود است، جامعه را نسبت به اصلاح روز به روز ناامیدتر می‌‌کند.

 

تکلیف چیست؟ 

 

به‌نظر من آقای رئیسی و همکارانش نقد و نظرها را جدی بگیرند و از افراد کارکشته‌ای که دولتی نیستند، مشورت‌های لازم را بگیرند تا شاید از این طریق متوجه اشتباه‌ها و اهمال‌های هزینه‌ساز شوند. همچنین لازم است، رئیس دولت با تصمیمی به‌جا نسبت به ترمیم کابینه اقدام‌های لازم را انجام بدهد. یعنی باید بدانیم، صرفا انقلابی‌بودن و جوان بودن نمی‌تواند به کارآمدی و تاثیر مثبت‌گذاری کافی باشد. مشکل زمانی رفع خواهد شد که تصمیم‌سازان کشور در قدم اول واقع‌بینی را جدی بگیرند و به‌دور از نگاه‌هایی که ریشه در توهم دارند، به بررسی دقیق شرایط بپردازند تا بتوانند به راه‌کارهایی منطقی برای گذر از این برهه دشوار برسند.

 

دستگاه‌های دیگر چطور می‌توانند یاری‌رسان دولت باشند؟

 

مجلس به‌عنوان نهاد ناظر می‌تواند با رصد دقیق برنامه‌های دولت، به نابسامانی‌ها واکنش نشان بدهد تا از این طریق، تصمیم‌های غیرکارشناسی از سیستم اجرایی کشور حذف شوند.

 

حرفی مانده است؟

 

دولتی‌ها بدانند، اگر در سریع‌ترین زمان ممکن نتوانند بحران‌های موجود را از میان بردارند، مردم روز به روز نسبت به کل سیستم ناامید خواهند شد. با این توضیح که ناامیدی عمومی بدترین اتفاتی است که ساختار سیاسی می‌تواند با آن مواجه شود و اینکه ترمیم فضا فقط در حالی امکان‌پذیر خواهد بود که به قول معروف کار از کار نگذشته باشد.