جمهوری اسلامی اصرار دارد که این جامعه جدید خود را عوض کند و تحت فرمان و خواسته های او باشد، اما این جامعه قبول نمی کند و تغییر مطابق خواسته های جمهوری اسلامی را نمی پذیرد.
اعتماد ۹۸ درصدی الان به حولوحوش ۲۰ درصد رسیده است. البته آمار ۲۰ درصدی تحلیل من نیست و در جاهایی مطرح شده است که باید گفت، آنچه در این سهماه گذشته است، کمرنگ شدن اعتماد را ثابت میکند.
سیاهترین و دشوارترین خشونت، خشونتهای ناشی از انگیزههای قدسی و دینی است؛ یعنی، به نام خدا، آدمکشی کردن و بردهسازی کردن و سر بریدن و به نام خدا اسیر و ویران کردن.
چرا مقامات ما نمی خواهند ببینند که شمار مخالفین جمهوری اسلامی روز به روز بیشتر می شود؟
فرقی بین کسی که اعتراض مردم ایران را محدود به بیماری جنسی یا برهنگی می بیند با گفتار مجاهدین خلق نمی بینم.
مردم همه دولت ها را ذیل جمهوری اسلامی حساب می کنند. این نشانه ی تلخی از ضعف بنیه ادراک و کیفیت علمی صاحبان مناصب است.
حاکمیت دست کسانی است که اساسا جمهوری اسلامی را قبول ندارند. نفوذی هایی در حاکمیت هستند که امام آنان را انجمن حجتیه و خطرناک نامید.
هیچ زمانی ندیده بودم که نظام بینالملل یعنی حکومتها، مراکز بینالمللی، ان.جی.او.ها و ایرانیهای مقیم خارج از کشور و... اینطوری همهشان با همدیگر یکپارچه و همصدا پایکار بیایند و به آشوبها دامن بزنند.
ما هنوز وارد وضعیت انقلابی نشدیم. از نشانههای وضعیتهای انقلابی این است که اول حکومت نتواند کنترل کند.
دولت فعلی نه تنها شرایط اقتصادی را بهبود نبخشید، بلکه شرایط را برای مردم بدتر کرد. دولت دستش را در جیب مردم کرده و دارایی مردم را هر روز برمیدارد. اگر مردم ببینند حاکمیت دست از خشونت برنمیدارد و با مردم خشونت برخورد میکند، ممکن است آنها نیز ابزارهای خشونتآمیز استفاده کنند.